loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

سرگذشت من با مجاهدین خلق 1387-1380

5 (2)

ناشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی

نویسنده پرویز درخشان

سال نشر : 1390

تعداد صفحات : 473

چاپ تمام شده ؛ درصورت چاپ مجدد به من اطلاع بده notify me

معرفی کتاب

کتاب سرگذشت من با مجاهدین خلق 1387-1380، نوشته پرویز درخشان است و در انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است.

داستان سازمان مجاهدین خلق (منافقین) شرح روشنی از آوارگی ، دربه دری و در نهایت مزدوری بیگانه و ورشکستگی سیاسی گروهی است که دل در گرو بیگانه داشتند و در نهایت در اقصی نقاط عالم آواره و پراکنده شدند.

پرویز درخشان، نویسنده کتاب «سرگذشت من با مجاهدین خلق 1387-1380»، نخواسته اسم خود را اعلام کند، وی با توجه به عفو مقام معظم رهبری در 16 بهمن 1387 از فرانکفورت آلمان وارد فرودگاه بین المللی امام خمینی شده و بعد از یک شب بازداشت توسط مأموران امنیتی ازاد گردید.

خاطرات پرویز درخشان چندی است که مورد توجه کاربران در شبکه های مجازی قرار گرفته است. از این رو قسمتی از این خاطرات را با هم مرور می کنیم:

«سیستم به شدت امنیتی و بسته بود و هر فرد مسئول مراقبت و تحت نظر داشتن افراد دیگر بود و در صورت شنیدن و یا دیدن هرگونه مسأله ای می بایست آن را به صورت کتبی به فرماندهان ارشد خود گزارش می کرد و در غیر این صورت به شدت با وی برخورد می شد. در یک کلام یک سیستم جاسوسی کامل و نمونه برداری شده از جامعه عراق صدام حسین، که از هر دو نفر، یک نفر با سازمان امنیت همکاری می کرد و مکلف به دادن گزارش دیگر افراد بود.

فرمانده پذیرش یک خانم بود به نام «خواهر فرشته»، مدت کوتاهی پس از اقامت در پذیرش به ملاقات او رفتیم و حدوداً یک ساعت با او جلسه داشتیم و بیشتر وقت به معارفه گذشت و شرایط قلعه اشرف را برای ما بازگو کرد. این شرایط عبارت بودند از:

1. تشکیلات مجاهدین بایستی مثل گارد آهنین باشد و مناسبات توسط رهبری پی ریزی و همه اعضا بایستی گوش به فرمان مطلق باشند تا بتوان این تشکیلات آهنین را پی ریزی نمود و ضمناً تمام تصمیم گیری ها توسط رهبری (مسعود رجوی) صورت می گیرد.
2. هیچ یک از مجاهدین حل داشتن ملک و اموال شخصی را ندارند و حتی ارث نیز به آن ها تعلق نمی گیرد و همه اموال آن ها متعلق به سازمان است، حتی اموالی که به صورت ارث به آن ها برسد.
3. هر مجاهد خلق باید امضای خون و نفس بدهد، یعنی تمام جان و حتی فکر او متعلق به رهبری است و او از خود هیچی ندارد.
4. نماز و ورزه در مناسبات مجاهدین اجباری است.
5. زن مجاهد بی حجاب در مناسبات نداریم و حجاب برای تمامی زنان اجباری می باشد.
6. غذا و پوشاک در مناسبات مجاهدین مجانی است، لذا در سازمان حقوق و پول نداریم.
7. در مناسبات، مجاهد غیرمسلمان آن هم از نوع غیرشیعه نداریم و افراد غیرمسلمان می بایست اجباراً مسلمان و افراد سنی مذهب نیز شیعه شوند، از جمله نفراتی که دچار این قانون گردیدند ادوراد و فلیپ مسیحی بودند که اجباراً مسلمان گردیدند و عمر محمودی سنی نیز شیعه گردید.
8. قرآن خواندن در مناسبات ممنوع است و کسی حق تفسیر آن را ندارد و این حق فقط مختص رهبری است.
9. رادیو و تلویزیون و تلفن و اینترنت ممنوع است.
10. هر کس را به خاطر رابطه جنسی دستگیر کنند، به مدت 2.5 سال می بایست به زندان سازمان برود و بعداً راجع به او تصمیم گیری می شود که آیا در قلعه بماند یا اخراج است.
11. هر کس قصد جدایی داشته باشد، می بایست به مدت دو سال به زندان سازمان مجاهدین برود تا اطلاعاتش بسوزد و سپس مدت هشت سال نیز به جرم ورود غیرقانونی به عراق به زندان ابوغریب می رود و بعد از ده سال دولت عراق وی را با ایران مبادله می کند.
12. هیچ کس تا آخر عمرش حق ازدواج و تشکیل خانواده را ندارد.

اینها برخی از قوانین قلعه مخوف اشرف بود.

روزانه مدت نود دقیقه در سه وقت صبحانه و ناهار و شام برنامه تلویزیون را که بیشتر برنامه و آهنگ های سازمان بود، در سالن غذاخوری پذیرش می دیدیم. از تلفن و اینترنت و رادیو و روزنامه هم به هیچ عنوان خبری نبود و تنها خبری که از بیرون داشتیم از طریق تلویزیون خود سازمان بود که در غالب اخبار به مدت پانزده دقیقه موقع ناهار یا شام برایمان پخش می کردند. ارتباط مان با دنیای خارج به طور کامل قطع شده بود و حق ارتباط با یکدیگر را نیز نداشتیم و به شدت توسط سازمان کنترل می شدیم.

روزهای دوشنبه بعدازظهر را به پاک کردن سبزیجات و حبوبات و خرد کردن گوشت می پرداختیم و جمعه ها ظهر هم به نظافت آسایشگاه های قلعه می پرداختیم، در طول هفته عده ای به مزارع می رفتند تا سبزیجات و فلفل های کاشته شده را برای مصرف روزانه برداشت کنند. عده ای دیگر نیز به نانوایی می رفتند تا نان مورد نیاز نفرات را پخت کنند و بخش دیگری از افراد هم به قسمت های دیگر برای تهیه ماست و پنیز و بعضی نفرات هم که آشنایی با قنادی داشتند، برای پخت شیرینی جات به کارگاه شیرینی پزی می رفتند.»
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط
بازدیدهای اخیر شما