loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

مادرانه

زندگینامه و خاطرات خانم فاطمه سادات موسوی رینه مادر شهید جاویدالاثر جمال محمدشاهی

ناشر شهید ابراهیم هادی

نویسنده گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی

سال نشر : 1398

تعداد صفحات : 96

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 102042 10003022
30,000 28,500 تومان
افزودن به سبد سفارش

جواد برادر شهید جمال محمد شاهی می گفت : آخرین بار جمال را در اواخر مهرماه در اردوگاه فلاحه دیدم . من از ابتدای جنگ در جبهه ی غرب بودم اما در سال 1362 برای یک ماموریت راهی قلاجه داده شدم . خیلی دنبال جمال گشتم اما نتوانستم او را پیدا کنم لحضات غروب بود آماده شده تا با دوستام برگردم . در همان موقع دیدم یک نفر از دور می آید ، مطمئن بودم که جمال است جمال امد و همدیگر را در آغوش کشیدیم چقدر این پسر با حیا بود . جلوی من که برادر بزرگ ترش بودم خجالت می کشید که سرش را بالا بگیرد . به من گفت : این نامه برای شما و خانواده است بعد هم یک پاکت را به من داد . من مطمئن شدم که جمال دیگر برنمی گردد . برای همین او را در آغوش گرفتم و لحظاتی در این حالت بودیم . خلاصه روزها گذشت یک ماه بعد هم خبر مفقود شدن جمال به ما رسید اما در آن نامه که وصبت جمال به حساب می آمد نوشته شده بود :
وصیتنامه شهید جاویدالاثر جمال محمد شاهی

پدر و مادر عزیز ، امیدوارم مرا ببخشید ؛ چون من جز درد سر برای آمد شما نداشتم . می خواستم شما را در پیری باری کنم ما … زمانی که از خدمت آمدم تا حالا که دوباره به جبهه می روم مثل دیوانه ها بودم باور کنید با آن سنگر و بیابان های خوزستان خو گرفته بودم . خیلی دعا کردم تا دوباره به جبهه بروم . شما هم بدانید که اجر عظیمی در پیشگاه خداوند دارید . شما را به خدا که اگر من شهید شدم خوشحال باشید و همگی لباس سفید بپوشید ، ناراحت نباشید که با این کار ، همه ی خانواده های شهدا و اسرا و مجروحان ناراحت می شوند . چرا باید انسان ناراحت باشد ؛ من را که به زور جبهه نبردند .با فکر و اندیشه ی خود به جبهه رفتم . شما چطور خوشحال می شوید که من ماشین بخرم ، یا ازدواج کنم . اینجا هم باید خوشحال باشید که من مثل دیگران به این اجر عظیم الهی دست یافتم . مادرم ، پدرم ، نه شما از امام حسین ( ع) بالاترید و نه من از علی اکبر امام حسین ( ع) پس شما در دنیا و آخرت روسفید هستید که افتخار تشیع این است که در راه اسلام شهید داده ، اگر در جمهوری اسلامی من را به جرم منافق بودن یا ضد انقلاب بودن اعدام می کردند ، آن وقت چه می کردید ؟! … دنیا محل استراحت نیست . محل کشت و زراعت است برای آخرت ، و چه زیبا فرمود رهبر عزیز که عزت و شرف ما در همین جنگ است … از همه ی آنهایی که مرا می شناسند و یا دوستان می خواهم که مرا حلال کنند و به جای من راهم را دوست داشته همین باشند . والسلام او در قسمتهای دیگری از نامه اش می نویسد : سلام ای مادر چشم انتظارم فروزان اختر شبهای تارم خدمت مادر عزیزم ، پس از تقدیم سلام امیدوارم هیچ گونه کسالتی نداشته باشی ، از شما معذرت می خواهم که به حرفتان گوش ندادم و بار دیگر به جبهه رفتم ) باور بفرمایید هرگز به خاطر پیروی از هوای نفس نبوده . من همیشه به فکر شما بودم ، ولی این قدر دلم برای جبهه تنگ شده بود که دوست داشتم همیشه آنجا باشم ، اینجا واقعا جای با صفایی است . با همه ی سختیها خیلی جای معنوی و انسان سازی است . مادر عزیز ، تو را به خدا تو را به امام زمان ( عج ) تو را به جان هر که دوست داری ، تو را به جان جمال ، اگر من شهید شدم ، گریه نکن . به یاد امام حسین ( ع) و حضرت زهرا ( س) گریه کن . هیچ وقت ناراحت نباش . این را بدان که در دنیا و آخرت و نزد خداوند روسفید هستی این را بدان که خواه ناخواه تا چند سال دیگر همگی از دنیا می رویم ، پس چه بهتر که در راه خدا از دنیا برویم . از همین جا دست و پای تو را میبوسم . قرآن زیاد بخوانید . با هم یکی باشید . تا آن شالله فرج آقا امام زمان ( عج ) هم نزدیک شود.
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما