سرباز کوچک امام (ره): خاطرات اسیر پر آوازه 13 ساله، مهدی طحانیان
5 (1)
سال نشر : 1395
تعداد صفحات : 688
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 17346
10003022
احتمال تاخیر در تهیه
معرفی کتاب
کتاب «سرباز کوچک امام» روایتی است از خاطرات آزاده مهدی طحانیان از کودکی تا امروز. جهت آفرینش این اثر ارزشمند در مجموع 163جلسه مصاحبه با آقای طحانیان گرفته شده است که طی آن ها نزدیک به 350 ساعت فایل صوتی ذخیره گردیده. علاوه بر این حجم صوتی حدود 20 ساعت مصاحبة تکمیلی نیز با افراد مربوط با خاطرات آقای طحانیان از جمله پدر مهدی طحانیان ، سرهنگ حسن زارعی از فرماندهان دفاع مقدس و همسنگران مهدی ، آزادگان سرافراز :حجت الاسلام سید حسن میر سید ، فاطمه ناهیدی ، فاطمه شمسی بهرامی ، معصومه آباد و امیر شاه پسندی و نیز نامه هایی از دوران اسارت تهیه شده است. تمامی این تلاش ها و حساسیت های مربوط به ثبت خاطرات ایشان تنها به این دلیل بوده که خاطرات یکی از جوان ترین اسرای انقلاب که تنها یک نمونة آن بازتابی روشن در اذهان مردم پرشور مذهبی ایران داشته است، به صورتی کاملاً مستند و منطبق با واقعیات ثبت گردد. ماحصل چهار سال تلاش جهت نگارش این اثر، کتابی به حجم 925 صفحه و در 8 بخش می باشد. در بخش پیش گفتارِ مؤلف کتاب «سرباز کوچک امام» به تفصیل روند تلاش های مؤلف جهت ایجاد این اثر توضیح داده شده است. توضیحاتی که هر خواننده ای را در اطمینان به خوانده هایش قوت قلب می بخشد.تاب «سرباز کوچک امام» به بیان اتفاقات ریز و درشت زندگی مهدی طحانیان پرداخته؛ اتفاق های خواندنی و جذابی که در بسترهای متفاوتی روی می دهد و ذهن خواننده را به طرز ماهرانه ای به همراهی خویش دعوت می کند. ناب ترین بخش این خاطرات مربوط به سال های طولانی ای است که راوی در اردوگاه های نگهداری اسرای ایرانی در عراق سر می کرده. او به عنوان جوان ترین اسیر جنگی در زمان اسارتش به شدت کانون توجه بعثی ها بوده و به طبع آن شاهد ماجراهای تلخ و شیرینی است که در نوع خویش کم نظیر هستند. نقطه اوج این اتفاق ها ماجرای امتناع او از مصاحبه با «نصیرا شارما» یک زن خبرنگار هندی بی حجاب است.
چنین تصمیمی در شرایط وحشتناک و خفقان آور اسارت که جسارت بی مثالی می طلبید؛ توسط نوجوانی گرفته می شود که خود را سرباز و مطیع اوامر رهبرش می داند. زندگی اسارتی و ابتکارات ریز و درشتش، روابط و علقه های به وجود آمده میان او و رفقای دربندش، حوادث متفاوتی که حین اسارت بر اردوگاه ها سایه انداخته، تنها بخشی از فصول این کتاب است. کتابی که به زعم کارشناسان این حوزه جامع ترین اثر خاطره نگاری به لحاظ حجم و محتوا در عرصه «اسارت» و «فرهنگ ایثار و مقاومت» به شمار می آید.
بخشی از این اثر:
دشمن بعثی برای درهم شکستن مقاومت گروهی از آزادگان کم سن و سال و ایجاد تبلیغات علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی و تاثیر گذاری بر روحیه رزمندگان اسلام، اقدام به تدارک برنامه های تبلیغی در اردوگاهی که این نوجوانان اسیر اسارت خود را سپری می کردند نمود. ازجمله راه اندازی مدرسه (که هیچ وقت به حول قوه پروردگار و مقاومت آزادگان شکل نگرفت) آوردن خبرنگار به آن اردوگاه و توزیع لباس شیک بین آزادگان و ... یکی از روزهای سخت اسارت که با این اقدامات دشمن شرایط کاملا اسارت در اسارت شده بود .گروهی خبرنگار (واقعا قلم به مزد) وارد اردوگاه شدند. درمیان این گروه زن خبرنگار هندی تبار و شاغل در کانال چهار تلویزیون فرانسه نیز حضور داشت که از همه افراد آن گروه کار بلد تر بود و برای انجام مصاحبه اش طراحی صحنه و کارگردانی نیز می کرد. او گروهی از آزادگان را در آسایشگاهی نشاند و دور آسایشگاه چرخی زد. سپس جلوی کوچکترین ودر عین حال چغرترین آزاده نشست.شاید کار خدا بود که مهدی طحانیان را انتخاب کرد. او تا اینجای کار طبق برنامه پیش رفت اما با طرح اولین سوال هم برنامه ریزی بعثیها و خانم خبرنگار واربابانش نقش برآب شد.
«من مصاحبه نمی کنم چون حجاب نداری». انصافا آن خانم هم فقط روسری نداشت اما طحانیان به او نگاه هم نکرد.
مقاومت مومنانه طحانیان ، خانم خبرنگاررا وادار به رعایت حجاب کرد. گرچه پاسخهای کوبنده او در برابر پرسشهای گزنده و جهت دارخبرنگار نقطه درخشانی درتاریخ دفاع مقدس است اما آنچه در خاطرات مردم باقی ماند وادار کردن آن خبرنگار به رعایت حجاب بود.
خوب است خواننده گرامی برخی از شرایط آن روز و آن مصاحبه را بداند:
• طحانیان تقریبا چند ماهی بود به سن تکلیف رسیده بود و دوسال از اسارت خود را پشت سر می گذاشت. پشت دوربین، سرهنگ محمودی افسر بیرحم عراقی و سربازانش طحانیان را تهدید می کردند.
• اسارت و تنهایی و طبعا ساقط شدن بسیاری از قیود را باید مد نظر داشت ضمن اینکه محمودی قبل از شروع مصاحبه مهدی را تهدید کرد که اگر این بار برای من و عراق آبروریزی کنی تو را خواهم کشت.
دشمن بعثی برای درهم شکستن مقاومت گروهی از آزادگان کم سن و سال و ایجاد تبلیغات علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی و تاثیر گذاری بر روحیه رزمندگان اسلام، اقدام به تدارک برنامه های تبلیغی در اردوگاهی که این نوجوانان اسیر اسارت خود را سپری می کردند نمود. ازجمله راه اندازی مدرسه (که هیچ وقت به حول قوه پروردگار و مقاومت آزادگان شکل نگرفت) آوردن خبرنگار به آن اردوگاه و توزیع لباس شیک بین آزادگان و ... یکی از روزهای سخت اسارت که با این اقدامات دشمن شرایط کاملا اسارت در اسارت شده بود .گروهی خبرنگار (واقعا قلم به مزد) وارد اردوگاه شدند. درمیان این گروه زن خبرنگار هندی تبار و شاغل در کانال چهار تلویزیون فرانسه نیز حضور داشت که از همه افراد آن گروه کار بلد تر بود و برای انجام مصاحبه اش طراحی صحنه و کارگردانی نیز می کرد. او گروهی از آزادگان را در آسایشگاهی نشاند و دور آسایشگاه چرخی زد. سپس جلوی کوچکترین ودر عین حال چغرترین آزاده نشست.شاید کار خدا بود که مهدی طحانیان را انتخاب کرد. او تا اینجای کار طبق برنامه پیش رفت اما با طرح اولین سوال هم برنامه ریزی بعثیها و خانم خبرنگار واربابانش نقش برآب شد.
«من مصاحبه نمی کنم چون حجاب نداری». انصافا آن خانم هم فقط روسری نداشت اما طحانیان به او نگاه هم نکرد.
مقاومت مومنانه طحانیان ، خانم خبرنگاررا وادار به رعایت حجاب کرد. گرچه پاسخهای کوبنده او در برابر پرسشهای گزنده و جهت دارخبرنگار نقطه درخشانی درتاریخ دفاع مقدس است اما آنچه در خاطرات مردم باقی ماند وادار کردن آن خبرنگار به رعایت حجاب بود.
خوب است خواننده گرامی برخی از شرایط آن روز و آن مصاحبه را بداند:
• طحانیان تقریبا چند ماهی بود به سن تکلیف رسیده بود و دوسال از اسارت خود را پشت سر می گذاشت. پشت دوربین، سرهنگ محمودی افسر بیرحم عراقی و سربازانش طحانیان را تهدید می کردند.
• اسارت و تنهایی و طبعا ساقط شدن بسیاری از قیود را باید مد نظر داشت ضمن اینکه محمودی قبل از شروع مصاحبه مهدی را تهدید کرد که اگر این بار برای من و عراق آبروریزی کنی تو را خواهم کشت.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1395
-
چاپ جاری6
-
تاریخ اولین چاپ1391
-
شمارگان1000
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعوزیری
-
تعداد صفحات688
-
ناشر
-
نویسنده
-
ویراستار
-
وزن1228
-
تاریخ ثبت اطلاعاتچهارشنبه 25 تیر 1393
-
شناسه17346
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط
فاطمه صداقت
چرا موجود نیست ☹
23 فروردین 1400
عطیه بیات ترک
سلام.
فرق این کتاب با کتاب همه ی سیزده سالگی ام چیه؟
7 اسفند 1397
عطیه بیات ترک
سلام.
فرق این کتاب با کتاب همه ی سیزده سالگی ام چیه؟
7 اسفند 1397
این کتاب به خاطرات بیشتری از آقای مهدی طحانیان پرداخته است
امیر
باسلام، شنیدم کتاب خوبیست، اومدم خرید کنم دیدم زده 35!!! خیلی گرونه! متاسفانه نمیتونم بخرم
22 دی 1397
ناصر قهرمانی
سلام من میخوام این کتاب را خریداری کنم باید از کجا اقدام به خرید کنم
8 دی 1397
سلام از قسمت "افزودن به سبد خرید" اقدام به ثبت سفارش کتاب کنید
علی
با سلام
کتاب ارزشمندی است که سازمانهای فرهنگی باید به صورت رایگان در اختیار نسل جوان قرار دهند.
قیمت کتاب برای خیلی ها گران است
15 خرداد 1397
مهدی
کتابش گرونه
13 فروردین 1397
علی
با سلام و تشکر اگر اینگونه کتاب ها رایگان در اختیار مردم قرار گیرد کار فرهنگی خوب است و باعث افزایش سرانه مطالعه در کشور عزیزمان می شود
25 اسفند 1396
محسن
خوب است
10 اسفند 1396
خالد سعیدی
لطفا برای خرید اینترنتی یک جلد از کتاب "سرباز کوچک امام" مرا راهنمایی فرمائید.
8 اسفند 1396
سلام دوست عزیز کتاب به سبد خرید اضافه کنید و بقیه مراحل طی کنید