یکی بود، یکی نبود. زیر گنبد نهچندان کبود حوزهی هنری تهران، دفتری بود برای ادبیات و هنر مقاومت؛ که کارها و حرفهای تازهای دربارهی جنگ داشت.
دفتری که روزگاری "مرتضی سرهنگی" به راه انداخته بود و یک تنه بیش از 550 جلد کتاب جنگ منتشر کرده بود؛ حالا میخواست یک "کتابخانهی تخصصی" برای مجموعهسازی و اطلاعرسانی تمام آثار جنگ هشت ساله برپا کند.
این شد که بالاخره در سیویکم شهریور 1379 قصهی کتابخانهی جنگ از یک اتاق 9متری، با چند قفسه کتاب و یک میز امانت کوچک و البته دلهای پر امیدی که کار را همراهی میکرد؛ با مسئولیت "نصرتالله صمدزاده" کتابدار با تجربهی کتابخانهی مرکزی حوزهی هنری آغاز شد. قصهای که با تمام فراز و نشیبهایش کم کم شبیه افسانه میشود.
یک ردهبندی جدید
با پیشرفت کار، به جز مشکلاتی از قبیل کمبود جا و نیروی انسانی، مشکلی به نام ردهبندی جنگ نمودار شد. پیش از این به موضوع جنگ به عنوان یکی از شاخههای عمومی و پراکنده در سایر موضوعات و ردهبندیها نگاه میشد و از طریق چنین رویکردی نمیتوانستی آثار جنگ را در کتابخانههای مرجع ــ حتی جایی مثل کتابخانهی ملی ــ دنبال کنی!
این مشکل با چندین سال تحقیق و پژوهش و تجربهی عملی و با تخصصی شدن یک ردهبندی و طراحی آن بر اساس اصول مدون و با استخراج تمام اطلاعات تخصصی فهرستنویسی، برطرف شد؛ به نحوی که اکنون نه تنها "ردهبندی جنگ" مورد استفادهی پژوهشگران است، بلکه این شیوهی ردهبندی برای دیگر کتابخانههای تخصصی هم قابل تجویز است.
اما وظیفهی اصلی کتابخانه، غیر از جمعآوری و آرشیو تمام منابع جنگ، ایجاد مرجعیتی برای مباحث نظری و علمی اطلاعرسانی و کتابداری جنگ است.
صمدزاده که از آثار مرجع پدید آمده طی این سالها گلهمند است؛ وضع کتابشناسیها را اسفناک میداند و میگوید: «اکثر این کتابشناسیها از نبود کارشناسی مناسب در موضوع و عدم روشمندی در شیوهی جمعآوری و تدوین اطلاعات کتابشناختی رنج میبرند و در تفکیک منابع و اختصاص موضوعات خاص مرتبط با جنگ ایران و عراق به بیراهه رفتهاند و قابلیت گسترش ندارند و متولد نشده پیر میشوند و کارکرد خود را از دست میدهند.»
کتابشناسیهایی که در چهار سال اخیر منتشر شدهاند؛ کم نیستند: کتابشناسی خرمشهر/ محمدجواد جزینی (1387)، کتابشناخت تئاتر مقاومت/ تقی اکبرزاده (1385)، کتابشناسی اسارت/ مسعود دهنمکی (1384)، کتابشناسی دفاع مقدس/ فیروزه برومند (1384)، مأخذشناسی جنگ ایران و عراق/ علیاکبر مرتضایی قهرودی (1384)، کتابشناسی داستانهای بیستساله انقلاب (امام، انقلاب، دفاع مقدس)/ قاسمعلی فراست، سیدهزهرا مدنی (1384) و ... اما صمدزاده معتقد است که «نویسندگان و مراکز تحقیقاتی، آنقدر که از منابع این کتابخانه استفاده میکنند؛ از ظرفیتهای علمی آن بهره نبردهاند. برخی از این کتابها، آثار بسیار ضعیفی هستند که در فقر علمی موجود در برخی مراکز و نهادهای متولی امور دفاع مقدس، فرصت انتشار یافته و هزینهای قابل توجه از بیتالمال را صرف خود کرده و فرصت و ضرورتی از اطلاعرسانی را تباه نمودهاند.»
سیستم بسته است
به کتابخانه که نزدیک میشوی، تابلوی نقرهای رنگ کتابخانه روی دیوار، خودنمایی میکند. آن طرف در، یک فضای نورگیر مناسب، کتابخانه را در خود خلاصه کرده است. آن اتاق کوچک جای خودش را به فضایی 150 متری در طبقهی سوم ساختمان مرکزی حوزهی هنری، داده است. پایانی تقریباً خوش برای کمبود فضا و شروعی تازه در یک راه طولانی و پر امید.
در این فضای کوچک تمام بخشهای استاندارد یک کتابخانه شکل گرفته است: «سالن مطالعه»، «بخش نشریات»، «بخش مرجع»، «میز عضوگیری و امانت»، «مخزن کتابهای فارسی، عربی و لاتین» و «بخش سمعی و بصری». دیدن آن همه کتاب در مخازن کتابخانه بر سر ذوقت میآورد، میخواهی وارد مخزن شوی اما مانع میشوند. سیستم «بسته» اداره میشود. یعنی گشت و گذار در بین قفسهها ممنوع. این کار به کتابداران محول شده است. البته جای نگرانی نیست. این 3-4 جوان دانشجو، گرچه تمام وقت در کتابخانه حضور ندارند، اما بر منابع مسلط هستند. و با کمک بانک اطلاعاتی که در رایانه دارند خوب و سریع میتوانند منابع مد نظرت را معرفی و یا پیدا کنند.
از میان 7911 جلد کتاب فارسی، 250 جلد کتاب عربی، 323 جلد کتاب لاتین، 2260 شماره نشریهی تخصصی و 260 لوح فشرده و انبوهی از پایاننامههای دانشگاهی و جزوات و گزارشها و سایر منابع تخصصی (که از نظر موضوعی به جنگ ایران و عراق محدود نمیشود و جنگهای دیگر کشورهای جهان را هم در بر میگیرد) امکان ندارد که دست خالی از کتابخانه بیرون بیایی.
روی میز امانت، یک قاب، شرایط ثبتنام را در خود گرفته است. و آنچه که بیشتر از همه خودنمایی میکند شیوهای است که کتابخانه برای راحتی بیشتر کتابخوانها و کتابنخوانها! در نظر گرفته است. کتابنخوانها و کسانی که خیال میکنند اگر بدون ضرورت شغلی و تحصیلی کتابی بخرند، خدای ناکرده پولی به هدر میرود، میتوانند به طور موقت به عضویت کتابخانه در آیند. این اعضا بعد از مدتی میتوانند حق عضویت پرداخت شده را از کتابخانه پس بگیرند و کارت خود را باطل کنند و بعد از آن یک نفس عمیق بکشند! و اما کتابخوانهای حرفهای میتوانند تنها با پرداخت 4000 هزار تومان به عضویت دائمی ــ بینیاز از تمدید ــ کتابخانه در آیند.
با این حال از میان 439 نفر عضو ثابت کنونی اکثراً مبلغ ودیعه خود را اهدا کردهاند؛ و با همین شرایط ماهانه به طور متوسط حدود 7 نفر عضو ثابت کتابخانه میشوند و حدود 200 نفر در ماه مراجعه میکنند؛ به طوری که از ابتدای تأسیس تاکنون بیش از 22هزار جلد کتاب امانت داده شده است.
جنگ برای ماندن
مهمترین مشکل فعلی کتابخانه تعداد اندک نیروی انسانی متخصص است؛ که از کسری منابع مالی کتابخانه ناشی میشود. و این کمبود باعث شده تا ردهبندی جنگ آنگونه که باید؛ گسترش پیدا نکرده و نیمهکاره رها شده است. ارسال تازههای کتاب و بروشورهای موضوعی برای اعضا و صاحبنظران متوقف شده و پرداختن به کارهای تخصصی کتابخانه (مثلاً استخراج اطلاعات تخصصی از نشریات و نمایهنویسی) هم.
با این حال کتابخانه سعی کرده که تمام نمودهای یک کتابخانهی استاندارد و ملی را برای خود دست و پا کند؛ دریافت شابکا (ISIL) ــ شماره استاندارد بینالمللی کتابخانهها ــ و نیز درج در کتابهای راهنما و مشاغل (همچون کتاب اول) و بانکهای اطلاعاتی از این جمله است.
کتابخانهی جنگ از دنیای مجازی هم غافل نمانده است و نیمچه سایت و وبلاگی دارد که از طریق جستجوهای اینترنتی سریع یافت میشوند. اگرچه هنوز در دست احداث! است.
با این همه صمدزاده هیچ گلهای از مسئولان ندارد و میگوید: «ما افتان و خیزان به سمت خواستههایمان در حرکت هستیم و گلهای نداریم؛ اما بهرغم تبلیغات صوری و مناسبتی، کتابخانه و کتابداری و اطلاعرسانی آنچنان نزد مسؤولان، اموری پیش پا افتاده فرض شده است که اگر از طرح مسائل آن صرف نظر کنی؛ شأنت محفوظتر است!»
«اما از اصحاب این حوزه بهخصوص در وادی پژوهش، ادبیات و مطبوعات، گلهمندم؛ افرادی که طی این سالها بهکرات از کنار کتابخانه گذشتند، و سر بر نگردانند تا ببینند اینجا چه خبر است؟ و کسانی که در گوشه و کنار از کمبود اطلاعرسانی در این حوزه داد سخن سر دادند و با این که ما از طریق رسانهها و منابع اطلاعرسانی زود یافت میشویم، مراجعهای نکردند و خواستهای نداشتهاند.»
و البته هنوز قصهی کتابخانهی جنگ ادامه دارد؛ یکی بود، یکی نبود. زیر گنبد نهچندان کبود حوزهی هنری تهران، دفتری بود برای ادبیات و هنر مقاومت؛ که کارها و حرفهای تازهای دربارهی جنگ داشت...