loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

با شناس نامه ها

ناشر سوره مهر

نویسنده محبوبه زارع

سال نشر : 1390

تعداد صفحات : 112

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 26233 10003022
23,000 21,900 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

رمان «با شناس نامه ها» در چهل اپیزود به نگارش درآمده است. داستان در یک فضای انتزاعی شکل گرفته است و مضامین آن از طریق شخصیت هایی که با «من» و «او» نامگذاری شده اند، روایت می شود. ماجرای کتاب داستان دلدادگی یک دختر روستایی به چوپان جوانی­ است که مشخص می شود بزرگ زاده قوم دیگری است. او چوپانی را برای دور شدن از فضای قوم خود و انجام ماموریتی ماورایی انتخاب کرده است؛ سیر و سلوکی در کوه و دشت و طبیعت. خدا بیشتر از هر جای دیگر در طبیعت حضور دارد و برای پیدا کردن آن باید تنها و تنها در جست و جوی خویشتن خویش برآمد.

دخترک در پی این دلدادگی چوپان و تحت تاثیر کلام او، به نوعی خودباوری و خودشناسی می ­رسد و به دنبال تعریفی از عشق حقیقی می رود؛ تعریفی که برای رسیدن به آن، به سیر و سلوکی خاص نیاز است. سفری از جنس ماورا، به مکانی ناشناخته، برای دیدن حقیقت، که از او با نام «سلطان ثانیه ها» نام برده می شود. اما با سئوالی مواجه می شود؛ آیا عشق در واقعیت یافت می­ شود؟سلوکی که دختر در «با شناسنامه ها» به شیوه زندگی خود آغاز می کند و نویسنده با داستانش ما را به زوایای پنهان و آشکار این سیر و سلوک رهنمون می سازد، داستان را به ساحت و فضایی دیگر می برد. «با شناس نامه ها» به افرادی که در عشق دارای هویت و منش هستند اشاره و نگاه دارد، لذا عنوان کتاب از مضمون ذکر شده اقتباس شده است. هدف زارع از نگارش این رمان، زدودن غبارها از پیکره عشق است. نویسنده می خواهد از این طریق چهره واقعی عشق بیش از پیش نمایان و هویدا شود؛ عشقی که تمامی پیدا و ناپیدای عالم را پر کرده است و عالم و هر چه در آن است از اوست.

«او» شاید از تصمیم «من» بی خبر است. مثل تمام بی خبری های دیگر! و این درست همان چیزی است که «من» را از پای درمی آورد. همان چیزی است که مأیوسش می سازد. هرچند همیشه دعا کرده دردهای بی درمانش به گوش «او» نرسد. هرچند از خدا خواسته ضخیم ترین حجاب ها را میان «او» و راز رنج های «من» به وجود آورد. خواسته حتی اگر روزی رازش میان تمام مردم روستا دهن به دهن پیچید، خدا گوش های «او» را از شنیدن آن ناشنوا بدارد. و خدا در این سال ها چنین کرده. صفحه 13
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما