loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

خون نوشت

ناشر نشر ستاره ها

نویسنده محمدرضا بایرامی

سال نشر : 1387

تعداد صفحات : 152

چاپ تمام شده ؛ درصورت چاپ مجدد به من اطلاع بده notify me

معرفی کتاب

قنداق کلاش کشویی را کشید عقب تا طول اسلحه بلندتر شود، بعد آرام آرام شروع کرد به باز کردن دکمه های پیرهن سفیدش را در بیاورد و پرچم درست کند و معلوم بود که این کار تا چه حد ، برایش شکننده و سخت است .
امینی همان نزدیکی ها بود. به گمانم وضع حاجی را دریافت ، گفت : شما نه حاجی ، این کار را بسپارید به من و بی آنکه منتظر موافقت او بماند ، سریع یقه اش را جر داد و پیراهن فرم و بعد ، زیر پیراهنش را درآورد . زیر پیراهن را بست به سر اسلحه و آورد بالا مثل پرچم عزاداری ، چند باری به چپ و راست تکانش داد و بعد هم خودش بلند شد .
صدایش در گوشم زنگ می زد.
" نحن تسلیم ! تسلیم ! تسلیم می شویم ، تیراندازی نکنید "
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما