کوثر چشمه جاری (سوره کوثر)
تطهیر با جاری قرآن 6
سال نشر : 1401
تعداد صفحات : 96
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 3493
10003022
معرفی کتاب
کتاب کوثر چشمه جاری با نگاهی نو، به سوره ی «کوثر»، معنای کوثر را کثیر الخیر معرفی می کند (نه کثیر النعمه). با توجه به این معنا، کوثر؛ بهره برداری زیاد از امکانات کم، است و در سطحی گسترده تر، ملاک در کوثر بودن، برخوردها و موضع گیری های مناسب در موقعیت های متفاوت، خواهد بود.با همین معیار است که رسول (صلی الله علیه و آله) حتی در برخورد با مخالفان، می رنجد و می سوزد تا آنان را به گونه ای به آگاهی برساند که راه افتادن و حرکت را مسئولیتِ خود بدانند و تکیه گاه خود را در این مسیرِ کثیر الخیر، نسل و ذُریه ی رسول (صلی الله علیه وآله) قرار دهند.
کتاب کوثر چشمه جاری، تفسیر سوره کوثر توسط استاد علی صفائی حائری (عین.صاد) است. این کتاب در انتشارات لیله القدر منتشر شده است. کوثر چشمه جاری، ششمین کتاب از مجموعه تفاسیر تطهیر با جاری قرآن است.
حضرت ابراهیم (ع) میفرماید: (وَ إذا مَرِضتُ فَهُوَ یَشفین). مریض شدن را به خود و شفا را به او نسبت داد، از جهت اینکه ذات ما عدم است و هر امر عدمی ناشی از خودمان خواهد بود. بلاها اموری است که از علت خیر نشئت میگیرد، چون در عالم دو منشأ خیر و شر نداریم؛ در حقیقت منشأ اینها یکی است؛ لذا در ادعیه «خالق خیر و شر» آمده است.
در مورد شر، گفته میشود که امری است که بر اثر کمبود خیر پیدا میشود؛ بر اثر کمبود هستی و خیر، شر نمایش داده میشود. البته منظور عدم مطلق نیست بلکه عدم نسبی است، چون عدم مطلق اصلاً شر هم نیست، برای اینکه هیچچیز نیست؛ منظور عدم بالملکه یا همان عدم نسبی است. اگر داشتن کمالی در شأن چیزی باشد ولی در عمل فاقد آن باشد، معنای شر از اینجا انتزاع میشود. مثلاً داشتن چشم و بینایی در شأن انسان است؛ اگر شخص نابینا باشد، این نابینایی برای او شر، بهصورت عدم بالملکه، است.
ولی در شأن سنگ نیست که چشم داشته باشد؛ نداشتن چشم برای او شر حساب نمیشود. این نواقص بهصورت عدم بالملکه بر یک امر وجودی تکیه دارد، لذا کلمهٔ «خلق» بر آن اطلاق میشود: خدا «خالِقُ الخَیرِ وَ الشَّر» است. شر عدم مطلق نیست، چون عدم مطلق خلقکردنی نیست؛ اصلاً چیزی نیست که خلق شود. ولی در عدم بالملکه، شر در سایهٔ هستی خودش را نشان میدهد. مثلاً وقتی که انسان میبیند، شأن انسان این بوده که چشم داشته باشد. ندارد؛ این نابینایی در سایهٔ این امر وجودی خودش را نشان میدهد.
پس شرور مبدأ مستقل ندارد. ثنویه به این اشتباه مبتلا شدند که قائل به اهریمن و یزدان شدند. خیال کردند که خداوند وجودش خیر محض است، پس شرور از کجا پیدا شده؟ لابد منشأ و مبدائی هم برای شرور باید باشد، لذا قائل به اهریمن و یزدان و ثنویت شدند. البته این نوع نگاه در اذهان خیلیهایی هم که از ثنویه نیستند وجود دارد:
شر را امری وجودی میدانند، لذا راه خلاص شدن از شرور و مظهر شرور را هم، که شیطان است، نمیدانند. خلاص شدنش این است که اولاً برای او وجودی قائل نباشند. در قرآن میفرماید: (إنَّهُ لَیسَ لَهُ سُلطانٌ عَلَی الَّذینَ آمَنوا وَ عَلَی رَبِّهِم یَتَوَکَّلونَ * إنَّما سُلطانُهُ عَلَی الَّذینَ یَتَوَلَّونَهُ وَ الَّذینَ هُم بِهِ مُشرِکون). او سلطهای برای کسانی که ایمان دارند و به ربّشان توکل میکنند ندارد. این است و جز این نیست که سلطهٔ شیطان بر کسانی است که خودشان شیطانصفت هستند و او را دوست دارند و همسنخ اویند؛ عدهٔ دگری هم هستند که شیطان را شریک خدا میگیرند.
لازم نیست شریک خدا گرفتنِ شیطان مثل ثنویه باشد که شیطان را همعرض خدا بدانند؛ قائل به این باشند که خدا را عبادت میکنیم تا از خیراتش برخوردار بشویم، شیطان را هم عبادت میکنیم تا از شرش در امان باشیم. گرچه در نظر عموم مسلمانها اینطور نیست، بالاخره تتمهای در ذهنشان هست: خیال میکنند او هم قدرتی دارد؛ مخصوصاً وقتی که میشنوند با خدا مخالفت کرده است.
خیال میکنند که این هم قدرتی است، در حالی که باید توجه داشته باشند در امر تشریعی با خدا مخالفت کرد؛ اصلاً در امر تکوینی، امکان مخالفت با خدا وجود ندارد. حدیثی در اصول کافی هست که اگر تکوین و تشریع از هم جدا نشود، انسان قاتی میکند.
در مورد شر، گفته میشود که امری است که بر اثر کمبود خیر پیدا میشود؛ بر اثر کمبود هستی و خیر، شر نمایش داده میشود. البته منظور عدم مطلق نیست بلکه عدم نسبی است، چون عدم مطلق اصلاً شر هم نیست، برای اینکه هیچچیز نیست؛ منظور عدم بالملکه یا همان عدم نسبی است. اگر داشتن کمالی در شأن چیزی باشد ولی در عمل فاقد آن باشد، معنای شر از اینجا انتزاع میشود. مثلاً داشتن چشم و بینایی در شأن انسان است؛ اگر شخص نابینا باشد، این نابینایی برای او شر، بهصورت عدم بالملکه، است.
ولی در شأن سنگ نیست که چشم داشته باشد؛ نداشتن چشم برای او شر حساب نمیشود. این نواقص بهصورت عدم بالملکه بر یک امر وجودی تکیه دارد، لذا کلمهٔ «خلق» بر آن اطلاق میشود: خدا «خالِقُ الخَیرِ وَ الشَّر» است. شر عدم مطلق نیست، چون عدم مطلق خلقکردنی نیست؛ اصلاً چیزی نیست که خلق شود. ولی در عدم بالملکه، شر در سایهٔ هستی خودش را نشان میدهد. مثلاً وقتی که انسان میبیند، شأن انسان این بوده که چشم داشته باشد. ندارد؛ این نابینایی در سایهٔ این امر وجودی خودش را نشان میدهد.
پس شرور مبدأ مستقل ندارد. ثنویه به این اشتباه مبتلا شدند که قائل به اهریمن و یزدان شدند. خیال کردند که خداوند وجودش خیر محض است، پس شرور از کجا پیدا شده؟ لابد منشأ و مبدائی هم برای شرور باید باشد، لذا قائل به اهریمن و یزدان و ثنویت شدند. البته این نوع نگاه در اذهان خیلیهایی هم که از ثنویه نیستند وجود دارد:
شر را امری وجودی میدانند، لذا راه خلاص شدن از شرور و مظهر شرور را هم، که شیطان است، نمیدانند. خلاص شدنش این است که اولاً برای او وجودی قائل نباشند. در قرآن میفرماید: (إنَّهُ لَیسَ لَهُ سُلطانٌ عَلَی الَّذینَ آمَنوا وَ عَلَی رَبِّهِم یَتَوَکَّلونَ * إنَّما سُلطانُهُ عَلَی الَّذینَ یَتَوَلَّونَهُ وَ الَّذینَ هُم بِهِ مُشرِکون). او سلطهای برای کسانی که ایمان دارند و به ربّشان توکل میکنند ندارد. این است و جز این نیست که سلطهٔ شیطان بر کسانی است که خودشان شیطانصفت هستند و او را دوست دارند و همسنخ اویند؛ عدهٔ دگری هم هستند که شیطان را شریک خدا میگیرند.
لازم نیست شریک خدا گرفتنِ شیطان مثل ثنویه باشد که شیطان را همعرض خدا بدانند؛ قائل به این باشند که خدا را عبادت میکنیم تا از خیراتش برخوردار بشویم، شیطان را هم عبادت میکنیم تا از شرش در امان باشیم. گرچه در نظر عموم مسلمانها اینطور نیست، بالاخره تتمهای در ذهنشان هست: خیال میکنند او هم قدرتی دارد؛ مخصوصاً وقتی که میشنوند با خدا مخالفت کرده است.
خیال میکنند که این هم قدرتی است، در حالی که باید توجه داشته باشند در امر تشریعی با خدا مخالفت کرد؛ اصلاً در امر تکوینی، امکان مخالفت با خدا وجود ندارد. حدیثی در اصول کافی هست که اگر تکوین و تشریع از هم جدا نشود، انسان قاتی میکند.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1401
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1401
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات96
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن140
-
تاریخ ثبت اطلاعاتسهشنبه 22 اردیبهشت 1388
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتشنبه 25 شهریور 1402
-
شناسه3493
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط
علی فکور
خوب
9 آبان 1388