loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

یک مدیر مدرسه ایرانی: دعا دعا می کردم برای شهریه کودکان افغان مدرسه ام فرجی شود

بعد از حاشیه های تلخ این روزها در باره شهریه کودکان مهاجر، حالا با مدیری مدرسه ای گفتگو کرده ایم که تمام این تلخی ها را تبدیل به شیرینی می کند. یک مدیر مدرسه ایرانی که دعا دعا می کرده است که برای شهریه مهاجرین فرجی شود.

سه‌شنبه 16 دی 1393

بخشنامه است وقانون. هیچ راهی هم گویا ندارد. مدیران مدارس خود را مامور ومعذور (والبته قاطع) نشان می دهند و بر همین مبنا برگه های تهدیدآمیزی به دست دانش آموزان مهاجر می دهند که در صورت عدم پرداخت فلان مبلغ تا فلان تاریخ از حضور آنها در کلاس جلوگیری به عمل خواهد آمد.دانش آموزان خردسالی که برخی حتی نمی دانند میان این همه دانش آموز در کلاس، چرا این برگه ها را فقط به آنها داده اند.

اما خب ، ظاهراً همه جای ایران آسمان به یک رنگ نیست و مدیرانی پیدا می شوند که ارزش های نوعدوستی و انسانی از بخشنامه های تبعیض آمیز بیشتر برایشان وحی منزل است. من هم منتظر دیدن این برگه در دست پسرم بودم. برگه آمد. اما نه حرفی از پول در آن بود ونه بوی تهدید می داد. محترمانه درخواست شده بود تا اولیای دانش آموزان مهاجر روز....ساعت.....به مدرسه تشریف بیاورند.

رفتم. مدیرمدرسه پس از خوش آمدگویی با تأثر شدید موضوع شهریه ها را به میان آورد. صدای اعتراض و بعضاً ناله و نفرین از هر طرف بلندشد. واکنش آقای مدیر اما شگفت آور و تحسین بر انگیز بود. ابراز همدلی و تأسف از وضعیت اقتصادی مهاجرین و عدم دریافت یارانه و.....بلا تکلیفی وضعیت اقامت مهاجرین وحتی دانش آموزانی که در ایران به دنیا آمده اند. دیدم حالا که برخورد ناشایست برخی مدیران در باره دریافت شهریه اینقدر در بوق و کرنا شده بی انصافی است از کنار چنین مواردی بگذریم. حال که خود ما توقع داریم ایرانی ها همه مهاجرین را به یک چوب نرانند ماهم باید همین رویه را پیش گیریم. متنی که در زیر می خوانید گفتگویی است با آقای محمد رضا احمدی مدیر مدرسه ابتدایی "محرابخان" از ناحیه پنج آموزش پرورش مشهد.

سؤال: جناب احمدی لطفا درآغاز، توضیح مختصری درباره دانش آموزان مهاجر،وضعیت درسی و انظباطی آن ها بدهید.

محمد رضا احمدی: ما در دو شیفت حدود 680 دانش آموز در مقطع ابتدایی داریم که از این تعداد حدود 120 دانش آموز مهاجر افغانستانی هستند. وضعیت درسی آنها تفاوتی با بقیه ندارد. اما وضعیت انضباطی آنها به مراتب بهتر از دیگران است.در مدرسه ما درصد بچه های خوب و مطیع و فرمانبردار مهاجر به نسبت دانش آموزان ایرانی بسیار زیادتر است.دلیل آنهم توصیه پدر و مادران است که نمی خواهند خطایی از سوی فرزندانشان رخ دهد که مبادا برای تحصیل یا حتی اقامت آنها مشکلی پیش بیاید. جالب این که اغلب پدر و مادران این دانش آموزان متولد ایران هستند این ها در هر کشوری می بودند بعداز پنج یا شش سال اقامت دایم می گرفتند ولی نمی دانم چرا در این جا این طوری است.

سؤال: در آغاز هر سال تحصیلی مشکلی تحت عنوان در یافت شهریه از دانش آموزان مهاجربه وجود می آید. واکنش خانواده های مهاجر چیست و شما از این مشکل چگونه عبور می کنید؟

محمد رضا احمدی: ما در تصویب این چیزها نقشی نداریم و فقط مجری هستیم.شاید بیشتر از90 در صد مهاجرین این منطقه از اشخاص بی بضاعت و فقیر هستند.من خودم اصلا دلم نمی آیداز این ها شهریه بگیرم. اول خودم را جای این ها می گذارم. همیشه دنبال راه گریزی می گردم که آنهایی که واقعا توان پرداخت ندارند اجباری به آنها نیاوریم. همان طور که نزد خدا بنده ها بر اساس تقوی و نه ملیت درجه بندی می شوند پیش ما هم باید همین گونه باشد. بسیاری از این مهاجرین از لحاظ تدین و تقوی از ما خیلی بالاترند. من نباید بگویم ولی یکی دو مورد که دیدم خانواده ها واقعا توان پرداخت شهریه ندارند و قانون و بخشنامه هم به آن ها کمکی نمی کند خودم شخصا شهریه آنها را از جای دیگری تامین کردم که از تحصیل عقب نمانند.


سؤال: امسال هم که اتفاقات عجیبی افتاد. اول گفتند هدیه ای از نهاد ریاست جمهوری آمده و مهاجرین از پرداخت شهریه امسال معاف هستند و در میانه سال تحصیلی بخشنامه آمد که دانش آموزان مهاجر افغانستان باید دو برابر سالهای قبل شهریه بپردازند.

محمد رضا احمدی: اول مهر گفتند فعلا نگیرید تا دستور از بالا بیاید ولی تعهد بگیرید که در صورت لزوم باید پرداخت کنند که ما هم تعهد گرفتیم. خوشحال شدیم و دعا می کردیم که اتفاقی نیفتد و سال تحصیلی به همین روال تمام شودو بر روی مهاجرین با این وضع گرانی و عدم دریافت یارانه فشار بیشتری وارد نشود. ولی متاسفانه همان طور که گفتید جدیدا بخشنامه آمد و مهاجرین ملزم به پرداخت شهریه شدند. من در ابلاغ این بخشنامه به اولیای دانش آموزان مهاجر عجله نکردم. دعا کردم شاید فرجی حاصل شود. بعد جلسه ای با والدین دانش آموزان گذاشتم و گفتم: خدا شاهد است که من اصلا راضی به دریافت این مبالغ نیستم و تمام سعی خود را می کنم شاید راه گریزی پیدا شود. چون به رحمان بودن خدا اعتقاد دارم و جوابم را از او می گیرم. بعد بخشنامه مکمل آمد که شهریه ها را قسط بندی کنید و کسانی که شرایط حاد دارند تخفیف بدهید و یا با صلاحدید خود ببخشید. من هم هر کس که گفت ندارم و دیدم راست می گوید بخشیدم و قسط بندی و تخفیف را فراتر از بخشنامه اجرا کردم.

سؤال: قانون و بخشنامه که هست و باید اجرا شود. ولی چرا برخی مدیران مدارس که شخصیت های فرهنگی هستند برگه های ضرب الاجلی دست کودکان می دهند و جلوی سایر دانش آموزان آنها را تحقیر و تهدید به اخرج می کنند؟

محمد رضا احمدی: ما باید نگاه انسانی به افراد داشته باشیم اتفاقاً براساس همان نگاه دینی. حتی آن جایی که فردی مسلمان نباشد، ما باید به او نگاه انسانی داشته باشیم. اینجا که دیگر با مسلمانان سر و کار داریم. پیامبر ما می فرماید:  "اگر کسی شب سر بر بالین بگذارد در حالی که همسایه اش گرسنه باشد از ما نیست".
خب زمانی که یک مهاجر ابراز می کند که ندارد و توان پرداخت شهریه ندارد فشار آوردن به او و قانون قانون کردن به او چه معنی می دهد؟ این ربطی به فرهنگی بودن مدیران و مسئولان ندارد به شخصیت انسانی ما ربط دارد. من اهل شعر و ادبیات هستم و روحیه ام حساس و لطیف است. از آقا پسرتان سوال کنید من هر روز بچه ها که به صف می شوند حتما دستی بر سر آنها می کشم و با همه آنها دست می دهم. در 29 سال خدمت یکبار گوش دانش آموزی را نکشیده ام. این ارتباط عاطفی برای من بسیار موثرتر و کارآمدتر در اداره مدرسه بوده است. من همیشه به همکارانم می گویم وقتی بازنشست شوم دلم برای شما شاید تنگ نشود اما برای بچه ها حتما پرپر می زند.

سؤال: با این حساب احتمالا دانش آموزان مهاجر رابطه عمیق و خاصی با شما دارند.

محمد رضا احمدی: ما اصلا تا زمانی که سر و کارمان با پرونده یک دانش آموز نمی افتد متوجه نمی شویم کدام دانش آموز مهاجر است. قیافه ها یکی، فرهنگ و برخورد یکی، دین یکی، زبان و لهجه یکی، از کجا بفهمیم کی مهاجر است و کی ایرانی؟ این مرز بندی ها مال ما نیست. انسانیت و دل ها مرز ندارد. حضرت امام (ره) جمله ای دارند که اسلام مرز ندارد.


سؤال: پس در اجرای قوانین و بخشنامه ها هم می توان آنها را به شیوه بهتری اجرا کرد و به اصطلاح آسان تر گرفت؟

محمد رضا احمدی: بله قانون و بخش نامه که وحی منزل نیست انسان بودن و دوست داشتن هم نوع وحی منزل است.

سؤال: به نظر شما پس چرا برخی همکاران شما با این استدلال که قانون است و بخشنامه آمده این برخورد ها را با دانش آموزان مهاجر و خانواده های آنها می کنند؟ ضرب المثلی هست که می گوید برخی در مسلمانی می خواهند چند قدم از پیامبر هم جلو تر باشند.در اعمال قانون هم می خواهند چند قدم از قانون جلوتر باشند و خیلی سنگ قانون را به سینه بزنند. با این گفتمان و نظریات شما، فکر نمی کنید برای شما در اداره یا میان همکاران مشکلی رخ دهد؟

محمد رضا احمدی: تا به حال که پیش نیامده. چه کار می خواهند بکنند؟ من حاضرم همین پست مدیریتم را بدهم ولی عواطف و احساساتم را زیر پا نگذارم. معتقدم همین کودکان از خیلی ما آدم های پر ادعا پاک تر و معصوم تر و بی گناه تر هستند. من مطابق خواسته های دلم رفتار می کنم. خواستند خواستند، نخواستند نخواهند. من نمی توانم با بد اجرا کردن یک بخشنامه یا قانون یک انسان یا یک مسلمان را از خودم برنجانم که مدیر باقی بمانم. این پست ها موقتی و رفتنی است.

سؤال: شما اگر جای مسئولین رده بالا بودید درباره کودکان محصل مهاجر چه می کردید؟

محمد رضا احمدی: شاید من خیلی در جریان ریز کارها نباشم ولی اگر دستم برسد وتا جایی که بتوانم مقوله ای به نام تبعیض میان دانش آموز ایرانی و غیر ایرانی را برمی دارم. چه شهریه باشد چه غیر شهریه که انشاءالله امیدوارم غیر شهریه دیگر نباشد. من معذرت می خوام از شما ولی اگر میهمانی به منزل شما آمد آیا از او پول می گیرید؟ رسم میهمان نوازی این نیست چه بگذرد که مهاجران دیگر مهمان نیستند و هم خانه ما هستند. چندی بعد باید جواب خدا را درباره آه مظلوم بدهیم. این مردمان مظلومند و من از آه مظلوم خیلی می ترسم فرقی نمی کند از چه ملیتی باشد.
اما من همیشه که با والدین دانش آموزان مهاجر صحبت می کنم می گویم من تا این جا دستم می رسد و مساعدت می کنم و وضعیت شما را درک می کنم. خودم را جای شما می گذارم. شما هم خود را جای من بگذارید. قطعا آنها راضی نمی شوند به من لطمه ای بخورد. هر کس توانایی داشته باشد حتما قبول می کند. کسی هم نداشته باشد من قبول می کنم.
دعا می کنم خدا برای مهاجرین فرجی حاصل کند یا افغانستان آنقدر آباد و امن شود که همه کودکان بتوانند با خاطری آسوده در آنجا درس بخوانند یا شرایط در این جا مساعد شود که کودک دانش آموزی که گناهی ندارد و در این مملکت به دنیا آمده بتواند مانند همه کودکان ایرانی تحصیل کند.کودکی که در اینجا به دنیا آمده، با فرهنگ اینجا رشد کرده، بزرگ شده و تربیت شده اصلا نمی تواند در کشور دیگری زندگی کند. شاید برای او زندگی در افغانستان غربت باشد. در پایان حرفهایم را با این شعرم تمام می کنم:

عمرخدمت می رود چون بادها
خاطراتش مانده اند در یادها

هرکه را عشق خدمت بوده است
در تمام عمرخود آسوده است

صندلی ها جز امانت بیش نیست
این امانت هیچ کس را خویش نیست

هر کسی کرسی اش رنگین تر است
لاجرم کوله بارش سنگین تر است

کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط