عالم اخلاقی و عارف وارسته و روشنضمیر مرحوم آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی از صفات برجسته بیشماری برخوردار بود. همین سلوک رفتاری ایشان باعث میشد هر انسانی در برخورد با ایشان بیاختیار تحت تأثیر اخلاق و رفتارش قرار گیرد.ایشان در گروه بزرگانی قرار میگرفت که در مسیر زندگی خود تنها راه بندگی خدا را پیش گرفتهاند و طالب خشنودی او هستند و هر گامی که بر زمین میگذارند در راه رضای دوست است. مهدی کلهر مشاور سابق رئیس جمهور و برادر مرحوم آیتالله آقامجتبی تهرانی از ویژگیهای اخلاقی این عالم ربانی برایمان بیشتر میگوید.
یکی از ویژگیهای کلاسهای آیتالله آقامجتبی تهرانی استقبال گسترده طلاب و حتی عامه مردم و هنرمندان بود. چه عاملی باعث میشد این استقبال و توجه ویژه صورت گیرد؟
جواب این سؤال را مقام معظم رهبری در پیام خود آوردند: «دو صد گفته چون نیم کردار نیست.» وقتی کسی مباحث اخلاقی را تدریس میکند ولی کوچکترین رفتاری مبنی بر اخلاقی بودن در او دیده نشود مطمئناً باعث گریز اطرافیانش خواهد شد، اما حاج آقا مجتبی استاد اخلاقی بود که اخلاقی بودن ایشان در عمل و رفتارشان کاملاً نمود داشت. موضوعی که ایشان در منبر خود مورد بحث قرار میدادند شاگردانش تبلور آن را در رفتارش مشاهده میکردند. نمونه بارز این موضوع را در خاطرهای که خودشان برای بنده تعریف کردند، عنوان میکنم: «ایشان به دلیل ارادت خاصی که به امام هشتم شیعیان داشتند همراه خانواده، زیاد به مشهد رفتوآمد داشتند. سال 58 ایشان همراه خانواده به یکی از این سفرهای زیارتی رفتند. در شهر سمنان قطار برای انجام فریضه نماز توقف میکند، حاج آقا مجتبی روی یکی از سکوها به اقامه نماز میایستد و عدهای به ایشان اقتدا میکنند. لکوموتیوران یا یکی از مسئولان قطار که تحت تأثیر فضای سیاسی آن زمان قرار داشت به جای 20 دقیقه، توقف را به 10 دقیقه کاهش میدهد. زمانی که سوت قطار که نشاندهنده حرکت قطار است به صدا درمیآید اکثر کسانی که به ایشان اقتدا کرده بودند با سرعت سوار قطار شده و نماز را رها میکنند، اما ایشان به همراه خانواده و چند نفر دیگر قطار را از دست میدهند و روی همان سکو نماز خود را به اتمام میرسانند و بعد از انتظار فراوان با قطار بعدی خود را به مشهد مقدس میرسانند، با این تفاوت که شب را ایستاده در راهروی قطار به صبح میرسانند. ایشان دلیل کار خود را این طور به من توضیح داد: آقا مهدی! من دیدم نماز، فریضه واجب است اما زیارت امام هشتم یک امر مستحب است.» این منش رفتاری گویای یک «عالم عامل» است. حاج آقا مجتبی این طور بود. طبیعی است که در نظر مردم شیفتگی ایجاد میکردند.
کمی از سلوک رفتار و مشرب زاهدانه ایشان برای ما بگویید.
مراعات موازین اخلاقی و ادب وی نسبت به ساحت مقدس حضرات معصومین (ع) زبانزد خاص و عام بود. فروتنی زینت علم و دانش وی بود و اخلاق نیکویش زینت عقل و خوشرویی با دیگران نیز زینت حلم و بردباریشان بود. ایشان در جوانی به عنوان طلبهای فعال در عرصه سیاسی و اجتماعی میان علما و بزرگان شناخته شده بودند. در جوانی تمام اخبار مربوط به قیام 15 خرداد و ملی شدن صنعت نفت و ... را رصد میکردند. بعد از ورود به حوزه و طلبگی در خدمت حضرت امام (ره) همچنان پیگیر مسائل سیاسی بودند. بعضی علما معتقدند ایشان جزو عالمان گوشهنشین هستند. در حالی که ایشان قبل و بعد از انقلاب اسلامی در تمام جریانات سیاسی حضور فعال و جدی داشتند، بعد از انقلاب حضرت امام (ره) به ایشان دستور دادند تا پاسخگوی مسائل فقهی و اخلاقی مسلمین باشد و از آنجا که ایشان یک مجتهد تکلیفگرا بود خود را موظف دانست به این فرمایش امام جامه عمل بپوشاند. در خصوص تکلیفگرایی و ولایتمداری ایشان لازم است این خاطره را عنوان کنم که در دوره اول انتخابات مجلس خبرگان از سوی شهید مطهری از حاج آقامجتبی و حاج آقا مرتضی دعوت به عضویت شد، این دو بزرگوار خدمت حضرت امام (ره) رفتند و از ایشان پرسیدند آیا این پیشنهاد، تکلیف ایجاد میکند، امام (ره) فرموده بودند: خیر و آنها از دعوت شهید مطهری سر باز زده و تدریس را ادامه دادند. در دوره دوم مجلس خبرگان و تدوین قانون اساسی، یک روز خدمت حاج آقا مجتبی رفتم و ایشان گفت: از طریق آیت الله مهدوی کنی و جامعه مدرسین حوزه علمیه خواستهاند عضویت در مجلس را بپذیرم. خدمت حضرت امام (ره) رسیدم و نظر ایشان را بر تکلیف بودن این موضوع پرسیدم و ایشان پاسخ منفی دادند.
حاج آقا مجتبی بعد از اطمینان نسبت به این موضوع به ادامه مباحث و دروس اخلاقی پرداختند. شاید بعضی علما کنج عزلت را برگزیدند و از سیاست فاصله گرفته و به مباحث و دروس حوزوی خود پرداختند، اما تفاوت حاج آقا مجتبی با این دسته از بزرگان در این است که ایشان قبل از انقلاب حضور سیاسی داشت ولی وقتی حضرت امام (ره) تکلیف ایشان را بر پاسخگویی مسائل فقهی قرار داد مسائل سیاسی را کنار گذاشت و به مباحث اخلاقی پرداخت. حاج آقا مجتبی از ابتدا در مباحث ولایت فقیهی امام (ره) حضور داشت و به خوبی حدود مسائل و موضوعات را میدانست. شاهد این موضوع زمانی است که حضرت امام (ره) به رحمت خدا میرود؛ حاج احمد آقا، پسر بزرگوار امام(ره) با حاج آقا مجتبی تماس گرفته تا از ایشان نظرخواهی کند که چه کسی بر پیکر امام نماز بگذارد و ایشان آیت الله گلپایگانی(ره) را پیشنهاد داده و این پیشنهاد به اجرا درمیآید.
صحبت از حضرت امام خمینی (ره) به میان آمد، با توجه به اینکه آیتالله آقامجتبی تهرانی از شاگردان ویژه امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی بودند ردپای منش اخلاقی و رفتاری این بزرگان در کدام بخش از زندگی ایشان یا رفتار یا آثارشان نمود بیشتری دارد؟
ایشان در سال 42 در تهران خدمت حضرت امام (ره) رسیدند و در اتفاقات مختلف در تهران و قم در خدمت ایشان بودند، حتی زمانی که حضرت امام (ره) به نجف اشرف رفتند در آنجا نیز شاگرد امام (ره) و در واقع در خدمت ایشان بودند و به دستور آن بزرگوار به تهران بازگشتند. حاج آقا مجتبی بسیار تکلیفگرا بودند و اگر حضرت امام(ره) تکلیفی را به دوش ایشان میگذاشت بلااستثــــنا میپذیرفتند و اطاعت امر میکردند. در زمینه تحقیق و تدبر در بحث تربیت جوانان بخصوص در دانشگاهها حساسیت ویژهای داشتند. شخصیت ایشان به هیچوجه گوشهگیر نبود بلکه اطاعت از تکلیفی بود که حضرت امام (ره) به ایشان واگذار کرده بود. زندگی اجتماعی و سیاسی حاج آقا مجتبی و چهره معلمی دلسوز که برای تربیت شاگردان از هیچ آموزشی کم نمیگذاشت برگرفته از حضرت امام (ره) بود. صراحت لهجه و صداقت و بیپروایی در بیان حقیقت در حاج آقا مجتبی، برگرفته از رفتار امام (ره) بود. همچنین در نظم، متکی به حضرت امام (ره) بود. ساعات مطالعه، خواب، کلاسهای درس و منبرهای ایشان با نظم و قاعده خاصی پیش میرفت و این کردار را از امام (ره) آموخته بود.
ساده زیستی، تواضع، فروتنی و نادیده گرفتن خویشتن از جمله رفتارهایی بود که متأثر از علامه طباطبایی بود. ایشان به قدری ساده زندگی میکردند که حتی با زندگی یک طلبه چندان تفاوتی نداشت، کمااینکه سادهتر نیز بود و این رفتار، میراث علامه بود. در مواجهه با مسائل بویژه موضوعات عرفانی و اهل بیت (ع) قلب رئوفی داشت و از این باب، نزدیک به علامه طباطبایی بود. ایشان ضمن ارادت به ائمه اطهار (ع) شیفته امام رضا (ع) و امام حسین (ع) بودند. در اواخر عمر پربرکتشان و با وجود شرایط ناگوار جسمی، ذکر «یاحسین» را ترک نمیگفت. در واقع میتوان گفت رفتار حاج آقا مجتبی آمیختهای از سلوک رفتاری این دو استاد بزرگوارشان بود.
شما به عنوان یکی از برادرهای ایشان، آیتالله مجتبی تهرانی را چطور توصیف میکنید؟
فاصله سنی من با پدرم بیش از 50 سال بود.
17-16 ساله بودم که پدرم را از دست دادم و این دو برادر یعنی حاج آقا مجتبی و حاج آقا مرتضی حکم پدر را برای من داشتند. به یاد دارم در سن
4 سالگی عمل جراحی خطرناکی را پشت سر گذاشتم، زمانی که در بیمارستان چشمان خود را باز کردم چهره حاج آقا مجتبی را در آن لحظه دیدم. آن چهره با آن حالت نگران را هیچگاه از یاد نمیبرم. حتی چند وقت پیش، زمانی که ایشان در بیمارستان بستری بود و من ملاقات ایشان رفته بودم به یاد عمل جراحی4 سالگی و آن چهره نگران افتادم. رابطه من و ایشان علاوه بر ارتباط برادری به صورت دوستی و رفاقت نیز شکل گرفته و بسیار نزدیک بود. تا جایی که وقتی در شهریور ماه سال 57 در مسجد جامع بازار دستگیر و بعد از ضرب و شتم بسیار، ایشان را به زندان انداختند، بعد از آزادی از زندان قبل از حضور در منزل خود، به منزل من آمد تا اینکه حدود ساعت 22 به اتفاق به منزلشان در خیابان ری رفتیم. با همه این توضیحات اگر بخواهم ایشان را توصیف کنم فقط میتوانم فروتنی و تواضع مثال زدنی ایشان را عنوان کنم و اینکه همیشه به دور از شهرت طلبی بود.
آیا برای تدوین کتابی مبنی بر گردآوری درس گفتارهای اخلاقی ایشان و تبدیل آن به یک مجموعه معارف اخلاقی تصمیمی گرفته شده است؟
با توجه به پربار بودن منبرهای ایشان و اینکه امکان نداشت حاج آقا مجتبی بدون مطالعه و تحقیق به منبر برود و با توجه به موضوعی بودن آن منبرها و اختصاص هر یک از آنها به یکی از مسائل فقهی و اخلاقی مثل توبه، توکل و ... وزیر محترم ارشاد قول مساعد برای تدوین کتابی در این رابطه را دادهاند و فرمودهاند که در این زمینه فعال هستند. بدون اغراق باید بگویم حاج آقا مجتبی قبل از برپایی هر کدام از منبرها تحقیقات مفصلی به انجام میرساندند. منبرهای آیت الله شهید مطهری نیز از چنین ویژگی برخوردار بود. جلسات عمومی اخلاق و معارف اسلامی حاجآقا مجتبی بهطور منظم و هفتگی دائر میشد که مأمن بی نظیری برای بسیجیان مخلص حضرت روح الله و سکوی پرشی برای دلدادگان و حیات یافتگان انقلاب اسلامی بود و به نور حکومت الهی منور گشته بود و مخلصان این مسیر بیصبرانه و مشتاقانه به دنبال معارف عمیق اسلام بودند.