loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

شعر می تواند هویت ساز فرهنگی باشد، اما در نظام فرهنگی ما بلاتکلیف است

نویسندگان مرتبط : مصطفی محدثی خراسانی

مصطفی محدثی خراسانی معتقد است: در نظام فرهنگی ما برخلاف آنچه که از سوی رهبر انقلاب مطرح شد، برای شعر برنامه ریزی خاصی نداریم. شعر در نظام فرهنگی ما به وسیله ای برای بیلان کاری مسئولان مبدل شده است.

دوشنبه 17 شهریور 1393

 شعر همواره در جامعه ایران به عنوان یکی از اثرگذارترین و اصیل ترین هنرها در دوره های مختلف مطرح بود. شعر اساساً نه تنها در ادبیات که حتی در تاریخ و اجتماع ایران نیز همواره به عنوان یکی از محورهای اساسی مطرح بود؛ این امر جدای از همه باید ها و چراها، نه تنها در میان عامه مردم که حتی در میان درباریان نیز به عنوان یک اصل مورد اتقان عموم مطرح بود. همین شعر بود که امیر سامانی را بی کفش و جامه روانه بخارا می کند و همین شعر است که از خونریزی های محمود غزنوی تا صله بخشی های شاه عباس را روایت می کند؛ شعر همواره در فرهنگ ایران آیینه تمام نمای هویت، تاریخ و اجتماع بوده است. مجالی برای بیان غم ها و غصه های تاریخ، شورهای حماسی و شعورهای عرفانه و گاه مجالی برای نقدهای تیز پشت واژه های بیدار یک شاعر.

اما امروزه شعر در پس هنرهای تجسمی و تصویری، در انزوا به سر می برد. انزوایی که دیگر آن را به عنوان هنر درجه اول مطرح نمی کند و عموماً فقط برای عده خاصی از مردم خوانده می شود، هرچند پیوند شعر با مردم ایران ناگسستنی است و تنها دهه محرم خود تأیید محکمی بر این ادعا است، اما باید متأسفانه قبول کرد که شعر این روزها کارکرد گذشته خود را ندارد. ایجاد چنین رویه ای نه تنها به قدرت رقبای جدید که حتی به نگاه مسئولان امر نیز بازمی گردد. شعر که تا همین سی سال پیش به عنوان تأثیرگذارترین هنر در میان مردم مطرح بود، عموماً از سوی مسئولان فرهنگی به جشنواره ای محدود شده است. با وجود این، مقام معظم رهبری هر سال جلساتی را به شعرا اختصاص می دهند؛ جلساتی که درّ نایاب این روزهای فرهنگ ماست. ایشان در دیدار اخیر خود با شاعران بر هویت سازی فرهنگی شعر تأکید کردند و شعر را یکی از ملزومات تحقق این امر دانستند.

اینکه شعر اجتماعی چگونه می تواند در دنیای امروز گوی سبقت را از هنرها و رقبای قدر خود برباید و بتواند پرمایه و پرشور همانند گذشته، به این جریان سازی ادامه دهد، ملزوماتی نیاز دارد که به نظر می رسد چندسالی است به آن پرداخته نشده است. از این رو با مصطفی محدثی خراسانی به گفت وگو پرداختیم. محدثی خراسانی ابتدا به تاریخچه ای کوتاه از شعر اجتماعی در ادبیات فارسی اشاره کرد و سپس به اتفاقاتی که براین این حوزه شعری در دوره انقلاب رخ داد، پرداخت.

وی شعر را یکی از هنرهای تأثیرگذار و سرشته شده با فرهنگ ایران اسلامی دانست و معتقد بود که این شعر می تواند با وجود رقبای جدید هنری مانند سینما و موسیقی همچنان بر روی مخاطبان تأثیرگذار باشد و هویت ساز فرهنگی، اما رسیدن به این امر نیازمند ملزوماتی است که مهمترین آنها تغییر نگاه مسئولان و برنامه ریزی کلان برای رشد این میراث کهن ایرانیان است.

مشروح گفت وگوی تسنیم با محدثی خراسانی به شرح ذیل است:

*تسنیم: آقای محدثی! از اینجا شروع کنید که شعر اجتماعی از چه زمانی در ادبیات فارسی پدیدار شده است. عده ای معتقدند که این شعر همزمان با تولد رودکی در ادبایت فارسی ظهور کرد و برخی نیز بر این باوراند که شعر اجتماعی پدیده ای نو در بستر ادبیات انقلاب اسلامی است.

شعر فارسی از آنجا که شعری پویا، پالایشگر و انسان ساز است، نمی تواند شعر اجتماعی نباشد و از دردها و دغدغه های اجتماع خود حرفی به میان نیاورد. رگه هایی از شعر اجتماعی را می توان از همان ابتدای تولد شعر فارسی در آن دید. همواره شعر فارسی آیینه زندگی اجتماعی و جهان شاعر بوده است؛ چه جهان بیرونی وی و چه جهان درونی شاعر، اما با توجه به رویه و روال شعر فارسی در دوره های مختلف می توان برخی از این دوره ها را پررنگ تر از دوره های قبل دید.

در این دوره ها شعر بیشتر رویکرد اجتماعی می یابد، تا رویکرد فردی و دورنی که البته این رویکرد خود دلایل متعددی دارد. در دوره معاصر انقلاب مشروطه و رخدادهای پس از آن و بعد انقلاب اسلامی، عواملی بودند که زمینه را برای وجود و حضور شعر اجتماعی بیش از پیش فراهم کردند. در این دو دوره شاعران بیش از هر دوره دیگری به جامعه خود توجه کردند، دردها و مشکلات مردم مجالی تازه برای بیان در قالب شعر یافتند و شاعر در این دو دوره به عنوان یک دردشناس به جامعه اش توجه کرده و شعر را مجال و محلی برای عرضه این مسائل دانسته است.

*تسنیم: اگر بخواهیم برای شعر اجتماعی دوره اوج در نظر بگیریم، به نظر می رسد، سه دهه انقلاب بهترین بستر برای ظهور شعر اجتماعی در حد کمال خود بوده است. نظر شما در این باره چیست؟

اتفاقی که در دوره شعر انقلاب اسلامی برای شعر افتاد، این بود که شاعر بیش از آنکه به چگونگی وقایع بپردازد، به سراغ چرایی مسائل می رود. این موضوع نه تنها در شعر اجتماعی که حتی در شعر آیینی هم دیده می شود. روح پرسشگری شاعر این زمینه را ایجاب می کند که شاعر به سادگی از کنار وقایع نگذرد و به دلایل ایجاد و پیدایش آن بپردازد. این رویکرد در شعر شاعران پیشین ادب فارسی کمتر دیده می شود. اتفاقاً یکی از تمایزات محتوایی در شعر معاصر نتیجه ایجاد چنین رویکردی در میان شاعران انقلاب است که البته این رویکرد خود تا حدود زیادی از تحولی ایجاد شده که انقلاب در میان مردم پدیدار کرده است.

روح پرسشگری شاعر انقلاب او را از «چگونگی» به «چرایی» وقایع اجتماعی می برد

این روحیه شاعران و ذهن ها را بیدار کرد. در این حالت شاعر بیش از آنکه توصیف کننده وقایع باشد، به فلسفه وجودی آنها می پردازد. به جای پرداختن به چگونگی به چرایی سوق می یابد. حتی این رویه در میان شعرهای مذهبی هم دیده می شود. شما در دوره های پیشین کمتر شعر آیینی و عاشورایی را می یابید که به فلسفه قیام امام حسین(ع) بپردازد؛ اما در شعر آیینی دوره انقلاب شاعر علاوه بر توصیف زیبا و استفاده از زبان نو برای شرح این واقعه دردناک به این می پردازد که چرا امام(ع) برای دین خدا قیام کرد؟ چه شرایطی این قیام را ایجاب کرد؟ چرا خانواده را با خود همراه کرد؟ چرا ... چرا ... چرا.

شاعر اجتماعی انقلاب گزارشگر نیست، مصلح دغدغه مند است

این رویه به طور بارزی در میان شعرهای اجتماعی انقلاب هم دیده می شود. شاعر در این حالت به ریشه به وجود آمدن معضلات می پردازد؛ صرفاً به بیان آنها اکتفا نمی کند بلکه می خواهد راه چاره ای پیش روی مخاطب خود قرار دهد. شاعر در این حالت نه تنها منتقد است که مصلح هم هست. شاعر اجتماعی انقلاب صرفاً گزارشگر وقایع نیست، دوست دارد که راه حل هم نشان دهد. روح پرسشگری شاعر اجتماعی انقلاب مانع از این می شود که به راحتی از کنار وقایع بگذرد.

یکی از شاخه های شعر اجتماعی انقلاب، شعر «اعتراض» است؛ شعری که برآمده از دل جامعه و برای بیان دردهایی است که رخ داده و بدون توجه مسئولان به آن دامن هم زده شده است. این گونه شعری در سال های پس از جنگ متولد شد و توانست در دوره خود بسیاری از مسائل و معضلات را بیان کند. شاعران معترض توانستند بسیاری از انحرافات مسئولان در سال های پس از جنگ را گوشزد کند. شاعران در این دوره زودتر از بسیاری از دیگر هنرمندان به وجود چنین مشکلاتی واقف شدند و تذکر دادند.

شعر «اعتراض» زنگ خطری بود برای مسئولان که زمان خانه تکانی فرا رسیده است

یکی از بیشترین و بالاترین بسامدهای شعر اجتماعی اعتراض درباره انحرافاتی است که مسئولان در سال های پس از جنگ آفریده بودند. انحرافاتی که رخ دادن آن در دهه 70 منجر به این شد که بسیاری از آرمان ها و اصول هایی که رزمندگان و مردم ایران برای رسیدن به آن سال ها تلاش و مبارزه کرده بودند، فاصله بگیرند و علاوه بر این، مسیر حرکت انقلاب را کند می کرد. جریان شعر اعتراض از این جهت که ما را متوجه این دست انحرافات می کرد، مؤثر بود. این جریان زنگ خطری بود برای اینکه زمان خانه تکانی از مسیر انقلاب فرا رسیده است.

شاعران اولین کسانی بودند که به شقه شقه شدن ارزش ها پس از جنگ هشدار دادند

ریشه شعر اعتراض را باید زمانی دانست که برخی از مسئولان مسیر خود را از جریان اصلی انقلاب جدا کردند. مسیر اصلی انقلاب بر پایه مقاومت بود همگی در این مسیر با هم متحد بودند . در یک مسیر گرماگرم با ارزش های انقلاب پیش می رفتند، اما این رویه بعد از جنگ کمی تغییر کرد. با کاهش آن گرما، شور و هیجانی که در تمامی سطوح جامعه حاکم بود، راه های جدیدی پدیدار شد که آن یکپارچگی را به چالش می کشید. به همین خاطر مبارزه ای ناخواسته میان شاعران با این جریان های انحرافی به وجود آمد. شاعران سنگر تازه ای برای ادامه آرمان ها و تحقق بخشیدن به آنها یافتند. شاعران اولین کسانی بودند که به شقه شقه شدن ارزش ها و تغییر آرمان ها از اصول انقلاب به سمت مسائل اقتصادی را گوشزد کردند و چه بسا همین اعتراض ها منحجر به این شد که انحرافات شناخته شود.

*تسنیم: بعد از جریان شعر اعتراض به نظر می رسد مهمترین جریان شعر اجتماعی شعرهای دهه 80 باشد.

یکی دیگر از دوره های شعر اجتماعی انقلاب مربوط به دهه 80 و به ویژه در سال های 88 و 89 می شود. البته هنوز قضاوت درباره اینکه آیا این دسته از اشعار توانستند در جریان شعر اصیل اجتماعی قرار گیرند یا خیر، زود است؛ چرا که قضاوت در حوزه شعر احتیاج به زمان دارد. با وجود این شعر این دوره تلنگری بود به خود مسئولان فرهنگی که باید نسبت به فرهنگ و امور مرتبط با آن واقع بین تر باشند و بیشتر از آنکه به سیر در آسمان ها و مسائل فراذهنی بپردازند، به روی زمین بیایند و اجتماع خودشان را دریابند. به ناگاه با اتفاقاتی مواجه نشوند که تا پیش از ایناز وجود آنها اطلاع نداشتند و یا ندیدند.

شعر دهه 80 یادآوری کرد که مسئولان از سیر در آسمان ها رها شوند و اجتماع خود را دریابند

این جریان در نهایت منجر به این شد که مسائل اجتماعی بیش از پیش توجه شود و دغدغه های اجتماعی مردم را در سطوح مختلف مورد توجه قرار دهند. واقع بین باشند تا در بزنگاه ها دست خالی و بدون موضوع و موضع نباشند.

*تسنیم: در جریان دهی شعر اجتماعی انقلاب می توان نام های متعددی را آورد؛ نیما، حسین منزوی و... . اما به نظر می رسد که سیدحسن حسینی یکی از مهمترین جریان سازان این دوره شعری باشد. به ویژه در شعر طنز.

اگرچه شعر انقلاب پرچمدارانی دارد، اما به نظرم در به وجود آمدن شعر انقلاب و قوام آن، همه شاعران نقش داشتند، البته ممکن است عده ای کمتر و عده ای بیشتر فعالیت و نقش آفرینی کرده باشند. باید نگاه به این صورت باشد که همه شاعران چه در بنیان گذاری شعر و چه در مراحل بعدی نقش داشتند، اما اگر بخواهیم تخصصاً در این زمینه نام ببریم، باید بگوییم که دیدگاه های سیدحسن حسیی نقش تعیین کننده ای در این زمینه داشت. او یکی از جریان سازان مبتنی بر ارزش های انقلاب بود. برای مثال مثنوی «آب ها و مرداب ها» مسئله این است که چرا کمیت ها بالا گرفته و چرا ارزش ها دگرگون شده است:

ماجرا این است کم کم کمیت بالا گرفت
جای ارزش های ما را عرضه کالا گرفت

احترام «یاعلی» در ذهن بازوها شکست
دست مردی خسته شد، پای ترازوها شکست

فرق مولای عدالت بار دیگر چاک خورد
خطبه های آتشین متروک ماند و خاک خورد

زیر باران های جاهل سقف تقوا نم کشید
سقف های سخت، مانند مقوا نم کشید...

سیدحسن حسینی مجال طرح موضوعات جدی در قالب طنز را فراهم کرد

یکی از ویژگی های شعر حسینی در این زمینه، استفاده از زبان طنز بود که خود این حرکت، جریان سازی جدیدی را در ادبیات معاصر و به ویژه جریان شعر اجتماعی انقلاب ایجاد کرد. این تلاش حسینی و امثال او بود که سبب شد تا برخی از موضوعاتی که طرح آنها به صورت مستقیم دشوار است، در زبان طنز مجال بروز و ظهور یابد. طنز در این دوره برای شاعر این مجوز را ایجاد کرد تا در بسیاری از ساحت ها صحبت کند و نظر بدهد.

*تسنیم: رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر شاعران با ایشان بر این نکته تأکید داشتند که شعر اجتماعی باید هویت ساز فرهنگی باشد. چکونه می توان در دوره ای که شعر جزء هنرهای دسته چندم مردم است، مخاطبان حاضر نمی شوند پولی برای خرید کتاب های این چنینی پرداخت کنند و هنرهای دیگر مانند سینما در اولویت هستندف از شعر چنین انتظاری را داشت؟ آیا شعر می تواند در جامعه امروز ما با وجود همه تفاوت هایی که نسبت به گذشته داشته، چنین مسیری را به صورت کامل طی کند؟ اگر چنین است، ملزوماتش چیست؟

نگاه تاریخی و اشرافی که رهبر معظم انقلاب به حوزه معرفت و فرهنگ دارند که نمونه ای از نظرات ایشان در این باب این بود که شعر هویت ساز است. همانطور که ایشان در دیدار اخیر شاعران با معظم له فرمودند، شعر در لحظاتی با انسان سر و کار دارد که تصمیم ساز است. می تواند در لایه های وجودی انسان رسوخ کند و با توجه به تأثیری که می گذارد، هویت ساز و تأثیرگذار در آینده افراد و جامعه باشد. نوع ارتباط انسان با شعر با نوع ارتباط او با دیگر هنرها مانند سینما متفاوت است. این است که ایشان تأکید دارند که شعر می تواند هویت ساز باشد. فرهنگ ما با شعر سرشته شده است. اکنون هم که شعر رقبای جدی و پر و پاقرصی دارد، همان جایگاه سابق خود را دارد. همان فیلم سازی در حوزه سینما در وجوه مختلف می تواند و توانسته از شعر الهام بگیرد. می توان گفت با یک واسطه سینما محصول تصمیم سازی های و هویت سازی هایی است که شعر در آنها ایجاد کرده است. شعر همیشه بانک مرکزی الهام بخشی به دیگر هنرها بوده است.

شعر در نظام فرهنگی ما بلاتکلیف است

با وجود این تأثیرگذاری داستانی که ما داریم این است که در نظام فرهنگی ما برخلاف آنچه که از سوی رهبر انقلاب مطرح شد، برای شعر برنامه ریزی خاصی نداریم. اگر شعر پیشرفتی در سال های پس ازانقلاب داشته، همگی بنا بر ذات شعر و عشق شاعران و مردم به این حوزه بوده است؛ واگر نه ما برنامه ریزی خاصی به صورت کلان نداشته ایم. طی سال های اخیر جشنواره های متعددی برای شعر برگزار شده که در آن برخی از مسئولان حاصل عرق ریزان روح شاعر را در قالب بیلان کاری ارائه دادند. الآن در خود وزارت ارشاد شعر جایگاه خاص و ادراه ای به خصوص ندارد. این در حالی است که برگزاری جشنواره ها نیاز امروز شعر ما نیست. اگر شعر هم از این بلاتکلیفی رها می شد و مانند دیگر هنرها به آن نگاه می شد، شاید وضعیتی به مراتب بهتر از حالا می داشت. شاید اگر نگاه مسئولان به شعر مانند نگاه آنها به موسیقی و سینما بود، شعر حال بهتری می داشت.

جشنواره ها دردی از درهای شعر ما را دوا نمی کند

اگر بخواهیم شعر اجتماعی انقلاب در مسیر فرهنگ و هویت سازی جامعه حرکت کند، نیازمند ملزوماتی هستیم که در درجه اول سیاست گذاری در این حوزه حائز اهیمت است. با وجود این، مسئولان فرهنگی ما تصور درستی نسبت به شعر ندارند. فقط این رهبر انقلاب هستند که به صورت جهادی وارد این عرصه شده اند و به شعر توجه ویژه ای دارند. اگر مسئولان ما نگاه درستی به تأثیر شعر در جامعه داشتند، مسلماً سرمایه گذاری روی این حوزه بیش از دیگر حوزه های هنری بود.

کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط