loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

اصیل آباد

4.2 (4)

ناشر سوره مهر

نویسنده محمدرضا سرشار

سال نشر : 1402

تعداد صفحات : 48

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 27046 10003022
65,000 61,800 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

«اصیل آباد» نوشته محمدرضا سرشار است که نخستین بار در سال 86 از سوی انتشارات سوره مهر برای دوره های راهنمایی تحصیلی و دبیرستان منتشر شد. سرشار در این کتاب روایتگر داستان روستایی به همین نام است؛ روستایی که کنار یک رودخانه بزرگ و پرآب، درون یک دشت حاصلخیز و خوش آب و هوا قرار دارد و بین روستاهای اطراف از هر نظر نمونه است، مردهایش در فصل کشت زمین ها را شخم می زنند، کودکانش خوشحال و با نشاطند. همه چیز عالی است؛ اجاق ها و تنورها همیشه روشن؛ صحرا پر از علف، گله سیر، همه شاد، همه از زندگی خود راضی هستند، زیرا برکت و نعمت در روستا فراوان است. در روستا فقط دو نفر از مردها سواد دارند، آخوند ده و علی آقا که هم معلم و هم مدیر مدرسه است و با تجربه هایی که در شهر به دست آورده و با همفکری و موافقت ملا برای پیشرفت ده نقشه های بسیاری کشیده است.

او خیال دارد چند کارگاه در روستا ایجاد کند و کشاورزی را رونق بیشتری بدهد و بچه ها و اهالی روستا را باسواد کند. در زندگی ساده و بی آلایش روستایی ها سر و کله فردی با نام «پیله ور» پیدا می شود. او با فریاد شهر فرنگ، بچه های روستا را جذب می کند. وقتی بچه ها کاملا مشتاق شهر فرنگ می شوند، از آن ها پول می خواهد، سپس کم کم مردها را برای تماشای عکس های شهر فرنگ ترغیب می کند. زن های روستا هم مبهوت شهر فرنگ می شوند. شهر فرنگ، همه مردم را تغییر می دهد، زن ها هوس گوشواره و النگو می کنند، بچه ها، اسباب بازی های شهری می خواهند و لباس های ساده، جذابیت خود را برای مردم از دست می دهد تا اینکه پای وسایل مورد استفاده در شهر به روستا باز می شود و همین اتفاق، پیامدهای بعدی را به وجود می آورد. مردم قانع روستا، دل به فرنگ می بازند، مسیر زندگی و هدف آن ها تغییر می کند و نعمت و برکت از زندگی شان می رود. با این همه، دست آخر روستاییان به کمک بزرگ تر خود راه را از چاه می یابند و ... سرشار در این کتاب، به رسالت خود به عنوان نویسنده ای متعهد عمل کرده و به نقد مظاهر دنیای غرب پرداخته است؛ این کار را هم در لفافه داستانی خواندنی انجام داده است تا مخاطب را با خود همراه و همدل کند.

فردای همان روز، پیله ور اتاقی در خانه فرهاد اجاره کرد و جنس ها را به آن جا برد. وقتی که اثاثیه اش را جلو فرهاد و زن و بچه های او باز کرد، چشم آنها می خواست از حدقه بیرون بپرد: گوشواره های زیبا، النگو، انگشتری، دستبند، لباس های رنگ و وارنگ، اسباب بازی های جورواجور؛ و از همه مهم تر و عجیب تر جعبه ای که شکل رادیوی علی آقا بود.
فرهاد، وقتی آن را دید، با تعجب پرسید: «این دیگر چیست؟»
پیله ور لبخندی زد و گفت: «گرامافون»
صفحه 20
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما