تمدن و تفکر غربی
سال نشر : 1389
تعداد صفحات : 148
معرفی کتاب
تفکر اساس همه تمدن هاست و اساس تمدن جدید فلسفه است و هرچه روی می دهد از آثار تحولی است که در تفکر فلسفی پیش آمده است.این کتاب مجموعه ی چند مقاله است که اول بار در سال 1355 با عنوان «مبانی نظری تمدن غربی» منتشر شده است. مقالات این کتاب بر قائم بودن تمدن بر تفکر استوار است و این که هرجا تفکر نیست، از قرار و ثبات و نظام هم کمتر نشانی می توان یافت. چنان که تکنیک کنونی با تمام عظمت و قدرتی که دارد عنان گسیخته می نماید، زیرا از اصل خود دور افتاده است و شاید در راه خردمندی نباشد و چه بسا وجود بشر را به مخاطره افکند. نویسنده از خلال بررسی نسبت نظر و عمل در سیر تفکر غربی و نظر متفکران یونانی و مسیحی در مورد انسان و نیز مفهوم عنایت الهی در فلسفه ی توماس آکوییناس، مناسبات انسانی و خانواده در غرب، افکار و احوال کییرکگارد و بررسی کتاب چنین گفت زرتشت به تبیین نظرات خود پرداخته است.
علوم اجتماعی و انسانی و عقل عادی مردمان جز آنکه به ما در تدابیر جزئی که اثر محدود و موقت دارد کمک کند داعیه ای ندارد، زیرا این علوم به اساس و مبنای تمدن کاری ندارد بلکه تابع آن است.
عالم با تفکر بنیاد می شود و مردم در آن با نظر به افقی که فرا رویش گشوده است مسکن می گزینند و درک و فهم خاصی پیدا می کنند و با آن فهم صورتی از زندگی و تمدن را پدید می آورند.
تکنولوژی کنونی نیز تحقق اندیشه تکنیک است که در قرون شانزدهم و هفدهم ظهور کرد و تا این زمان بسط یافت. تکنیک کنونی بیش از هر زمان عظمت و قدرت دارد، اما چون از اصل خود دور افتاده است، شاید پیوسته در راه خردمندی نباشد و چه بسا که وجود بشر با آن به مخاطره افتد.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1389
-
چاپ جاری2
-
شمارگان1100
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات148
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن213
-
تاریخ ثبت اطلاعاتیکشنبه 15 مرداد 1391
-
شناسه11022
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط
sqq
جای سوال است که چرا در دنیای امروز منشاء و محل پیدایش ابتدایی تقریبا تمامی علوم و پیشرفت های بشری، یونان باستان و غرب معرفی می شود؟! معرفی شدن غرب بعنوان مرکز پیدایش علوم، باعث شده تا آنها خود را یگانه صاحبان و وارثان علم و فناوری، چه در زمان گذشته و چه در زمان حال، در جهان بدانند. که همین موضوع باعث نوعی سلطه گری و انحصار طلبی علمی توسط کشورهای غربی گردیده است. درست است که اسلام بسیار به علم آموزی حتی از غیر مسلمانان تاکید داشته، ولی این موضوع نباید باعث شود علاوه بر علم، فرهنگ های نادرست و خود باختگی را هم به همراه آن بپذیریم. و باید صحت و درستی آنها مورد بررسی قرار گیرد.
حقیقت آن است که برخلاف چیزی که سال هاست تبلیغ می شود، غرب مرکز پیدایش و گسترش علوم نبوده است. زیرا تقریبا تمام دانشمندان مطرح غربی در دوران باستان از مناطق کوچکی در شرق اروپا یعنی یونان و مقدونیه بوده اند که آن هم بدلیل ارتباط و استفاده علمی از تمدن های شرق بوده است و مابقی پهنه وسیع اروپا مانند: امپراطوری رم، بریتانیا و... فاقد چنین اندیشمندانی در این سطح بوده اند.
متاسفانه این نگرش به همراه علوم غیر بومی وارد کشور شده و بسیاری از اساتید محترم ما نیز بدون تحقیق کافی آن را پذیرفته اند. بعنوان نمونه استادی شناخته شده در خصوص تاریخچه علم آمار می گفتند که این علم ابتدا در یونان بوجود آمد و آن هم به این شکل که چوپانان یونانی برای شمارش گوسفندان خود از نوعی آمارگیری ابتدایی استفاده می کردند. بنده به این استاد محترم عرض کردم که چرا بر یونان تاکید دارید؟! در صورتی که در طول تاریخ در همه جای دنیا تمامی چوپان ها برای شمارش گوسفندان خود یقینا از یک روش آمارگیری استفاده می کردند. چرا از زحمات و خدمات عظیم علمی کشورهای دیگر، مخصوصا کشورهای مسلمان کمتر سخن گفته می شود؟! در حالی که این مسلمانان بودند که با گسترش علوم مختلف و پیشرفت های علمی خود موجب ایجاد پیشرفت های امروز بشر گردیدند. آیا ترویج این نگرش باعث خودباختگی کشورها و قبول سلطه فکری غرب که به دروغ مدعی ایجاد و گسترش علوم در گذشته و حال می باشند، نیست؟!
11 آبان 1394