شعر امروز 11: کم کم کلمه می شوم؛ مجموعه رباعی
تعداد صفحات : 80
معرفی کتاب
کتاب حاضر، یازدهمین عنوان از مجموعه کتاب های «شعر امروز» می باشد.نویسنده، در این مجموعه رویکردی کاملا متفاوت و تازه به قالب رباعی دارد. نوآوری و نگاه تازه او را می توان در چند حوزه بررسی کرد:
1- نوآوری در عرصه قالب و ساختار رباعی:
صفربیگی در برخی رباعی هایش ساختار و چارچوب سنتی رباعی را کاملا درهم ریخته است. به همین دلیل در این مجموعه به رباعی هایی برمی خوریم که دیگر تعریف رباعی و خصوصیاتی که در کتب قدیم برای آن برشمرده اند، در مورد آنها صدق نمی کند. مانند رباعی ذیل که در هیچ کدام از مصراع هایش قافیه رعایت نشده است و تنها وزن رباعی دارد:
می خواستم این شعر رباعی باشد / اما چه کنم قافیه اش اندک بود
در دفتر سرنوشت من دست ببر / بین من و مرگ ویرگولی بگذار
و گاهی رباعی ای می خوانیم که فقط ردیف دارد و قافیه مصراع آخر آن... (نقطه چین) است:
این شعر فقط قافیه دارد، هیچ است / یک قافیه پوچ که آن هم هیچ است
هیچ است ردیف و قافیه هم هیچ است / نه، قافیه هم هیچ ندارد ... است
2- نوآوری در حوزه زبان شعر:
تا پیش از این، بیشتر رباعی هایی که خوانده بودیم، از تعدادی واژه های معمول و متداول تشکیل می شدند و کمتر کسی جرات و جسارت این را داشت که در قالب کوچک و محدودی مثل رباعی کلماتی را به کار ببرد که در نگاه اول هرگز شاعرانه به نظر نمی رسند و جا انداختن آن در رباعی بسیار دشوار است، صفربیگی این جسارت را دارد که هر کلمه ای را لازم می داند، در رباعی هایش بیاورد. گاه با آوردن زبان محاوره و استفاده از ضرب المثل ها و تکیه کلام های گفتگوهای عادی و روزمره، باعث ایجاد فضایی صمیمی و روان در شعر می شود.
عبارات و تکیه کلام هایی نظیر «در هچل افتادن، بدجور گرفتار شدن، دنبال نخود سیاه رفتن و به گور پدر کسی خندیدن در رباعی های ذیل شاهد خوبی برای این مدعاست:
من قرعه به نامم از ازل افتاده / یک مرد همیشه در هچل افتاده
در عشق تو بدجور گرفتار شدم / مثل مگسی که در عسل افتاده.
*
دل بی تو درون سینه ام می گندد / غم از همه سو راه مرا می بندد
امسال بهار بی تو یعنی پاییز / تقویم به گور پدرش می خندد.
همچنین شاعر کلمات بیگانه ای مثل لئوناردو داوینچی، کروکودیل، ژوکوند و بلوند را با چیره دستی در بافت زبان رباعی هایش جا انداخته است:
این قرمز تند را تو یادم دادی / موهای بلوند را تو یادم دادی
انگار لئوناردو داوینچی هستم / لبخند ژوکوند را تو یادم دادی.
3 -نوآوری در عرصه مضمون و محتوا:
آوردن مضامین عاشقانه با زبانی ساده و نزدیک به زبان محاوره در قالب رباعی که پیش از این بیشتر عرصه طرح مضامین فلسفی و اندیشه های عرفانی بوده است، در رباعی های این کتاب قابل توجه است. نکته ای که درخصوص این دسته از رباعی ها باید ذکر کرد، این است که صفربیگی در رباعی های عاشقانه اش هم راه خود را در پیش گرفته و دنباله رو نگاه و فکر دیگران نیست. بارزترین ویژگی این رباعی ها نگاه ساده و بی پیرایه به مضمون عشق و استفاده فراوان و البته حساب شده و بجا از زبان محاوره و ترکیبات و اصطلاحات آن است. به عنوان مثال، اصطلاح «افتضاح بارآوردن» را ببینید که در این رباعی چقدر طبیعی و به جا استفاده شده و خوش نشسته است:
عمری دل خود سیاه بار آوردم / یک قلب پر از گناه بار آوردم
من قابل اعتنا نبودم ای عشق! / شرمنده ام، افتضاح بارآوردم!
و یا اصطلاح «اعصاب کسی به هم ریختن» که بار منفی دارد و در گفتگوهای روزانه بارها و بارها به کار می رود، در رباعی زیر تا چه حد مناسب و بجا استفاده شده تا جایی که برای توصیف معشوق شاید هیچ جمله ای تا این حد تاثیرگذار نباشد و منظور شاعر را نرساند:
زیبایی تو خواب مرا ریخت به هم / آرامش مرداب مرا ریخت به هم
زیباتر از آنی که تحمل بکنم / زیبایی ات اعصاب مرا ریخت به هم!
در پشت جلد کتاب، این رباعی را می خوانیم:
بر دشت که جویبار را می دوزی / بر کوه که آبشار را می دوزی
باران نخ و سوزنی است در دستانت / بر روی زمین بهار را می دوزی
بر دشت که جویبار را می دوزی / بر کوه که آبشار را می دوزی
باران نخ و سوزنی است در دستانت / بر روی زمین بهار را می دوزی
-
زبان کتابفارسی
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1389
-
شمارگان2200
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعجیبی
-
تعداد صفحات80
-
ناشر
-
شاعر
-
وزن78
-
تاریخ ثبت اطلاعاتچهارشنبه 1 تیر 1390
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتیکشنبه 14 دی 1399
-
شناسه8927
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط