آن مرد با باران می آید (چاپ دوم)
آن مرد با باران می آید (چاپ اول)
135,000
تومان
10 ٪
121,500
تومان
افزودن به سبد خرید

آن مرد با باران می آید

برگزیده جشنواره داستان انقلاب حوزه هنری

دسته بندی: فرهنگ پایداری انقلاب اسلامی

ناشر: کتابستان معرفت

نویسنده: وجیهه سامانی

ویراستار: سفانه الهی

سال نشر: 1395

تعداد صفحات: 217

1دیدگاه
/
36
امتیاز
4
نفر
3.5 از 5
فروش پیامکی این محصول
معرفی کتاب
گزیده کتاب
مشخصات
نظرات کاربران
بریده های انتخابی شما

معرفی کتاب

کتاب آن مرد با باران می آید، نوشته وجیهه سامانی است و در انتشارات کتابستان معرفت منتشر شده است. این کتاب روایت داستانی زندگی یک خانواده طبقه متوسط در کوران انقلاب را مطرح کرده است که وقایع داستان حول یک گروه نوجوان که در راس آنها شخصیتی به نام بهزاد است، اتفاق می افتد. انقلاب تنها یک اتفاق بزرگ بیرونی نبود که ارکان حکومت شاه را فرو ریخت ؛ بلکه روح و درون مردمان جامعه ای را منقلب کرد و اعتلا بخشید.
این همان چیزی است که وجیهه علی اکبری سامانی در رمان «آن مرد با باران می آید» طرح کرده است. او در این کتاب، قصه پسری نوجوان را حکایت می کند به نام بهزاد که ناگهان در مسیر انقلاب قرار گرفته است. او دچار ترس هایی است که شاید هر نوجوانی در آن سن دارد اما در بهزاد کمی بیشتر هم هست.
از طرفی هم به واسطه سن و تجربه اش از خیلی چیزها سر در نمی آورد. با این همه، وجود برادر بزرگترش بهروز که رفتار و تفکرات انقلابی دارد، کم کم ترس های او را کم می کند و بر شناختش می افزاید. بهروز برای او از کاپیتولاسیون می گوید و دیگر ظلم ها و بی عدالتی هایی که آمریکایی ها و رژیم پهلوی بر سر مردم ایران آورده اند. از سویی دیگرسعید، بچه محل و همکلاسی بهزاد، که سرِ نترسی دارد، با کارهایش او را ترغیب می کند که بیشتر و زودتر به صف انقلابیون بپیوندد.

علی اکبری در ادامه «آن مرد با باران می آید»، از روزهای پرشور انقلاب می گوید، از شعارها و تظاهرات و دیوارنویسی ها تا الله اکبرگویی های شبانه و پخش اعلامیه و تجمع در مساجد. اما پدر بهزاد فکر می کند که همه این اتفاقات، گذرا و بی ثمر است و با شعار و تظاهرات، نمی توان جلو ارتش مسلح شاه ایستاد. با این همه، ایمان جمعی مردم و پیشروی انقلاب، او را هم با این رود خروشان همراه می کند. اما دستگیر شدن بهروز و مریض بودن مادربزرگ او، شرایط دشواری را برایشان رقم می زند. با وجود این، پایان داستان، به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی است و شکوفایی جان همه مردم کشور و بهزاد و خانواده اش.

متن تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب آن مرد با باران می آید به این شرح است:
بسمه تعالی
بسیار خوب و هنرمندانه و پرجاذبه نوشته شده است. تصویری که از ماههای آخر مبارزات نشان میدهد، درست و روشن و واقعی است. به گمان من همه ی جوانها و نوجوانهای امروز به خواندن این کتاب و امثال آن نیاز دارند. از نویسنده ی کتاب باید تقدیر و تشکر شود ان شاءالله.
مرداد 98

گزیده کتاب

فریاد جمعیت بلندتر از قبل در تمام صحن خیابان می پیچد: شاه فراری شده، سوار گاری شده. سعید به طرفم برمی گردد و در حالی که در چشمانش برق شادی می درخشد، چیزهایی می گوید. صدایش در میان همهمه جمعیت گم می شود. فقط چند کلمه ای از حرف هایش را پراکنده می شنوم: بهروز... زندان... آزادی...

بوی باران می آید. صورتم را که به طرف آسمان می گیرم، چند کبوتر از وسط کاج های وسط میدان پر می کشند و در دل آسمان ابری بالا می روند. چشمانم را می بندم. یک قطره باران می چکد روی پیشانی ام، یکی هم روی گونه ام. چشمانم را که باز می کنم، از پشت پرده تار و لغزان اشک، می بینم که به جای مجسمه شاه وسط میدان، که حالا تکه تکه روی زمین افتاده، پرچم سبز الله اکبری بالا رفته است.

اطلاعات کتاب

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام

برای ثبت بریده ای از کتاب لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام