«شاخ دماغی ها» در 23 فصل، داستان دختر نوجوانی را روایت می کند که پدر و مادرش برای درمان به خارج از کشور می روند و او ناچار است مدتی را در خانه خاله اش سر کند. در آن جا پسر نوجوانی هم زندگی می کند که ناچار است اتاقش را طی این مدت، در اختیار دخترخاله خود بگذارد و از این مساله اصلا دل خوشی ندارد. به علاوه، او دخترخاله را مزاحم کارهای مخفیانه خود می داند. بدین ترتیب جنگی پنهانی میان این دو درمی گیرد که نتایج پیش بینی نشده ای برای شان به بار می آورد.