جانبازان 1: حسن علی نوروزیان
سال نشر : 1392
تعداد صفحات : 72
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 20616
10003022
معرفی کتاب
این اثر نخستین کتاب از مجموعه «جانبازان» به قلم محمدصادق کریمی می باشد.در مقدمه کتاب آمده است:
«...روایت حسن علی نوروزیان، روایت مرد ساده و سخت کوشی است که از خانواده اش کنده شد و رفت در دل جنگ. دست و پایش را همان جا گذاشت و با بدنی پر از ترکش بازگشت به خانه. هنوز هم کار می کند. با نیمه ی دیگر بدنش و با همان امید و پشتکار. نوه هایش دورش حلقه می زنند تا پدربزرگ شان قصه های روزهای سخت جنگ را بگوید. با لبخندی بر لب و غمی در دل...»
انتشارات روایت فتح چند مجموعه مانند روایت نزدیک، نیمه پنهان ماه، یادگاران، روزگاران، دوره در های بسته و اینک شوکران دارد که در آن ها به روایت خاطرات رزمندگان و خانواده شهدا و جانبازان شهید هشت سال دفاع مقدس می پردازد. این انتشارات از سال گذشته رده جدیدی را برای انتشار کتاب های خود به نام «جانبازان» تعریف کرده است.
این رده به طیف های مختلف نظیر جانبازان شیمیایی، اعصاب و روان و قطع عضو تعلق دارد و سرگذشت این جانبازان را در صحنه های گوناگون زندگی و حضور در جامعه روایت می کند.
در این مجموعه جدید با انجام مصاحبه های متعدد، حقایق زندگی جانبازان و نحوه تحمل سختی هایی که در طول زندگی بر دوش می کشند، از نگاه آنها و مشکلاتی که اعضای خانواده جانبازان، به ویژه همسران آنها با ایثار و فداکاری قابل تحسین تحمل می کنند، به جامعه مخاطبان منتقل می شود.
در بخشی از کتاب «حسن علی نوروزیان»می خوانیم: «...چند وقت بود که به پایم وزنه وصل کرده بودند. پایم شده بود مثل یک تکه چوب خشک. دور کاسه زانویم گوشت اضافی ایجاد شده و خم نمی شود. توی یک بلندی که قرار می گیرم، گیر می کنم و با تمام بدن می خورم زمین. بچه ها می گویند "برو دکتر" می گویم" این چند سال عمرم رو هم همین طوری زندگی می کنم"
خیلی از جانبازان دیگر وضعشان از من بدتر است مثل قطع نخاعی ها.
روز جانباز که می رسد بچه ها هر کدام یک کادو می گیرند می آیند این جا. شام را دور هم می خوریم.فیلم برداری هم می کنیم. حالا من شش تا نوه دارم. پنج دختر و یک پسر. بعضی وقت ها جمع می شوند و دوروبرم می نشینند که برایشان قصه بگویم. از سر و کله ام بالا می روند و بوسم می کنند...»
خیلی از جانبازان دیگر وضعشان از من بدتر است مثل قطع نخاعی ها.
روز جانباز که می رسد بچه ها هر کدام یک کادو می گیرند می آیند این جا. شام را دور هم می خوریم.فیلم برداری هم می کنیم. حالا من شش تا نوه دارم. پنج دختر و یک پسر. بعضی وقت ها جمع می شوند و دوروبرم می نشینند که برایشان قصه بگویم. از سر و کله ام بالا می روند و بوسم می کنند...»
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1392
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1392
-
شمارگان2200
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعپالتویی
-
تعداد صفحات72
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن111
-
تاریخ ثبت اطلاعاتشنبه 15 آذر 1393
-
شناسه20616
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط