مزایای منزوی بودن
پرفروش ترینِ نیویورک تامیز در 71 هفته ی متوالی
سال نشر : 1395
تعداد صفحات : 222
معرفی کتاب
«مزایای منزوی بودن» یکی از زیباترین رمان های عاشقانه دهه ی اخیر است که زندگی جوانان را بررسی می کند. اثری که منتقدان آن را جوانانه ای جذاب و در عین حال خاص معرفی کرده اند که در زیر لایه عاشقانه آن مخاطب با داستان تلخی در مواجه می شود که او را شوکه می کند.«مزایای منزوی بودن» نگاهی است هوشمندانه و احساسی، به برهه ای از زندگی که بسیاری درباره آن خاطرات خاص خود را دارند. دیدن این دوران از خلال چشمان یک شخص دیگر به ما یادآور می شود که برخی تجربیات شخصی می توانند تا چه حد فراگیر و جهان شمول باشند.
«مزایای منزوی بودن» به عمیق ترین و در عین حال ساده ترین نیازهای انسان می پردازد.
شخصیت چارلی در این رمان یادآور شخصیت هولدن کالفیلدِ ناطور دشتِ جی. دی سلینجر است. پس از مدت ها استیون چباسکی با الهام از شخصیت هولدن کالفیلد شخصیت چارلی ـ فردی منزوی، کسی که احساس می کند کوله باری از بدبختی روی دوش دارد و با این که از هوش بالایی برخوردار است اما دوستی ندارد و به نوعی از جامع طرد شده است را خلق کرده است.
ما بنا به دلایل زیادی چیزی هستیم که هستیم و شاید هیچ وقت بیش تر اونا رو ندونیم، ولی حتا اگه ما قدرت انتخاب اینو نداشته باشیم که از کجا اومدیم، باز می تونیم انتخاب کنیم که به کجا بریم. می تونیم باز کارهایی بکنیم و حتی سعی کنیم احساسی خوبی بهشون داشته باشیم.
بیل لبخندی زد و به پرسیدن سؤال ادامه داد. آروم آروم رسید به «مشکلات خونوادگی» و بهش در مورد پسری که نوار کاست گلچین می کرد و خواهرم رو زد گفتم چون خواهرم فقط ازم خواسته بود که به بابا و مامان چیزی نگم، پس فکر کردم می تونم به بیل بگم. بعد که بهش گفتم باز اون قیافه جدی اش رو گرفت و بهم چیزی گفت که فکر نکنم این ترم یا اصلاً هیچ وقت فراموش کنم.
«چارلی، ما عشقی رو قبول می کنیم که فکر می کنیم لیاقتش رو داریم.»
همون جا ساکت وایسادم. بیل به شونه ام زد و یه کتاب جدید برای خوندن بهم داد. بهم گفت همه چی درست می شه.
بیل لبخندی زد و به پرسیدن سؤال ادامه داد. آروم آروم رسید به «مشکلات خونوادگی» و بهش در مورد پسری که نوار کاست گلچین می کرد و خواهرم رو زد گفتم چون خواهرم فقط ازم خواسته بود که به بابا و مامان چیزی نگم، پس فکر کردم می تونم به بیل بگم. بعد که بهش گفتم باز اون قیافه جدی اش رو گرفت و بهم چیزی گفت که فکر نکنم این ترم یا اصلاً هیچ وقت فراموش کنم.
«چارلی، ما عشقی رو قبول می کنیم که فکر می کنیم لیاقتش رو داریم.»
همون جا ساکت وایسادم. بیل به شونه ام زد و یه کتاب جدید برای خوندن بهم داد. بهم گفت همه چی درست می شه.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1395
-
چاپ جاری1
-
شمارگان1100
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات222
-
ناشر
-
نویسنده
-
مترجم
-
وزن233
-
تاریخ ثبت اطلاعاتسهشنبه 26 بهمن 1395
-
شناسه51163
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط