میبینم وقتی در مواردی که به احکام اسلام عمل میشود، مجرمان از خلافهای علنی دست میکشند و منتظر میمانند تا ببینند، کی قوه قضائیه سادهگیری میکند و نیروی انتظامی غیرفعال میشود تا دوباره به کوچه و بازار برگردند. بنده به عنوان یکی از آحاد مردم، از قوهی قضائیه، در مورد برخورد قاطع با اشرار، تشکر می کنم.
من از رؤیت چهره برخی قاضیان، در مقابل متخلفان لذت میبرم. وقتی قوه قضائیه به سوی افرادی بخندد، مجرمها احساس امنیت خواهند. باید عرض کنم که اگر به نیروی انتظامی، بهخاطر انجام وظایف قانونی و اسلامیاش، قدرت داده شود، خواهید دید چگونه با تیزهوشی و صلابت برای مردم ایجاد امنیت میکند. از این رو از رئیس محترم پلیس جناب سردار احمدی مقدم و یاران با کفایت او تشکر میکنم. ما مردم تکلیف داریم همانطور که به کوتاهیها معترض میشویم، برای نقاط مثبت هم ارزش قائل و شعار تشویق و تقویت سردهیم.
وقتی در کشور، قوه قضائیه و یا نیروی انتظامی و سرباز گمنان، متهم به تندروی شوند، معلوم است که عوامل ضد امنیت و فتنه گران در ملأ عام قمهکشی خواهند کرد و تلویحاً به دنیا اعلام خواهند کرد که نظام ایران قادر به ادارهی کشور نیست. زورگیر در واقع مرتکب سه جرم میشود که باید سه کیفر ببیند نه یک کیفر!
الف: به سبب دزدی، دستش بریده شود. ب: به خاطر شرارت مسلحانه، حکم محاربه دارد. ج به خاطر مخدوش کردن آبروی نظام و جری کردن دشمنان ایران و خیانت به مردم، شدیداً مجازات میشود.
این قرآن است که میفرماید: سنت الهی این است که جرمهای سنگین و چندلایه، کیفر سنگینی و چندلایه دارد. در قرآن آمده است قتل یعنی کشته شد، قُتِّلَ با "تشدید" یعنی زجرکش گردید:
"ملعونین اینما ثقفوا و قتِّلوا تقتیلا- احزاب/ 61" میفرماید این سنت الهی درگذشته همچنین بود. یعنی این مطرودها چه فتنهگر ایران فروش سیاسی چه سارق مسلح، هرجا پیدا شوند، دستگیر و بدجوری زجرکش میشوند. در سوره مائده آیه 33 فرمود: کیفر محاربه با خدا و رسول و ایجاد فساد، این است که آنها یا زجرکش شوند یا بر دار روند و دست و پایشان چپ و راست قطع شود.
این کیفر موجب میشود دیگر کسی بهعنوان سابقهدار پیدا نشود، سابقهدار یعنی چه؟ چرا او در همان اول کیفر نشد تا جرمها و آسیبهای بعدی پدید نیاید. اگر قوه قضائیه مثل حالا قاطعانه وظیفه اسلامی خود را انجام دهد، تقویت او واجب و تضعیفش حرام است.
در مورد پارهای امور قضایی، هرچند بنده کوچکتر از آنم که به این عالمان قضای اسلامی، خرده بگیرم، اما آیه "ان الذکری تنفع المؤمنین" را چه کنم. به عرض میرسانم که موضوع کلاهبرداری و بالا کشیدن پولهای مردم، کمتر از زوربگیران کوچه و بازار نیست. این امور موجب تضعیف نظام اقتصادی است. پلیس آگاهی و قوه قضائیه در رأس آن، خودشان کلاهبرداران را مورد کشف و اخذ قرار داده و مالباخته را نجات دهند مثل همان که نیروی انتظامی با کفایت ماه، سراغ لانههای خریداران امول مسروقه رفتند و دستگیرشان کردند. کلاهبردار اموال متصرف شده را پنهان کرده است که باید با او عین زورگیران برخورد شود نه آنکه مالباختهی مصیبت زده مکلف به دستگیری کلاهبردار شود. این یک قانون غلطی است که هیچوقت جواب نمیدهد. در همین شهر قم، مالباختهای، کلاهبردارش را در مجلس ترحیمی دید، ولی مجرم به او حملهور شد و مأمور انتظامی هم چون خود را تنها دید، صحنه را ترک نمود. قانون نباید موجب تأمین مجرم و انزوای مظلوم گردد. بنابراین باید همان رفتاری که با اشرار میشود، با این کلاهبردار نیز بشود وگرنه کلاهبرداری تجارت دیگی خواهد شد که شده است. زیرا کار آنها نیز زورگیری دیپلماسی است.
حکم اسلام که کهنه نمیشود. باید از اطلاعات پلیس آگاهی استفاده کرده دزدی حرفهای و کلاهبرداری آزاد و با امنیت خاطر را پیجویی و مجازات کرد.
یک پرستار زحمتکش که مجموعهی پول خانه ی او صد میلیون بود، کلاهبرداری، خانهی مردم را به او فروخت و در دادگاه کلاهبرداری او ثابت شد. ولی در تجدیدنظر به مالباخته گفتند او ندارد که حق تو را بپردازد. پس باید به او مهلت دهی تا ماهانه چیزی به او بپردازد!!
بعد این آیه را شاهد میآورند که فرمود "فنظرة الی میسرة: بدهکار را مهلتی دهید تا گشایش یابد"
ما گفتیم آقا! آیه مهلت چه ارتباطی با کلاهبرداری دارد. این آیه درباره معلت دادن مدیون مسلمانی است که رسماً وام گرفته و توان بازپرداخت سریع را ندارد، به طور قسطی و غیره پرداخت میکند و هرگز به ظالم زورگیری کلاهبردار مربوط نمیشود. خوب معلوم است که برای کلاهبردار میصرفد که یک میلیارد برباید بعد هم به او گفته شود صد میلیون بپرداز و اگر دوباره اعتراض کند قضیه را با پنجاه میلیون مصالحه کنند. اینگونه رسیدگی به امور مالباختگان که نتیجه نمیدهد و کلاهبردار برنده و مالباخته بازنده میشود، اصلا اسلامی نیست.
نکته پاورقی: به نظر میرسد قاضی محترم پرونده زورگیران لازم نبود در بیانیهی حکم اعدام زورگیران، به سابقهدار بودن آنها اشاره کند و بگوید آنها چند سابقه هم داشتهاند، و این قید شاید برای جلوگیری از اعتراض مخالفان بوده است. ایشان وقتی کار صحیح ومطابق وظیفهی خود را انجام میدهد نباید جز از خدا بترسد وانگهی به طوری که اشاره شد وجود مجرم سابقهدار به معنای کمکاری و یا ضعف مسئولین این مورد میباشد. شما بدانید قوی کارکردن شما امنیت آور است.