loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

مهمان ناخوانده

4 (1)
موجودی تمام شده ؛ درصورت شارژ مجدد به من اطلاع بده notify_me

تو یه شب سرد زمستون، ننه پیرزن توی خونه، زیر کرسی گرمش نشسته بود و با کلاف های قرمز رنگش مشغول بافتن یه کلاه قشنگ بود.
یکی از رو، یکی از زیر...

ننه پیرزن همین طوری که کلاه قشنگش را می بافت برای تنهایی خودش آواز می خوند:
کلاغه میگه غار غار
صبح تا شب کار کار
هرکسی کم کاری کنه
کارش میشه زار زار
...
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما