loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

ناخوانده هایی به بی نشانی های عشق

نویسندگان مرتبط : میلاد عرفان پور

«ناخوانده» مجموعه رباعی های عرفان پور است که انتشارات شهرستان ادب آن را با طراحی و سلیقه ای جذاب در طرح جلد و گرافیک متفاوت وارد بازار کتاب کرده است.

چهارشنبه 30 مهر 1393

میلاد عرفان پور شهرتش را در میان شاعران معاصر بدون تعارف بیشتر با رباعی هایی پیدا کرد که خیلی زود او را از میان مخاطبان خاص شعر به میان مخاطبان عام شعر نیز برد و میان عامه مردم نیز  رباعی های خوش آهنگ و دلنشین و البته غافلگیرکننده اش جایی پیدا کرد و دست به دست و حتی پیامک شد. بنابراین پر بیراه نیست که «ناخوانده های» او نیز بسیار خوانده شده و جدی و عمیق به آنها نگاه شود.

«ناخوانده» مجموعه رباعی های جدید عرفان پور است که انتشارات شهرستان ادب آن را با طراحی و سلیقه ای جذاب در طراحی جلد و گرافیک وارد بازار کتاب کرده است. کتابی کوچک در حد و اندازه یک نامه سر به مهر با کاغذ های کاهی و تمبری به یادگار از عکس شاعرش و آدرسی برای رسیدن به دست گیرنده از طرف فرستنده  که برسان سلام ما را به مخاطب این ناخوانده ها به این نشانی که:

«بی تو همه خاطره ها خاک شده است

از شهر نشان عشق ما پاک شده ست

چند سال ست که گل فروشی کوچه ما

بنگاه معاملات املاک شده است»

نشانی نامه نشان می دهد مقصد این ناخوانده ها جایی است فراموش شده یا خطاب به کسانی که یا خودشان فراموش شده اند یا خودشان را به فراموشی شده اند و نشان های عشق را گم کرده اند.. نامه های است از سال های شاید دور به آدم هایی که گم شده اند...

رباعی های کتاب بدون هیچ توضیحی شروع می شوند با دسته بندی که هر یک مصرعی هستند از رباعی های آن بخش. «سنگی که صدای آب را حس کرده ست، آنجا که نمی رسد مرا دست تویی، در مرگ حیات خلوتی خواهم داشت، تا نام حسین بر لب ماست بیا» عنوان بخش های این کتاب هستند.

**امشب تو صبور زیر باران بنشین

در بخش اول رباعی های این کتاب با نام سنگی که صدای آب را حس کرده ست، شاعر است و یک دنیا دلتنگی. شاعر است و نمادهای طبیعی به خصوص آب و ابر و موج و دریا. با شعر های متنوعی از حس ابری که می خواهد ببارد.

من بیشتر از تو بی قرارم ای ابر!

بیش از تو ز دنیا گله دارم ای ابر!

امشب تو صبور زیر باران بنشین

تا جای تو تا سحر ببارم ای ابر!

یا در یک رباعی دیگر که رد این این دلتنگی کمتر است می خوانیم:

چشم همه چشمه های جوشان به خداست

باران اثر نگاه دهقان به خداست

گل ها همه آیه های قرآن هستند

ایمان به بهار، عین ایمان به خداست.

بخش دیگری از شعرهای این بخش نیز دلتنگی شاعر است از گرفتار شدن در شهر و غربت بی پایانش. غربتی جانکاه برای شاعر که حتی زنده ماندن در شهر را سخت کرده است:

در اینهمه رنگ آنچه می خواهی نیست

در اینهمه راه غیر گمراهی نیست

در شهر خیابان به خیابان گشتم

آن قدر که آگهی ست، آگاهی نیست

 

**این شهر بزرگ از فروشنده پر است

در بخش دوم ناخوانده ها که در ادامه آنجا که نمی رسد مرا دست تویی، رباعی هایی آمده اند که تعدادی از آنها را می توان عاشقانه تلقی کرد و تعدادی دیگر را عاشقانه هایی در وصف کسانی که بین ما بوده اند و اکنون نیستند و حتی نام و نشانشان هم در حال پاک شدن از شهر است. درست مثل آدرس روی جلد و گل فروشی که اکنون معاملات املاک است.

گل پرده دریده رنگ و بو بفروشد

بلبل همه جا راز مگو بفروشد

این شهر بزرگ از فروشنده پر است

بیچاره کسی که آبرو بفروشد

یا رباعی

باید بروم ولی چگونه؟ به کجا؟

گمنام ترینم، چه کسی خوانده مرا؟

مهمان نشدم به خانه ای بی دعوت

ناخوانده به خواب هم نرفتم حتی

هر مثل دیگر رباعی های عرفان پور غافلگیری جالبی در مصرع پایانی دارد و در عین حال گله و ناراحتی شاعر از دنیای اطرافش را نشان می دهد.

 

**دیده عبرت بین عرفان پور به مرگ و دنیا

در بخش بعدی کتاب که در مرگ حیات خلوتی خواهم داشت رباعی هایی است در وصف مرگ و درباره مرگ با مرگ آگاهی و مرگ اندیشی مخصوص به شاعرش. بعضی از اشعار انگار حاصل مواجهه شاعر است با قبر و گردشی در گورستان که اتفاقا نگاهش به دیده عبرت است. بخشی دیگر از اشعار به مرگ به یک فرصت فراغت و آرامش نگاه می کند و برخی دیگر زنهار می دهد از غنیمت شمردن فرصت زندگی قبل از مرگ:

ای کاش مرا گلایه از بخت نبود

یک لحظه خیالم از خودم تخت نبود

دیروز اگر زیسته بودم با مرگ

امروز وداع زندگی سخت نبود

این رباعی هم یکی از رباعی های بسیار زیبای کتاب است با تشبیهی بس شاعرانه:

نه طرح نویی در آن در انداخته ام

نه آخرتی برای خود ساخته ام

مستاجر دنیایم و با سکه عمر

هر روز اجازه خانه پرداخته ام

**تا همت عشق است چرا منت مرگ؟

در بخش پایانی کتاب هم که با مصرع «تا نام حسین بر لب ما است بیا» نام گذاری شده است، بیشتر رباعی هایی با  مضمون دعا و توسل به خصوص حضرت سید الشهدا آمده است

آن لحظه که جان می رود از دست، حسین!

دیدار تو آخرین امید است، حسین!

تا همت عشق است چرا منت مرگ؟

باید به شهیدان تو پیوست حسین!

در مجموع می توان «ناخوانده »های عرفان پور را مجموعه های رباعی او تلقی کرد با نگاهی عمیق تر و دلزده تر نسبت به دنیا. او در بسیاری از رباعی های این کتاب از مرگ گفته و نسبت به این پدیده از وجوه متفاوت نگاه کرده است. رباعی های دیگر او نیز نوعی اندوه را با خود حمل می کنند، اندوهی که نتیجه تعمق شاعرش در دنیای پیرامونش است.

انتشارات شهرستان ادب کتاب «ناخوانده» را با قیمت 4هزار تومان در 64 صفحه منتشر کرده است.

کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط