اوج بندگی 11: نورعلی (نیم نگاهی به زندگی و اوج بندگی سردار شهید نورعلی شوشتری)
5 (2)
سال نشر : 1396
تعداد صفحات : 274
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 56055
10003022
معرفی کتاب
کتاب نورعلی آینه زندگی نورعلی شوشتری است. قطعاتی از یک زندگی که کنار هم راوی انسان تراز انقلاب اسلامی است و مردمی بودن و سادگی یک مرد را در صد و چهل قاب به تصویر می کشد. در کنار بیش از صد تصویر، از سربازی تا آسمانی شدن مردی که جایش خالی است اما راهش هنوز من و تو را صدا می زند .نورعلی ساده و صمیمی روایت شده، زلال زلال. مثل خود شهید. کتاب نورعلی، خاطرات سردار شهید نورعلی شوشتری توسط انتشارات شهید کاظمی به قلم علیرضا اشرفی نسب منتشر شده است.بد نیست بدانید؛ سردار بزرگوار سپاه اسلام نورعلی شوشتری در سال 1327 در سر ولایت شهرستان نیشابور متولد شد. این فرمانده ارشد سپاه در زمان ترور جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه بود. سردار شوشتری که افتخار همرزمی شهیدان بزرگواری همچون شهید باکری و شهید برونسی را در کارنامه زرین خود دارد در اکثر عملیاتها با مسئولیتهای مختلف به ویژه فرماندهی محورهای عملیاتی حضوری فعال داشت. هفت بار دچار جراحت شدید شد و به افتخار جانبازی نایل آمد. با وقوع عملیات مرصاد وی به توصیه مقام معظم رهبری مسئولیت این عملیات غرور آفرین را بر عهده گرفت و به نقل از شهید صیاد شیرازی فرماندهی خوبی از خود به نمایش گذاشت.
در تماس مرحوم حاج سید احمد خمینی با وی و ابلاغ گزارش پیشرفت عملیات توسط آن مرحوم به امام خمینی (ره)، حضرت امام خطاب به سردار شوشتری میفرمایند: "در این دنیا که نمیتوانم کاری بکنم. اگر آبرویی داشته باشم در آن دنیا قطعاً شما را شفاعت خواهم کرد." فرماندهی لشگر5 قرارگاه نجف، قرارگاه حمزه و جانشینی فرمانده نیروی زمینی سپاه بخشی از مسئولیت های این فرمانده بزرگ و شهید والا مقام است. آن شهید بزرگوار یکی از موسسان اصلیکنگره بزرگداشت شهدای خراسان بود. وی از اول فروردین 88 نیز با حفظ سمت، فرماندهی قرارگاه قدس زاهدان را عهدهدار شد و موفق گردید با تلاشی پیگیر و مجاهدتی خستگی ناپذیر ایجاد اتحاد بین طوایف شیعه و سنی را در این استان به افتخارات خود بیفزاید.
ایشان بارها در جمع همرزمانش گفته بود: "آرزو دارم در میدان جنگ باشم و به شهادت برسم و جسم ناقابلم در راه خدا تکه تکه شود." 26 مهرماه 88، همایش هم اندیشی سران و طوایف منطقه بود. ساعت نُه صبح ماشین سردار به محل همایش رسید. قبل از ورود رفت برای دیدن نمایشگاه صنایع دستی، کنار محل همایش. عبدالواحد سراوانی که چهار ماه در پاکستان در اردوگاه عبدالمالک ریگی آموزش انفجار دیده بود خودش را بین مردم پنهان کرد. سردار که نزدیکش رسید خودش را منفجر کرد. چهل نفر شهید شدند . کوچکترین شان چهار سال داشت.
... شهید نورعلی شوشتری سرباز بود. در مسابقات تیراندازی ارتش اول شد. گذاشتندش گماشته پسرخاله شاه. راضی نبود. می گفت اوضاع خانواده اش اصلاً خوب نیست و هیچ قید و بندی ندارند. از غصه مریض شد. چند روزی بازداشتش کردند. گفتند: اگر اینجا بمانی، می بریمت گارد شاهنشاهی. زیر بار نرفت. گفت:" دین و ایمانم را به هیچ قیمتی نمی فروشم". فایده ای نداشت، او را انداختند بیرون… مادرش که فوت کرد، برگشت روستای ینگجه. مینی بوس خرید. از روستاهای اطراف مسافرها را سوار می کرد تا قوچان. هر روز به شاگردش می گفت: "اگر کسی نداشت، کرایه نگیر." همیشه ده پانزده نفری مهمانش بودند!
…گفت: "یک لیست تهیه کن از خانواده های فقیری که سرپرست شان توی درگیری با نیروهای انتظامی کشته شده اند یا به خاطر قاچاق مواد مخدر اعدام شده اند. می خواهم برای شان کمک بفرستم." همه بُهت شان زد. یکی یکی اعتراض کردند که اینها بچه های ما را شهید کرده اند و با نظام مشکل دارند و ... . اما نورعلی روی حرفش بود. گفت:"حالا سرپرست شان یک کار اشتباهی کرده چه ربطی به خانواده آنها دارد؟! بچه های اینها که مجرم نیستند. اگر ما زیر پر و بال این خانواده ها را نگیریم جذب دشمن می شوند ."خودش هم به آنها سر می زد. پیگیر بود تا برای تحصیل بچه هایشان مشکلی پیش نیاید. برایشان کتاب و لوازم التحریر می فرستاد.
…گفت: "یک لیست تهیه کن از خانواده های فقیری که سرپرست شان توی درگیری با نیروهای انتظامی کشته شده اند یا به خاطر قاچاق مواد مخدر اعدام شده اند. می خواهم برای شان کمک بفرستم." همه بُهت شان زد. یکی یکی اعتراض کردند که اینها بچه های ما را شهید کرده اند و با نظام مشکل دارند و ... . اما نورعلی روی حرفش بود. گفت:"حالا سرپرست شان یک کار اشتباهی کرده چه ربطی به خانواده آنها دارد؟! بچه های اینها که مجرم نیستند. اگر ما زیر پر و بال این خانواده ها را نگیریم جذب دشمن می شوند ."خودش هم به آنها سر می زد. پیگیر بود تا برای تحصیل بچه هایشان مشکلی پیش نیاید. برایشان کتاب و لوازم التحریر می فرستاد.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1396
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1396
-
شمارگان1000
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعجیبی
-
تعداد صفحات274
-
ناشر
-
گردآورنده کتاب
-
وزن232
-
تاریخ ثبت اطلاعاتپنجشنبه 22 تیر 1396
-
شناسه56055
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط