loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

درجه داری که از رادیو بغداد با فرمانده اش حرف زد: تصاویری دیده نشده از خرمشهر در یک کتاب

انتشارات مرتبط : سوره مهر

نویسندگان مرتبط : سید قاسم یاحسینی

آخرین گلوله را که زد عراقی ها او را با تیربار زدند و مجروح کردند و اسیر عراقی ها شد. چند شب بعد عراقی ها در رادیو بغداد صدای او را پخش کردند که گفته بود: «به ناخدا صمدی بگویید من اینجا هستم، غیبت مرا رد نکنید!»

یکشنبه 14 دی 1393

«توپخانه دشمن دائم خرمشهر را زیر آتش گرفته بود و بی هدف همه جای شهر را می زد. برای دقیقه ای صدای انفجار توپ، خمپاره، کاتیوشا و ... قطع نمی شد. هلی کوپترها و هواپیماهای دشمن هم راکت و بمب می ریختند. شهر زیر پای آدم می لرزید. ده ها بلکه صدها زن و مرد و کودک زیر آوار ماندند یا بر اثر انفجار کشته و زخمی شدند. بیمارستان های خرمشهر جای سوزن انداختن نبود. دودی که از تانکرهای نفت پالایشگاه بلند شده بود آسمان منطقه را سیاه کرده بود. مردم غیرنظامی، هراسان و وحشت زده، مشغول ترک خانه و کاشانه خود بودند.»
این بخشی از خاطرات ناخدایکم هوشنگ صمدی فرمانده گردان تکاوران در خرمشهر به کوشش سیدقاسم یاحسینی است که از سوی انتشارات سوره مهر در قالب کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» به چاپ رسیده است.
صمدی با بیان خاطرات خود در این کتاب گوشه ای از حماسه مردمی مقاومت خرمشهر را در برابر دیدگان مخاطب در قالب کلمات به تصویر کشیده که تا کنون کمتر دیده شده و یا اصلا دیده نشده بود.
این کتاب در 299 صفحه خود خاطراتی تلخ و شیرین را بیان می کند و خواننده را با خود به روزهای مقاومت مردمی خرمشهر می برد و وی را پابه پای تکاوران در کوچه پس کوچه های خرمشهر همراه می کند.
خواننده «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» از لحظه ای که کتاب را دست می گیرد تا صفحه پایانی آن از قید مطالعه آن خارج نمی شود. حتی خاطرات ناخدا صمدی از پیش از انقلاب و آغاز دفاع مقدس نیز حوصله خواننده را سر نبرده و برایش شیرین و دلچسب است.
خاطرات صمدی در این کتاب حکایت از زندگی وی با نیروهای تحت امرش دارد و این ناخدای بازنشسته با گذشت بیش از سی سال از آن روزها هنوز خاطرات و حتی اسامی آنها را در یاد دارد. البته بخشی از خاطرات صمدی در این کتاب از پیوستگی برخوردار نیست و گاهی دچار شکست و سکته شده و خواننده متوجه این افتادگی در خاطرات وی می شود. همین نکته سبب شده که متن کمی از یکدستی خارج شود ولی نحوه بیان صمدی به گونه ای است که خواننده از این مسئله چشم می پوشد.
وی می گوید: «درجه داری داشتم به اسم ده بزرگی. بچه شیراز بود و خدمه 106. ماشینش را پر از گلوله کرده بود. به او گفتم: «ده بزرگی زیاد جلو نرو!»
- جناب ناخدا تا آنجا که برد تفنگم برسد، جلو می روم.
- مواظب باش آسیب نبینی!
- دیدم که دیدم! مگر چه می شود؟
29 گلوله تفنگ 106 همراهش بود. تا آخرین گلوله اش را زد. هدف گیری اش هم حرف نداشت. با دوربین کارش را دنبال می کردم. در دوربین دیدم یک تانک دشمن را هدف قرار داد و منفجر کرد. آخرین گلوله را که زد عراقی ها او را با تیربار زدند و مجروح کردند. نتوانستیم او را عقب بیاوریم و اسیر عراقی ها شد. چند شب بعد عراقی ها در رادیو بغداد صدای او را پخش کردند که گفته بود: «به ناخدا صمدی بگویید من اینجا هستم، غیبت مرا رد نکنید!» درجه دار شجاع و با روحیه ای بود.»
انتشار این کتاب تصویری که حاکی از عدم حضور نیروهای ارتشی در روزهای ابتدایی دفاع مقدس در اذهان نقش بسته را از بین می برد و نشان می دهد که یگان های عملیاتی ارتش از روزهای نخست دفاع مقدس پابه پای سایر رزمندگان در دفاع از میهن اسلامی حضور داشته اند.
کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» در 300 صفحه و با شمارگان 2500 نسخه و با قیمت 10900 تومان روانه بازار نشر شده و علاقه مندان به تهیه این کتاب می توانند آن را از طریق «فروشگاه مجازی پاتوق کتاب فردا» تهیه نمایند.

کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط