loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

از معراج برگشتگان خاطرات کودک، انقلاب، جنگ

ناشر عماد فردا

نویسنده حمید داودآبادی

تقریظ سید علی خامنه ای

سال نشر : 1392

تعداد صفحات : 931

چاپ تمام شده ؛ درصورت چاپ مجدد به من اطلاع بده notify me

معرفی کتاب

حمید داوودآبادی، سند زنده هشت سال دفاع مقدس و بیانگر بخش عظیمی از تاریخ شفاهی جنگ است. او همچنان و در فاصله 23 سال از پایان دفاع مقدس در همه جبهه های فرهنگی و با تمام ابزارها و تجهیزات رسانه ای و مکتوب، خاطرات، نوشته ها، دلتنگی ها، انتقادها و ناگفته های خود را به مخاطب انتقال می دهد.

داوودآبادی در این نوشتار، تلاش می کند با همان شوخ طبعی و به کار بستن مایه هایی از طنز، متن خود را خواندنی کند. البته طنزپردازی و مزاح، یکی از خصلت های فردی نویسنده است و آنچه در «از معراج برگشتگان» شاهد هستیم، انعکاس ویژگی های شخصی او در آثار مکتوب خویش است. به نحوی که این شوخ طبعی در سایر آثار و نوشته های داوودآبادی هم به چشم می خورد و به کتاب، روزنامه، سایت و وبلاگ او اختصاص ندارد. به این نمونه توجه کنید:

«چند سال پیش: بیروت ـ لبنان. گفت وگوی اختصاصی آقای (...) خبرنگار معروف با حجت الاسلام والمسلمین «سیدحسن نصرالله» دبیرکل حزب الله لبنان، از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش میشود. بعداً دوستان تلویزیونی متوجه میشوند، ولی صدایش را در نمیآورند که این مصاحبه مثلاً اختصاصی، اختصاصی نبوده! اصلاً حضوری نبوده!
یعنی چی؟!
یعنی اینکه آقای خبرنگار موفق به گفت وگوی مستقیم با نصرالله نشده، بلکه ایشان به سئوالات کتبی آقای خبرنگار در برابر دوربین ویدئویی دفتر خود پاسخ داده. مسئولین دفتر هم تحویل آقای خبرنگار دادهاند که آقای خوش ذوق با کمک دوستان، بر روی صندلی نشسته، مثلاً در برابر سیدحسن نصرالله قرار گرفته، سئوالات خود را ضبط کرده و پس از مونتاژ در میان پاسخ های نصرالله، این گونه وانمود کرده است که این گفت وگو اختصاصی و حضوری بوده است!
متاسفانه آقای خبرنگار، بخشی از گفت وگوی اختصاصی یک «خبرنگار ناتوان و بیعرضه ایرانی!» (رو ترش نکنید، اون خبرنگار ناتوان و بیعرضه، خودمم داودآبادی) را به عنوان «نوشته فلان نشریه غربی» نقل میکند. حتما میخواسته چیز نشه!
جل الخالق از این خبرنگاران کوشا، زحمتکش و ...» (متن منتشر شده داوودی آبادی در وبلاگ شخصی اش با عنوان «خبرنگار یا مونتاژکار؟»)

کتاب «از معراج برگشتگان» یک کتاب بسیار و قطور است که از تلفیق چند کتابی به وجود آمده است که به زندگی نویسنده از کودکی تا جوانی و پایان هشت سال دفاع مقدس، همچنین همرزمان حمید داوودآبادی در جبهه های حق علیه باطل می پردازد. در واقع او می خواهد تمام دوست داشتنی ها و خاطرات مورد علاقه خود را در یک اثر جمع کند و این کار را در «از معراج برگشتگان» صورت داده است.

او در حدود 100 صفحه اول کتاب 931 صفحه ای اش به خاطرات کودکی تا دوران پیروزی انقلاب اسلامی می پردازد. حمید، کودک و سپس نوجوان بازیگوش و تپلی است که دارد از محیط پیرامون و وقایع آن چیزهای مختلفی یاد می گیرد. بیمار می شود، با کودکان هم محلی خود در شرق تهران بازی می کند، انسان ها و روابط اجتماعی شان را از نزدیک می بیند و در حوادث پیش از پیروزی انقلاب به عنوان یک نوجوان چرخ می خورد شخصیتش کامل شود.

نثر و زبان کتاب، بسیار ساده و نوع قالب و روایتش خاطره گونه است. داوودآبادی به هیچ وجه تلاش نمی کند تا قصه سرایی و داستان پردازی کند. او در کتاب های دیگرش نشان داده که توان قلمی بالایی دارد و می تواند به سادگی و راحتی، مخاطبان فراوانی برای کتابش جذب کند. با این حال، روایتی خاطره وار را انتخاب می کند و قصد ندارد حتی ذره ای تخیل به آن بیفزاید. شیرینی بیان و روانی نثر در این کتاب، همانند آن است که پای صحبت های نویسنده در یک برنامه تلویزیونی بنشینی و او برایت از خودش، انسان های پیرامونش، رخدادهای کودکی و نوجوانی اش، سال های حضورش در جبهه و رخدادهای پس از آن بگوید.

به این خاطره ساده توجه کنید: «یکی از شب های سرد زمستان سال 56 من و محمد در حالی که بابا گوشه اتاق به پشتی لم داده بود، کنارش نشسته بودیم. بابا که باز موقع استراحت، با اصرار فراوان ما از خاطرات قدیمش تعریف می کرد، برای اولین بار نام «امام خمینی» را به زبان آورد. خیلی تعجب کردم. گفتم: مگه هنوز هم امام داریم؟ گفت: امام نه به اون معنی. چون آقای خمینی رهبر همه مسلمون های دنیاست، بهش می گن امام خمینی.
راستش وقتی عنوان امام خمینی را شنیدم، احساس عجیبی در درونم ایجاد شد؛ عجیب و شیرین. آن موقع درست معنی و مفهوم عشق و عاشقی را نمی فهمیدم. ده یازده سال بیشتر نداشتم....»
نحوه آشنایی او با بنیانگذار جمهوری اسلامی او و کشف علاقه اش نسبت به امام (ره) به همین سادگی تصویر می شود.

فصل بعدی کتاب در حالی شروع می شود که حدود 2 ماه از جنگ تحمیلی گذشته و حالا نویسنده می خواهد به عنوان یک نوجوان 15 ساله و پس از آموزش های اولیه و بسیار ابتدایی راهی جبهه شود: «اولین آموزش رزمی را همان شب در خانه دیدم. علی گفت: «تو سوت بزن، تا بهت یاد بدم اگه خمپاره اومد، باید چی کار کنی.» من سوت می زدم و او خیز می رفت. خنده ام گرفت. مگر خمپاره سوت می زند و می آید؟»
نویسنده به اولین اعزام انفرادی اش در سال 1360 می پردازد و این سفر تا پایان جنگ ادامه می یابد. جبهه ای که از سوی او توصیف می شود، خیلی زمینی و دست یافتنی است. او تلاش نمی کند تا بسیجی ها را انسان هایی فرازمینی و حوادث جبهه را تخیلی کند. شخصیت های واقعی و زمینی او مثل بقیه می ترسند، سر به سر هم می گذارند، شوخی می کنند، کم می آورند، اشتباه می کنند و در همین شخصیت پردازی است که خوبی ها گل می کند.

«تپه کرجی» نام فصل سوم کتاب است. داوودآبادی دیگر در ماجراهای جبهه حل شده و از رخدادهای آنجا گزارش های خواندنی ارائه می دهد. خاطره های او از این سال ها آنقدر جذاب و بی پیرایه است که با وجود سنگینی وزن کتاب (!) و حجم بالای آن نمی شود آن را زمین گذاشت. حتی اگر بخواهی تنها یکی ـ دو صفحه از آن را مطالعه کنی، به یکباره متوجه می شوی که به راحتی یک فصل از آن را بدون وقفه خوانده ای. شوخ طبعی در سراسر کتاب حضور فعالی دارد و در همین طنزگویی ها، شخصیت های آشنایی بازیگر اتفاقات می شوند. یکی از این رزمندگان، مسعود ده نمکی است که با ساخت فیلم های سینمایی اخراجی ها همه او را می شناسند. ماجرای حضور در رستوران گرانقیمت بالای شهر، با ظاهر جبهه، همراه با دوست جانباز ده نمکی و داوودآبادی از خاطرات جالب کتاب است.

کتاب در فصل های بعدی به آزادسازی خرمشهر، سفر داوودآبادی و دسته ای از دوستانش به لبنان، ناکامی رزمندگان در عملیات خیبر، مقاومت در بستان و پهلوان هایی مانند سعید طوقانی و همچنین دوستان شهیدش در برنامه های عملیاتی گوناگون می پردازد و حسرت شهادت را برای مخاطب آشکار می کند.
این کتاب با آلبوم تصاویر، اسناد و اعلام همراه شده تا بر جذابیت متن افزوده شود. چنانکه رهبر انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای نیز پس از مطالعه کتاب به صفا و صداقت آن گواهی داده اند، خوب است که این اثر گرانسنگ با توزیع بهتر در اختیار نسل جوان این سرزمین قرار گیرد تا این صفا، صداقت و مهربانی به نسل های بعدی انتقال یابد.

متن تقریظ رهبر معظم انقلاب بر این کتاب:

در این نوشته صفا و صداقت زیادی موج می زند. نویسنده غالبا نقش خود را کمرنگ کرده و یاد یاران شهیدش را برجسته ساخته است. روحیه ی بسیجی تقریبا با همه ی جوانبش در اینجا منعکس است، و می شود فهمید که چگونه جوانهائی در کوره ی گداخته ی جبهه به چه جوهر های درخشند ه ئی تبدیل می شده اند. ذکر خصوصیات موقع ها و حادثه ها و آدم ها، تصویر باورنکردنی جنگ هشت ساله را تا حدود زیادی در برابر چشم آیندگان می گذارند
سوال من از خودم این است که آیا این از معراج برگشتگان چقدر می توانند آن حال و هوا را پس از سفر من الحق الی الخلق حفظ کنند و حتی درست به یاد بیاورند؟ و برای این مقصود عالی از دست ما چه کاری ساخته است؟ و چه کرده ایم؟ البته قصور یا تقصیر من و امثال من، نمی تواند تکلیف دشوار آنها را که خدا حجتت خود را برایشان تمام کرده، از دوششان بردارد.
این کتاب با روح طنز با و مزاحی که در همه جای آن گسترده است و به آن شیرینی جاذبه ی ویژه ئی بخشیده، از بسیاری کتاب های جبهه جالب تر و گیراتر است.

سید علی خامنه ای
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط
بازدیدهای اخیر شما