شیخ عبدالکریم: خاطراتی از روحانی مبارز، شهید ترور حجت الاسلام عبدالکریم بخردیان
سال نشر : 1401
تعداد صفحات : 252
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 101048
10003022
معرفی کتاب
حجتالاسلام بخردیان کسی بود که تعداد کثیری از شهدای بهبهان در مکتب او پرورش یافتند و سرِ سفرۀ معنوی او نشستند. به جرأت میتوان گفت او در بهبهان پر رنگترین نقش را در مبارزات انقلاب و ترویج اسلام ناب محمدی(ص) و مکتب امام خمینی(ره) داشت و در این راه خون دلهای بسیاری را خورد. سرانجام این روحانی مبارز و خستگی ناپذیر در سال 1360 در کوچهای تنگ و خلوت، به دست عوامل سازمان منافقین ترور و به شهادت رسید. خاطراتی که از این روحانی شهید نقل شده بسیار شگفت و تکان دهنده است.
در ماههای آخر عمر با برکت آقا سید مصطفی اتفاقات زیادی افتاد. رفت و آمد افراد مشکوک در نجف زیاد شد!
یکی از دوستانی که از ایران آمده بود به ایشان خبر داد که ساواک قصد ترور ایشان را دارد.
آقای محتشمیپور که از شاگردان ایشان بودند میگوید: حضرت امام و حاج آقا مصطفی دائماً در خطر بودند.
حاج آقا مصطفی چند ماه قبل از شهادت خواب میبیند که شتری به منزل امام آمده و روی زمین نشسته است.
بعد از مدتی شتر بر میخیزد و به منزل حاج آقا مصطفی میرود. ایشان چنین تعبیر کردند که شتر علامت مرگ است که به مشیت الهی از خانهی امام دور شده است.
آیتالله سجادی نیز که از شاگردان حاج آقا مصطفی بودند میگوید: یک شب خواب دیدم که حاج آقا مصطفی به شهادت رسیده و جنازهی او را وارد صحن مطهر حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) کردند. درحالیکه آدمها زیر جنازه نبودند و ملائکه جنازهی ایشان را حمل میکردند!
یک قرآن در جلو جنازهی ایشان بود، قرآن میآمد و جنازه به دنبالش حرکت میکرد، تا وارد صحن حضرت علی (ع) شد و آنگاه این جنازه به داخل حرم رفت و از نظرها پنهان شد!
من هر روز در درس ایشان حاضر میشدم، اما موفق نشدم که این رویا را برای ایشان نقل کنم.
خانهی ما نزدیک منزل ایشان بود؛ یک روز صبح پدر من آمد و خبر آورد که حال آقا سید مصطفی به هم خورده و او را به بیمارستان بردهاند و…
یکی از دوستانی که از ایران آمده بود به ایشان خبر داد که ساواک قصد ترور ایشان را دارد.
آقای محتشمیپور که از شاگردان ایشان بودند میگوید: حضرت امام و حاج آقا مصطفی دائماً در خطر بودند.
حاج آقا مصطفی چند ماه قبل از شهادت خواب میبیند که شتری به منزل امام آمده و روی زمین نشسته است.
بعد از مدتی شتر بر میخیزد و به منزل حاج آقا مصطفی میرود. ایشان چنین تعبیر کردند که شتر علامت مرگ است که به مشیت الهی از خانهی امام دور شده است.
آیتالله سجادی نیز که از شاگردان حاج آقا مصطفی بودند میگوید: یک شب خواب دیدم که حاج آقا مصطفی به شهادت رسیده و جنازهی او را وارد صحن مطهر حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) کردند. درحالیکه آدمها زیر جنازه نبودند و ملائکه جنازهی ایشان را حمل میکردند!
یک قرآن در جلو جنازهی ایشان بود، قرآن میآمد و جنازه به دنبالش حرکت میکرد، تا وارد صحن حضرت علی (ع) شد و آنگاه این جنازه به داخل حرم رفت و از نظرها پنهان شد!
من هر روز در درس ایشان حاضر میشدم، اما موفق نشدم که این رویا را برای ایشان نقل کنم.
خانهی ما نزدیک منزل ایشان بود؛ یک روز صبح پدر من آمد و خبر آورد که حال آقا سید مصطفی به هم خورده و او را به بیمارستان بردهاند و…
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1401
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1401
-
شمارگان1000
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعپالتویی
-
تعداد صفحات252
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن239
-
تاریخ ثبت اطلاعاتسهشنبه 12 مهر 1401
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتشنبه 14 آبان 1401
-
شناسه101048
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط