loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

بررسی کتاب «جریان‌شناسی انتقادی عرفان‌های نوظهور»

نویسندگان مرتبط : حمیدرضا مظاهری سیف

کتاب «جریان‌شناسی انتقادی عرفان‌های نوظهور» با حضور حجت‌الاسلام مظاهری ‌سیف» نویسنده کتاب و حجج اسلام هاشم‌نژاد و شریف‌زاده برگزار شد. در ابتدای این جلسه حجت‌الاسلام حمیدرضا مظاهری‌سیف نویسنده کتاب گفت: بدون تردید نقد برای هر کاری که در آغاز راه است می‌تواند سازنده باشد. این کتاب قدم‌های اولیه‌ای است که در این راه برداشته می‌شود و بدون تردید دارای نقائص و اشکالات زیادی است.انشالله از رهگذر نقدهای هوشمندانه،در آینده کار بهتری ارائه شود و محققان نیز آثار کامل‌تر و بی‌نقص‌تری را منتشر کنند.

«حجت‌الاسلام بهمن شریف‌زاده» که به عنوان منتقد در این جلسه حضور یافته بود نیز گفت: مسئله معنویت‌گرایی نوپدید در عصری که شاید بتوان به حق آن‌ را عصر معنویت نامیده به زودی به مهمترین مسئله فکری روز تبدیل می‌شود.

وی درباره کتاب نیز گفت:استفاده از لفظ پست‌مدرن درمورد عرفان‌های نوپدید خالی از اشکال نیست خصوصا با تلقی که نویسنده از درونمایه،سابقه و قدمت کهن این فرقه‌ها دارد به همین علت از تائوئیسم و شمنیسم مثال‌هایی آورده است که این فرقه‌ها درون‌مایه فرق جدید هستند.این فرقه‌ها نوعی پیدایش نو در شکل و شمایلی جدید پیدا کرده‌اند.

«حجت‌الاسلام حسین هاشم‌نژاد» هم گفت: نویسنده در این کتاب مباحث عمیقی را مطرح کرده‌اند که باید به آنها پرداخته شود. در واقع آقای مظاهری‌سیف به سیره شهید مطهری اقتدا کرده است که درست تشخیص می‌داد و شناسایی می‌کرد. در آن دوران جریان‌های مارکسیستی مطرح بود و در دوران حاضر نیز یکی از جریان‌های مهم ،مسئله عرفان‌های نوظهور یا عرفان‌های التقاطی است.

در ابتدای این جلسه «حمیدرضا زندی» مدیر باشگاه خبری فارس «توانا» ضمن خیر مقدم به مهمانان،گزارشی از روند فعالیت باشگاه ارائه کرد و در پایان نیز مهمانان از تحریریه باشگاه خبری فارس بازدید کردند.

در این نشست، حجت‌الاسلام بهمن شریف‌زاده که به عنوان منتقد در جلسه نقد کتاب «جریان‌شناسی انتقای عرفان‌های نوظهور»شرکت کرده بود گفت: به زودی مسئله معنویت‌گرایی نویدید به مهم‌ترین مسئله فکری روز در عصری که شاید به حق آن را بتوان عصر معنویت نامید تبدیل خواهد شد. امیدوارم تشکیل بحث و بررسی نقد، تحلیل و پیشنهاد درباره این موضوع آثار خوبی را به دنبال داشته باشد. امید این که محصول این جلسات بتواند ایشان (مولف کتاب) و سایر محققان را در خلق آثاری جدی‌تر، عمیق‌تر و تحلیلی‌تر یاری کند.

حجت‌الاسلام بهمن شریف‌زاده با بیان اینکه در این کتاب به برخی فرق مهم مثل اکنکار به صورت مستقل پرداخته نشده است و این از شمول و فراگیری کتاب می‌کاهد، گفت: عدم شمول فقط نسبت به نام این کتاب است. چون نام کتاب «جریان‌شناسی انتقادی عرفان‌های نوظهور» است طبیعتاً باید فرق مهم در کتاب به طور مشخص آمده باشد و باب خاصی هم داشته باشد که نمونه آن فرقه اکنکار است که گاه و ‌بی‌گاه اسم آن در کتاب آمده است اما عنوان مستقلی در کتاب درباره آن وجود ندارد در حالی که به برخی از فرقه‌ها‌ مثل فالون دافا، عرفان سر‌خ‌پوستی، اشو و پائولو کوئلیو به صورت مستقل پرداخته شده است.

وی در ادامه افزود: این فرق نسبت به اکنکار دارای اهمیت کمتری هستند چرا که تفکرات پائولو کوئلیو و اشو هنوز به صورت یک مکتب مطرح نشده است اما تفکرات اکنکار به صورت یک مکتب مورد توجه است. فالون دافا نیز با این که یک مکتب است اما در اقلیت است و به اندازه اکنکار اهمیت ندارد.

شریف‌زاده گفت: وقتی ما پیشوندی مثل برخی را در عنوان کتاب نیاوردیم و عنوان عرفان را استفاده می‌کنیم و می‌خواهیم جریان‌شناسی نیز انجام دهیم؛ در حالی که تفکری که در اکنکار مطرح می‌شود خودش یک جریان فکری مهم و قابل بررسی است که باید به آن پرداخته شود یا باید عنوان کتاب را محدود کرد یا در ویراست بعدی این فرق مهم به کتاب اضافه شود.

سردبیر سابق مجله کتاب نقد در ادامه با اعلام اینکه نام‌‌گذاری عرفان برای فرقه‌های معنویت‌گرای نوپدید مناسب نیست، گفت: وقتی که نام مناسب‌تری وجود دارد صلاح نمی‌بینم خودمان را به تکلف بیندازیم و از این نام‌ها استفاده کنیم.

وی گفت: عرفان را عرفان می‌نامند به خاطر معرفت شهودی که در این مکاتب وجود دارد اما آنچه در فرق نوپدید وجود دارد پندار است که در فرقه‌های مختلف مطرح می‌شود و معرفت نیست. البته ممکن است بگویند با وصف کاذب آن را مشخص کنیم و بگوییم نوعی معرفت دروغین، اما اینها تکلف است چرا که معنویت‌گرایی مصدر جعلی از کلمه معنا است در برابر ماده، مثل باطن در برابر ظاهر. معنویت‌گرایی در حقیقت تفکری است که به باطن انسان توجه دارد و در آن کندوکاو می‌کند (حال درست یا غلط) اما نمی‌توان گفت معرفت اعم از درست یا غلط چرا که معرفت غلط نداریم چون این یک لفظ مجازی است و اصلاً معرفت نیست.

وی در ادامه گفت: معنویت‌گرایی را به این خاطر لغت مناسب‌تری می‌بینم چون غرب پس از گرفتار آمدن در بحران‌های گوناگون روحی و عاطفی با قدم گذاردن در عصر پست مدرن باور کرد که غیر از بعد مادی بعد فرامادی هم دارد و با به آن توجه کرد. بعد فرامادی یعنی همان بعد معنا که مصدر آن معنویت می‌شود.

عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به اینکه فرقه‌های جدید و نوظهور عموماً درون مایه کهن و سنتی دارند و اطلاق عنوان پست مدرن به آنها درست نیست، گفت: این معرفت در فضای پست مدرن پدید نیامده است ولی گرایش آن در فضای پست مدرن شکل گرفته است. معنویت‌گرایی نوپدید چون از گرایش سخن می‌گوید می‌خواهد عنوان کند که این گرایش به صورت نو و جدید ظهور کرده است.

وی ادامه داد: بشر سال‌ها در غرب به معنویت توجه نمی‌کرد اما امروز گرایشی نو به معنویت یعنی به باطن و روح پیدا کرده است از رو این فرق معنویت‌گرایی نوپدید نامگذاری می‌شود. اما چون همه این فرق در فضای پست مدرن غرب هم پدید نیامده است شامل وصف پست مدرن نمی‌شود چنانکه برخی از این تفکرات مثل اشو سای‌بابا در دنیای شرق پدید آمده است؛اگرچه مورد پذیرش و استقبال در غرب نیز قرار گرفته باشد اما اساس این تفکر در غرب شکل نگرفته است.
وی گفت: اگر بخواهیم لفظی را در مورد این عرفان‌ها یا معنویت‌گرایی‌ به کار ببریم که شامل همه فرقه‌ها شود باید از نوپدید استفاده کنیم. اگرچه نفس تفکر سنتی باشد اما گرایش آن نو و جدید است.

بهمن شریف‌زاده با اشاره به سخنان «مظاهری‌سیف» مبنی بر اینکه بازگشت غرب به سنت‌ها و معنویت دوران پست مدرن را آغاز کرد و عرفان‌ها نیز از این جهت پست مدرن نامیده می‌شود، گفت: توصیف برخی از این فرقه‌ها به پست مدرن به صورت موجبه جزئیه صحیح است نه به صورت موجبه کلیه. تفکر اشو یا سای بابا را پست مدرن می‌دانید در حالی که این افراد تفکر پست مدرن ندارند بلکه به عنوان متفکر پست مدرن هم مطرح نیستند.

وی در ادامه با اشاره به اینکه عنوان پست مدرن مقتضی به گرایش‌هاست نه عرفان‌ها گفت: بین این مطلب باید تفکیک قائل شد به جنبشی که در دنیای غرب رخ داده می‌گوییم پست مدرن که این وصف جنبش است نه وصف عرفان به این علت که شما شالوده اصلی و اساسی‌ این تفکرات را در سنت تائوئیسم، بودیسم، شمنیسم و هندوئیسم مشاهده می‌کنید.

وی گفت: فقط یک شکل و صورت نوین و مدرن به این جنبش‌ها در پست مدرن داده شد چرا که حقیقتاً هیچ تفکر جدیدی در افکار لی‌هنگ جی (مؤسس فرقه فالون‌دافا) مشاهده نمی‌کنیم چرا که او فقط یک سامانی به آنچه از بودیسم و تائوئیسم گرفته داده است و یک شیوه را با عنوان مکتب فالون دافا ارائه کرده است یا تفکرات اکنکار که چیزی در آن وجود ندارد که بویی از دنیای مدرن بدهد و مقتضی عصر مدرن باشد.

وی افزود: در پست مدرن یک بازگشت به سنت مشاهده می‌شود. شما پست مدرن غرب را با سنت هند می‌بینید و آن را پست مدرن می‌دانید. آیا هندوستان از مدرنیسم گذر کرده و پست مدرن شده است؟ آیا در هند تفکر مدرن وجود دارد مثل مردم مغرب زمین؟

شریف‌زاده گفت: عرفان در فرهنگ ایرانی و اسلامی ما از یک ارزش و ویژگی خاصی برخوردار است. ما نباید نام این فرقه‌ها را عرفان بگذاریم باید ساحت عرفان را پاس بداریم تا ارزش عرفان به سوی این فرق سوق پیدا نکند.

این فرقه‌ها از این موضوع سوءاستفاده می‌کنند مثل فرقه اکنکار که می‌گویند پیامبر اسلام (ص) مولوی و شمس تبریزی در طبقاتی از عرفان در زمره پاسداران حریم عرفان محسوب می‌شوند و در واقع ما را جزو خودشان می‌دانند در حالی که ما می‌خواهیم خودمان را از آنها جدا کنیم و معتقدیم آن چیزی که آنها ارائه می‌کنند عرفان نیست.

این محقق و پژوهشگر با اشکال به دسته‌بندی مظاهری سیف درباره فرقه‌های معنویت‌گرا گفت: اخلاق در دنیای غرب مساوی با باور به باطن و روح و معنویت نیست. اخلاق در مدرنیسم محتوا و مفهوم خاصی دارد که شامل آداب و رفتارها می‌شود. اندیشمندان غربی که در باب اخلاق صحبت می‌کردند اصولاً ماتریالیست بودند یعنی در عین حال که بعد روح و فرامادی را باور نداشتند از آن سخن می‌گفتند.

وی در ادامه گفت: نمی‌توان گفت فرقه‌های اخلاق‌گرا مساوی فرقه‌های معنویت‌گرا هستند یا فرقی که روی بعدهای فرامادی کار می‌کنند به بعد باطن انسان نظر ندارند.

حجت‌الاسلام شریف‌زاده در پایان با بیان اینکه تمام اندیشه‌های یک فرقه عرفان نیست همان طور که همه اسلام نیز عرفان نیست، افزود: وقتی وارد تفکرات هندوئسم، بودیسم و ... می‌شویم باید دو بخش را از هم جدا کنیم. یعنی بعد عرفانی و بعد شکلی. باید گفت عرفان هندوئیسم چه می‌گوید اما در کتاب این مطلب مشخص نشده است و معلوم نیست کدام بخش آن عرفان است. اگر ما فقط عرفان را شفاف‌ کنیم و بگوییم هندوئیسم چه معرفت شهودی را برای رسیدن به یک وحدت ارائه می‌دهد قابل قبول است اما اینکه هندوئیسم چه آدابی دارد ارتباطی به عرفان هندوئیسم ندارد.

وی تصریح کرد: ما هندوئیسم را مساوی با یک مکتب عرفانی نمی‌گیریم چرا که بنا بر نظر دین‌شناسان هندوئیسم یک دین است که بخشی از آن نیز عرفان است. ما در بحث جریان‌شناسی باید به عرفان هندوئیسم بپردازیم والا اگر آیین‌ها و آموزه‌های رفتاری بررسی شود باید به صورت جدا و تفکیک شده بیاید و عرفان آن در بحث جریان‌شناسی آورده شود.

همچنین حجت‌الاسلام حسین هاشم‌نژاد برگزاری جلسه نقد و بررسی این اثر را تجلیل و تکریم کتاب خواند و گفت: نویسنده با پرداختن به موضوع عمیقی در این کتاب به سیره شهید مطهری اقتدا کرده است، شهید مطهری مسائلی را که باید به آنها بپردازد درست تشخیص می‌داد و دقیق شناسایی می‌کرد. در آن زمان جریان‌های مارکسیستی فعال بودند و در زمان ما نیز یکی از این جریان‌ها مسئله عرفان‌های نوظهور یا عرفان‌های التقاطی است.

هاشم‌نژاد با بیان اینکه کتاب حاضر یک اثر تطبیقی است، گفت: این مباحث خیلی شیرین است چون نور و ظلمت را کنار هم نشان می‌دهد و چنین نیست که فقط تاریکی را نشان دهد.

وی گفت: بررسی‌های تطبیقی برای خوانندگان جذاب است چرا که اگر ما صرفاً به اندیشه‌های مثبت خودی بپردازیم و فقط نور را نشان دهیم و ظلمت را پنهان کنیم مخاطبان ارزش نور را نمی‌فهمند اما وقتی نور و ظلمت در کنار یکدیگر قرار داده شوند ارزش نور مشخص می‌شود.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی(ره) با بیان اینکه مؤلف کتاب اخلاق نوشتاری نقد را رعایت کرده است، افزود: متأسفانه نقدهایی که به وسیله دین‌داران، دین‌گرایان و متدینین انجام می‌شود غالباً آغشته به تندمزاجی و پرخاشگری بیانی و قلمی است و یک اندیشه (غلط یا درست) با کلمات خشن کوبیده می‌شود. اما در این کتاب ادبیات خشن را نمی‌بینیم و آن اخلاق نقد و بیان مراعات شده است که خیلی مسئله با اهمیتی است.

هاشم‌نژاد درباره عنوان کتاب که بر نوظهور بودن فرق تأکید دارد، گفت: نوظهور یا نوپدید بودن مشعر به باطل بودن این مکتب‌ها نیست. ما هیچ دلیلی نداریم که هر چیز تازه‌ای باطل است. در فلسفه در منطق نیز این امر مشاهده نمی‌شود.

وی درباره نامگذاری عنوان عرفان‌ها نیز گفت: اگر عنوان عرفان‌ها راه با پسوند التقاطی بیاوریم که به معنای آمیخته شدن حق با باطل است به نظر درست‌تر است. چرا که در همه این مکاتب التقاط در زمره ویژگی ذاتی آنها است ما نمی‌توانیم یکی از این جریان‌ها و فرقه‌ها را نام ببریم که وصف التقاطی در آن نباشد.

وی گفت: عنوان التقاطی می‌تواند همه این فرقه‌ها را پوشش دهد و دال بر این است که در این فرقه‌ها حق با باطل آمیخته شده است.

هاشم‌نژاد با بیان اینکه آمیخته شدن اندیشه اسلامی با اندیشه غیراسلامی التقاط نیست، گفت: خود شهید مطهری از اندیشه‌های غیراسلامی استفاده می‌کرد. با اینکه می‌دانیم فروید افکار بسیار باطلی داشت و خود غربی‌ها نیز روان‌شناسی او را غیرعلمی و تخیلی می‌دانند اما شهید مطهری در کتاب «تعلیم و تربیت در اسلام» از برخی آموزه‌های روان‌شناسی فروید استفاده کرده است. این مورد درباره کتاب «آموزش فلسفه» آیت‌الله مصباح یزدی نیز که مثاتر از کتاب «مسائل» راسل می‌باشد صادق است.

وی با بیان اینکه عرفان اسلامی نیز از اندیشه‌های عرفانی شرقی و یونان باستان متأثر است، افزود: در همین عرفان اسلامی ما (عطار، مولوی، سنایی) فراوان رگه‌هایی از عرفان‌های بیرونی و خارج از حوزه اسلامی دیده می‌شود.

حجت‌الاسلام حسن هاشم‌نژاد با بیان اینکه عدم مخاطب‌شناسی برای نشر اثر از مشکلات امروزه حوزه و دانشگاه است، گفت: طیف استفاده‌کننده و مطالعه‌کننده کتاب طیف واحدی نیستند. اگر فرض کنید که مخاطبان این کتاب دانشجویان و افرادی هستند که آثار فرق انحرافی را مطالعه می‌کنند باید کتابی که برای این طیف می‌نویسم متفاوت و شیوا باشد اما کتاب این ویژگی‌ها را ندارد و در واقع مناسب نیست.

وی در ادامه گفت: خلا و نقصی در فعالیت‌های انتشاراتی ما وجود دارد که مخاطبین آثار خود را شناسایی نمی‌کنند. باید توجه کرد که زبان و بیان کتابی که برای مخاطبین این اثر انتخاب می‌کنیم باید شبیه همان آثاری باشد که آنها را جذب می‌کند. آثار این فرق با ادبیاتی فوق‌العاده زیبا، جذاب و شفاف نوشته می‌شود و ما هم که قصد داریم جذب‌شدگان به فرق انحرافی را نجات دهیم باید همان بیان زیبا، شفاف و آسان را استخدام کنیم.

وی درباره ادبیات کتاب گفت: متأسفانه ادبیات کتاب در برخی موارد تکلف‌آمیز و مغلق است و اصطلاحاتی مثل «فطرت حناف‌» حتی برای روحانیون نیز نامانوس است. عناوین برخی پاراگراف‌ها و مطالب نیز تکلف‌آمیز است و هیچ تناسبی با ادامه متن ندارد.

هاشم‌نژاد با ذکر مثالی از عبارات نامانوس ادامه داد: ما می‌توانیم از عناوین ساده‌تری استفاده کنیم تا برای دانشجویان نیز قابل استفاده باشد. اما اگر این کتاب را برای طلاب علوم دینی یا دانشجویان دکتری فلسفه تألیف شده باشد دیگر این اشکال وارد نیست.

استاد دانشگاه تهران با تمجید از زینت دادن کتاب به آیات و روایات گفت: برخلاف پندار برخی از افراد که فکر می‌کنند اگر آیات و احادیث استفاده شود کتاب از رونق می‌افتد باید گفت این نظر درست نیست.

وی همچنین با انتقاد از درج عبارات عربی آیات و روایات در پاورقی کتاب گفت: ترجمه قرآن یا احادیث 20 درصد معنای قرآن را انتقال می‌دهد که این زیبا نیست. البته از روحانیت نیز این انتظار نمی‌رود که متن عربی را در پاورقی بگنجاند چرا که حق مطلب را ادا نمی‌کند.

هاشم‌نژاد با بیان اینکه برای نقد یک اثر یا اندیشه باید استراتژی و نقشه راه وجود داشته باشد، گفت: اگر استراتژی در نقد وجود نداشته باشد نقدی آشفته و سردرگم خواهیم داشت. ما باید اول تبیین کنیم که این مکتب انحرافی چه حرفی برای گفتن دارد و آن را شفاف و بلیغ بیان کنیم و بعد آن را نقد کنیم چنان که سیره شهید مطهری نیز همین بود.

وی درباره استراتژی کتاب گفت: در کتاب این استراتژی ضعیف است و در بخش‌هایی از آن عیارش پایین است؛ خواننده و مخاطب را گیج می کند که این مکتب واقعاً چه حرفی برای گفتن دارد که به ویژه در نیمه دوم کتاب این مساله فراوان دیده می‌شود.

حجت‌الاسلام هاشم‌نژاد با اشاره به بیان حضرت امیر (ع) در مورد به وجود آمدن شبهه گفت: اگر ما مثلاً مدیتیشن را نقد می‌کنیم و می‌گوییم مدیتیشن 8 مرحله دارد باید بگوییم که 6 مرحله آن درست است و حق این است که ما آن را بیان کنیم و حتی بگوییم که در دین ما نیز می‌شود بدل آن را یافت ولی دو مرحله آخر به دلایل مستند باطل است اما این مسئله در کتاب بسیار ضعیف است.

وی گفت: باید به مخاطب گفت این مطلب که در فلان مکتب انحرافی آمده برای میل به سعادت ابدی و اخروی و دنیوی کافی نیست درست است که مطلب حقی است اما آنچه در این مکتب آمده کافی نیست. باید آن را شفاف نشان دهیم که کتاب در این باره نیز ضعف‌هایی دارد.

هاشم‌نژاد تاکید کرد: باید نشان دهیم که همه چیز در اسلام به صورت اتم و اکمل وجود دارد که این موارد نیز در کتاب به صورت کامل رعایت نشده است.

حجت‌الاسلام حسین هاشم‌نژاد با بیان اینکه نقد یک اثر تنها ذکر معایب آن نیست، گفت: متأسفانه تفسیر بدی در عمل به نقد وجود دارد در حالی که 50 درصد نقد پرداختن به مباحث مثبت کتاب است.نقد یعنی آینده صاف روبروی اثر قرار دادن.

هاشم نژاد تصریح کرد: چون کتاب یک دستاورد انسانی است و هیچ دستاورد انسانی هم کامل نیست و قابل نقد است مگر اینکه از ناحیه معصوم (ع) صادر شده باشد.

منبع: باشگاه توانا خبرگزاری فارس

دوشنبه 31 فروردین 1388
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط