loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

مجموعه نمایشنامه بچه های مسجد 12: فرزند فریاد

ناشر سوره مهر

نویسنده صادق عاشورپور

سال نشر : 1381

تعداد صفحات : 97

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 25848 10003022
5,000 4,800 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

این کتاب شامل 2 نمایشنامه از «صادق عاشورپور» باعناوین زیر است: «فرزند فریاد» نمایشنامهای با 19 شخصیت که ماجرای آن در شهرکوفه رخ داده است. ماجرای رشادتهای «حجر» یکی از یاران حضرت علی (ع) و از دوستداران اهل بیت، پس از به شهادت رسیدن آن حضرت و امام حسن (ع)، در زمان حکومت معاویه.

«تربت آستان»با 7 شخصیت در مکان های بیابان و کلبهای در آن می گذرد. داستان بازرگانی که در یک سفر تجاری، اموالش توسط راهزنان غارت میشود. بازرگان به کلبه راهداری میرسد و پس ازاستراحت در آنجا تصمیم میگیرد، برای تجارتی دیگر به کربلا برود.راهدار که دختر نابینایی دارد از او می خواهد مشتی از تربت کربلابرای آنها بیاورد. بازرگان که فراموش کرده به وعده خود عمل کند،مشتی از خاک صحرا را در دستمالی میپیچد و به عنوان تربت کربلابه آنها میدهد، اما... این کتاب توسط مرکز هنرهای نمایشی تدوین وبا جلد شمیز منتشر شده است.

عاشور پور در این اثر به عنوان مولف، درام را جایگزین فضای اندوه و تاثرانگیز رایج در توصیف ماجرای کربلا کرده است که حاصل آن ایجاد حس رشک بری در مخاطب نسبت به شخصیت اصلی داستان توام با ایجاد تاثر از واقعه رخ داده است. از سوی دیگر خلق دقیق و هوشمندانه عاشور پور از جزئیات ایجاد صحنه نمایش و توصیف آن که از اجزاء نمایشنامه به شمار می رود، نیز بسیار کامل، دقیق و هوشمندانه است و بر قوت این متن و اثر گذاری آن بر مخاطب می افزاید.

بخشی از این نمایشنامه را با هم می خوانیم:

«یزید: ای شمر!

شمر: امیر معظم.

یزید: تو یکی از سرداران حاضر در غائله کربلا بودی که سر از تن جسد حسین جدا کرده برای من به ارمغان آورده ای.

شمر: باشد که رضایت خاطر امیر معظم را فراهم کرده باشم.

یزید: هوم... اینک برای من بگو، شجاع ترین و جنگی ترین آن یک تن و هفتاد و دو تن کدامینشان بودند؟

شمر: این امیر معظم، حسین

یزید: بعد از حسین؟

شمر: عباس، برادر حسین.

یزید: این وجه شجاعت در او چه بود؟

شمر: در وفاداری اسوه.

یزید: دگر؟

شمر: زیرک در نبرد.

یزید: دگر؟

شمر: جسور در مقابل خصم.

یزید: دگر؟

شمر: در رشادت رشید.

یزید: دگر؟

شمر: در دلیری دلاور.

یزید: دگر؟

شمر: در شمشیرزنی بی همتا.

یزید: دگر؟

شمر: در سقایی جان به کف.

یزید: دگر؟

شمر: در علمداری بی باک

یزید: این همه خصائل نیکو در او وجود داشته؟

شمر: ای امیر معظم، به طامات بافی متهم نشوم، باید بگویم بیش از اینها

یزید: هان؟

از این سخن شمر، سکوتی بر کاخ بال می گسترد، چشم های حضر به لب های یزید دوخته می شود انگار به این وسیله می کوشند خود را برای آنچه درباره حضرت عباسس گفته خواهد شد آماده کنند».
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما