loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

نظریه های توجیه و مبناگرایی

5 (1)

ناشر سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

گردآورنده کتاب ابراهیم دادجو

سال نشر : 1394

تعداد صفحات : 689

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 34427 10003022
125,000 112,500 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

در بخشی از مقدمه نویسنده می خوانیم :

از آن روزگار که افلاطون، معرفت حقیقی یا اپیستمه را «باور» ی معرفی کرد که «صادق» و «موجه» باشد، تاکنون درباره این هر سه عنصر سخن بسیار گفته و بحث، فراوان شده است. توجیه چیست و باور اگر چگونه باشد، موجه است؟ منتهی شدن به مبنای معرفت و سنگ بنای یقینی، پاسخ سوال است یا هماهنگی و سازواری نظام معارف، یا راه سومی باید جست؟

باور اگربه طور موجهی صادق باشد، معرفت است؛ اما- صرف نظر از اینکه مراد ما از صدق چه باشد و باور را اگر چگونه باشد، صادق می نامیم، که پاسخ آن را نظریه ما درباره صدق خواهد داد- پاسخ به این سوال که «باور اگر چگونه باشد، موجه است؟» نظریه ما را درباره «توجیه» بر می سازد. در حقیقت، نظریه های توجیه، حاصل تلاش هایی هستند که برای به دست دادن فرایند منطقی و ضروری ای به کار بسته شده است که باور اگر پس از طی آن فرایند، باور شده باشد، صادق است و سزاوار نشان معرفت. به عبارت دیگر، نظریه های توجیه، بیانگر مجموعه ای از اصول اند که شرایط صدق یک گزاره را تعیین می کنند.

مبناگروی و انسجام گروی دو نظریه اصلی و مهم و دو پاسخ عمده به سوال از چیستی و چگونگی توجیه معرفت شناختی اند. مبناگروان معتقدند که توجیه، ساختاری درختی دارد. در این ساختار، برخی باورها که سنگ بنای معرفت را تشکیل می دهند، خود-موجه اند و برخی دیگر مبتنی بر آن باورهای نخستین اند و توجیه خود را وابسته به آن معارف و باورهای پایه اند. انسجام گروی، خود-موجه بودن برخی از معارف و باورها را نمی پذیرد و به جای آن، معتقد است فرایند توجیه باورها تنها در تعلق به یک نظام باور امکان پذیر است که در آن نظام، باورها بر همدیگر متکی باشند. در چنین نظامی، هیچ باوری نمی تواند سر پای خود بایستد، بلکه باید سر بر شانه دیگری بنهد و در یک وابستگی وجودی دو طرفه، توجیه خود را به طور متقابل از دیگری بستاند.

بیشتر مبناگروان و انسجام گروان، درون گرا هستند: ادعای درون گروی این است که شرایطی که موجه بودن یا نبودن باورها را مشخص می کند، اساسا شرایطی درونی است. اما در اواخر قرن بیستم، بیرون گرایی چونان جانشینی مهم برای درون گرایی، پدیدار شد. برون گرایان استدلال می کنند که نمی شود بدون توجه به محیط پیرامونی باورکننده، و عوامل دیگری جز شرایط نفسی و درونی باور کننده، مانند ویژگی های فرهنگی، قومی، جغرافیایی، تاریخی و ... مشخص کرد که آیا باوری موجه است یا نه. چالش دیگر برای دو دیدگاه مبناگرا و انسجام گرا، احتمال گرایی بود که استدلال می کرد که نباید باور را با مقیاس همه یا هیچ سنجید؛ بلکه باور، امری تشکیکی است. بنابراین ما باور های صادق و صادق تر داریم و برای باورهای مختلف باید درجه صدق قائل شد.

نظریه های صدق، ماجرایی پر نشیب و فرازتر از آن دارند که بتوان گزارشی کامل از آن را در این مختصر گنجاند. مقالاتی که در این مجموعه جمع آمده اند، هر کدام به گوشه ای از این جریان اشاره می کنند و پرده از بخشی از آن برمی دارند.

مقاله های این کتاب عبارتند از:
ـ وجوه مبناگرایی ارسطویی ـ سینوی
ـ مبناگروی تصدیقات و توجیه باورها در فلسفه اسلامی
ـ دو گونه مبناگرایی
ـ دفاعی از مبناگرایی کلاسیک
ـ مبناگرایی معتدل
ـ الگویی برای مبناگرایی
ـ مبناگرایی و مسئله ابتنا
ـ به سوی دفاعی از مبناگرایی تجربی
ـ نقش توجیهی داده تجربی
ـ معرفت و گونه های توجیه
ـ چیستی باور موجه
ـ توجیه
ـ توجیه ترکیبی در حکمت سینوی و صدرایی
ـ نقدی بر مقاله توجیه ترکیبی در حکمت سینوی و صدرایی
ـ عیار نقد؛ ارزیابی نقدی بر مقاله توجیه ترکیبی
ـ معرفت یقینی از دیدگاه ابن سینا
ـ زمینه گرایی معرفت شناختی
ـ نظریه ای زمینه گرا درباره توجیه معرفتی
ـ صورت طبیعی دادن به معرفت شناسی
ـ توجیه قوی و توجیه ضعیف
ـ معرفت شناسی اصلاح شده
ـ مسئله گسستگی نظریه هماهنگی توجیه معرفت
ـ مسئله گتیه
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما