loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

معناشناسی عقل و قلب در قرآن

ناشر دفتر نشر فرهنگ اسلامی

نویسنده مینو نراقیان

سال نشر : 1392

تعداد صفحات : 160

چاپ تمام شده ؛ درصورت چاپ مجدد به من اطلاع بده notify me

معرفی کتاب

عقل و قلب در قرآن به عنوان دو ابزار مهم شناخت انسان مطرح شده است، تا راه را هموار کند که انسان با دقت و دید بازتری از موهبت الهی هستی بهره ­مند شود. انسان با قرار گرفتن تحت رهنمودهای عقل، حیات فردی و اجتماعی­اش تضمین گشته و از این طریق قوای نفسانی را تعدیل و توسن نفس اماره را رام و به سوی قله انسانیت حرکت می­کند، تا مفتخر به تاج "کرمنا " و " فضلنا" گردد.

عقل و قلب به عنوان دو ابزار مهم شناخت انسان ، راه را هموار می کند تا انسان با دقت و با دید بازتری از این دو موهبت الهی بهره مند گردد.
در اهمیت جایگاه این بحث، همین بس که در قرآن کریم بیش از سیصد مورد به موضوع تعقل، تفکر، تذکر، تدبر، تفقه، ... تاکید شده است، همچنین در برخی آیات، از قلب انسان به عقل تعبیر شده و به عنوان ابزاری برای دریافت های شهودی معرفی گردیده و به انسان توصیه شده است با بهره مندی از آیات تکوینی و تشریعی و استعانت از عقل، راه تکامل و بندگی را یافته و دریافت های قلبی خود را از دریافت های وهمی بازشناسد.
عقل موهبتی است که خداوند متعال به انسان ارزانی داشته و به واسطه ی آن امکان شناخت حق از باطل برای او فراهم گشته و از این رو است که عقل در عرض سایر منابع دینی، حجت الهی و منبع مستقلی قلمداد می شود.

کمال و پیشرفت انسانهای متعالی، مرهون عقل است، عطیه ای که نه تنها انسان را از سایر موجودات ممتاز کرده بلکه در طول تاریخ، باعث تعامل عقلهای بشری شده و پیامدهای بزرگی به دنبال داشته است.میراث عظیم علمی و فرهنگی بشر حاصل فعالیت های عقلانی است و بر پایه آن، گفتوگوی های بیشماری میان اندیشمندان درگرفته است و تا بدان جا پیش رفته که خود عقل، موضوع کاوش خود قرار گرفته و متفکران با اتکا بر توان عقلی خود، به بررسی مساله «عقل» پرداختهاند ، گاه از چگونگی عقل سخن راندهاند و گاه ارتباط آن را با سایر پدیدههای انسانی مورد بررسی قرار داده اند.

برخورداری انسان از موهبت عقل و معرفت قلبی، انسان را از حالت تحیّر خارج می کند، گرچه بهره انسان ها از این موهبت عالی الهی یکسان نیست، ولی هرکس با استفاده از همان بهره ای که از عقل برده ، قادر است راه سعادت خویش را باز یابد و به نتایج معنوی و مادی که در خور اوست نایل گردد.

از جمله مطالب مهم مورد اشاره در این کتاب عبارت است از:
1 - واژه عقل در دایره معرفتی قرآن کریم گستره وسیعی پیدا کرده و از مرتبه تعقل و تدبیر امور برای زندگی مادی و منفعت شخصی، به تعقل و تدبیر برای رساندن انسان به کمال ارتقاء پیدا کرده است.
2- با بررسی آیاتی که شامل مشتقات عقل می باشد، در می یابیم که همه آنها به هدف زندگی انسان و سوق او به سوی فطرت الهی و پاسخ به نیازهای فطری او اشاره دارد، دانشمندان اسلامی این مشخصه را مخصوص دین اسلام دانسته اند.

3-به زنجیر کشیدن قوای سه گانه وهم، شهوت و غضب توسط عقل، از معانی ای است که علمای اخلاق و مفسران برای واژه عقل قایل شده اند.
4-یکی دیگرازمعانی مطرح شده درباره واژه عقل،مبتنی برهدف خلقت انسان،تفکرپیرامون خویش وجهان هستی برای رسیدن به معرفت الله است. از همین رو است که حضرت علی (علیه السلام ) می فرماید : کسی که خود را شناخت، خدا را می شناسد.
5- با بررسی واژه های مترادف و متقابل عقل در قرآن کریم، در می یابیم که اساس خلقت بر عقل و تعقل پایه گذاری شده است و اگر کسی از این حوزه خارج شود، گویی از دایره انسانیت خارج شده و به مدار حیوانیت نزول کرده است.

6- از معنای واژه عقل در قرآن کریم بدست می آید، گرچه عقل، انسان را به حقیقت رهنمون می کند اما او را مجبور به انجام آن نمی کند به همین دلیل است که قرآن فهم آیات تکوینی و تشریعی را متعلق به کسانی می داند که عقل خودشان را به کار گیرند.
7- از آیات قرآن بدست می آید، عقل ضد جهل است و این پیام را منتقل می کند که اگر انسان از روی گمان، به تدبیر امور بپردازد و با علم تصمیم گیری نکند، جاهل بوده و از نعمت عقل بهره ای نبرده است.

8- آیات الهی پیرامون واژه عقل، تاکید می کند این موهبت الهی، قوه ای است که انسان را به سوی دریافت علم مفید رهنمون می کند و بر این اساس گفته می شود هر دانستنی، علم نیست و هر صاحب دانشی، عالم نمی باشد.
9- برخی از لغت شناسان معنای عقل را در آیات الهی، بازدارنده انسان از گفتار و کردار زشت دانسته اند و تحقق تقوی الهی را در انسان، منوط به استفاده از عقل کرده اند.
10 - یکی دیگر از معانی واژه عقل در قرآن کریم، قلب است و این معنا، منحصرا در قرآن کریم ذکر شده است. از این تعبیر قرآن، می توان برداشت کرد که مقام عقل مانند مقام رفیع قلب است. یعنی همانطور که خداوند قلب را محل عرش الهی می داند، برای عقل نیز همان جایگاه را قایل است.
11- قرآن، تعقّل و خردورزی را نه تنها مغایر با دریافت های قلبی نمی داند بلکه تعقل عمیق و دقیق را کار قلب می داند و ملاک صحت شهود قلبی را عقل می داند.

12-تاکید قرآن بر اینست که عقل با وحی پیوندی عمیق و ناگسستنی داشته و دو بال پرواز انسان به سوی حقایق اند.
13-شیوه آیات الهی در استدلال، برهان سازی است و این امر از معانی و کارکردهای خاص عقل است.
14- پیروی از وحی و تبعیت از پیامبران، کار اساسی عقل است که به عنوان حجت درونی در کنار حجت بیرونی،یعنی پیامبران قرار گرفته است.
15- قرآن کریم دامنه عقل را در برخی مسایل محدود می داند و در این مقطع، قلب را به کمک عقل واداشته تا هر دو، به یاری وحی به کمال معرفت برسند، لذا عقل ملکوتی و قلب سلیم نه تنها با یکدیگر تزاحم ندارند، بلکه با یکدیگر در حال تعاون هستند.

16-عالیترین صورت تلفیق و ترکیب روشهای عقلانی، وحیانی و قلبی را در قرآن کریم مشاهده می کنیم.
17- قرآن، فاقد تعقل را فاقد ادراکات باطنی دانسته و اینگونه انسان را مرده می داند، به گونه ای که هدایت و راهنمایی پیام آوران الهی در آنان مؤثر نیست و می گوید، حیات انسان به حیات قلب و اندیشه اوست.
18- قرآن کریم "لب" را عقل ناب معرفی می کند یعنی همان عقلی که با شهود متحد است.

19-قرآن از جمله معانی تعقل را معرفت قلبی برشمرده و آن را نوری برای قلب قلمداد می کند.
20- قرآن کریم ، تزکیه نفس را عاملی برای تعقل می داند که قوه تخیل و حواس را نیز دگرگون می کند.
21- در معناشناسی عقل از منظر قرآن و روایات، به این مطلب می رسیم که اساسا در این دو منبع اصیل، عقل و قلب معنا نشده است و استدلال دانشمندان این است که عقل، امری بدیهی است و امور بدیهی نیاز به تعریف برهانی ندارد.

22- با توجه به معانی واژه های عقل و قلب ومعانی مترادف و متقابل آن،معلوم می شود،معنای عقل در قرآن واژه ای مشکک است، یعنی همانطور که در حدیث، راه های بشر به سوی خدا به عدد نفوس بشر بیان شده، ابزار رسیدن به این راه، یعنی عقل و قلب نیز ذو مراتب است. به عبارت دیگر قران کریم مراتب عقل انسان را از مرحله ابتدایی تا مرحله عالی، در این مجموعه واژه های مترادف نشان می دهد که احتمالا در انتها، به مرحله "لب" می رسد یعنی جایی که عقل و قلب متحد شده و عقل هرآنچه را که دریافت کرده، به قلب واگذار می کند.

23 - با توجه به آنچه در زیارت جامعه کبیره، از ائمه اطهار (علیهم السلام) به: ذوی النهی و اولی الحجی یعنی صاحب "نهی" و "حجی" تعبیر شده است، می توان گفت این دو واژه نیز از مراتب انتهایی قوه عاقله محسوب می شوند، چرا که بر کسانی اطلاق شده که عقل کل هستند.
24-با بررسی واژه های متقابل عقل و قلب معلوم می شود، مراتب سقوط آدمی که ناشی از مغلوب شدن کامل این دو باشد که او را به پست ترین مرتبه وجودی یعنی قساوت می رساند،در این مرتبه،عقل و قلب می میرد و امید به نجات انسان از دست می رود، مگر اینکه خداوند با عنایت ویژه ای، زمینه های تغییر آن را فراهم کند.
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما