ترکش ولگرد
داستان نوجوان
5 (1)
سال نشر : 1400
تعداد صفحات : 208
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 65986
10003022
معرفی کتاب
کتاب «ترکش ولگرد» مجموعه داستان طنز دفاع مقدس است. این کتاب داستان هایی انتخاب شده از مجموعه پنج جلدی کتاب های «ترکش های ولگرد» می باشد. برخی از عناوین داستان های این کتاب: گودزیلای عراقی، پرسپولیس هورا، جاسم رمبو، مارادونا در سنگر دشمن و ...«ترکش ولگرد» نوشته «داوود امیریان» رمانی راجع به جنگ است و در انتشارات کتابستان معرفت منتشر شده است. اثری داستانی که با بیانی آمیخته به طنز و نیش انتقاد روایت اصلی داستان خود را دفاع از سرزمین قرار داده است. او در حالی که داستان خود را به واسطه شخصیت های جالب توجه و کنش های متعدد پیش می برد، به نسل جدید تصاویر بعضا دقیقی از جنگ را در اختیارشان می گذارد.
بله. این طوری بود که آقاقندعلی و دوست صمیمی اش «آقامراد» معرف من شدند و من رفتم جبهه. اما دست روزگار، بازی دیگری برای من تدارک دیده بود. سال ها بعد که من جوانی متین و سر به راه شده بودم، به همراه پدر و مادرم بار دیگر مزاحم آقاقندعلی شدم؛ اما این بار می خواستم مرا به غلامی قبول کند و دامادش بشوم. حالا شما فکرش را بکنید که در جلسه خواستگاری چه گذشت؟
----------
چندتا از دوستانم سر رسیدند. حالا ما هفت هشت نفر بودیم و او یکی، اما مگر زورمان می رسید! مثل شیرهای گرسنه ای که به یک گاومیش حمله می کنند، از سروکله اش آویزان شدیم و زدیمش. من که دل پرخونی از او داشتم، فقط گوشش را گاز می گرفتم و تند تند به دماغ خرطوم مانندش چنگ می زدم. اما او با یک حرکت ما را تاراند. دست انداخت و نوک سلاحش را گرفت و با قنداقش افتاد به جانمان انگاری نظام بی رحمی بود که به جان چند دانش آموز درس نخوان و شلوغ افتاده. حالا ما پیچ و تاب می خوردیم و گریه کنان خدا را صدا می زدیم و او میزد.
----------
چندتا از دوستانم سر رسیدند. حالا ما هفت هشت نفر بودیم و او یکی، اما مگر زورمان می رسید! مثل شیرهای گرسنه ای که به یک گاومیش حمله می کنند، از سروکله اش آویزان شدیم و زدیمش. من که دل پرخونی از او داشتم، فقط گوشش را گاز می گرفتم و تند تند به دماغ خرطوم مانندش چنگ می زدم. اما او با یک حرکت ما را تاراند. دست انداخت و نوک سلاحش را گرفت و با قنداقش افتاد به جانمان انگاری نظام بی رحمی بود که به جان چند دانش آموز درس نخوان و شلوغ افتاده. حالا ما پیچ و تاب می خوردیم و گریه کنان خدا را صدا می زدیم و او میزد.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1400
-
چاپ جاری8
-
شمارگان1200
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات208
-
ناشر
-
نویسنده
-
تصویرگر
-
وزن210
-
تاریخ ثبت اطلاعاتسهشنبه 8 خرداد 1397
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتیکشنبه 5 آذر 1402
-
شناسه65986
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط