loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

شکوفه های صبر: خاطرات جمعی از روحانیون آزاده از دوران اسارت

ناشر پیام آزادگان

گردآورنده کتاب اصغر زاغیان

سال نشر : 1389

تعداد صفحات : 191

هم اکنون غیرقابل سفارش!

معرفی کتاب

ماه های دوم و یا سوم اسارتمان بود و روزهای اول ورودمان به اردوگاه دوازده را می گذراندیم، تابستان بود. از زمین و هوا حرارت می بارید. از آن جا که سایبانی نداشتیم و ورود به آسایشگاه ممنوع بود، بنابراین خیلی سریع عطش بر ما غلبه می کرد. در یکی از همین روزهای طاقت فرسا، در چنین وضعیتی بعضی ها آب را روی ما بستند. بی آبی از یک طرف و گرمای شدید تابستان از طرف دیگر، باعث شده بود که دهان و لب ها خشک و چهره ها سیاه شود و دیگر کسی نای صحبت کردن نداشته باشد. این وضعیت تا جایی پیش رفت که بعضی از بچه ها تا دم مرگ رفتند. یکی از این عزیزان به نام "رحمتی" که ظاهرا بیش از چهل سال داشت، بر اثر شدت عطش و گرمای شدید، هما ن طور کنار ستون آسایشگاه ایستاده بود، نقش بر زمین شد و با تاسی به مولایش ابا عبدالله الحسین (ع) به شهادت رسید. در کتاب حاضر، خاطرات عده ای از روحانیون آزاده، از دوران اسارت ذکر شده است. طبیب دردمندان، دلیل بی پایه، اعتراف کن روحانی هستی، مناجات شعبانیه، عشق به امام حسین (ع) و... عناوین برخی از خاطرات درج شده در کتاب هستند.

در این کتاب می خوانید : « ... یکی از تصویربرداران که از سر ستون شروع به تصویربرداری نموده و به طرف آخر ستون در حرکت بود ؛ همین که چشمش به من افتاد ، از فرط خشم و غضب صورتش برافروخته شد و با همان حالت غضب چنان با دوربین به شکمم کوبید که چیزی نمانده بود نفسم در سینه ام حبس شود . نمی دانم چرا خبرنگار عراقی در میان این جمع فقط مرا مستحق کتک خوردن دانست . اما می توانم حدس بزنم علت آن کم بودن سنم بود . چون که سنم از شانزده بهار فراتر نمی رفت و از طرفی ... » .
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما