خبر

    افقهایی دیگر از زندگی شهید چمران

    «در کشور ما انگار رسم است که افراد بعد از مرگشان تمجید و تکریم شوند نه در زمان حیاتشان». این جمله ای است که مهدی چمران در آستانه سالروز شهادت برادرش می گوید. نوشته های دکتر مصطفی چمران بهانه ای می شود برای بازخوانی برخی از دست نوشته هایش، آن هم به بهانه سالگرد شهادتش. مهدی چمران که پیش از ریاست شورای شهر تهران خودش را، یک استاد دانشگاه می داند، ناگفته های بسیاری از برادر شهیدش دارد؛ و او برایمان از خاطرات و دست نوشته های شهید چمران می گوید. * آقای چمران !برادر شهیدتان دست نوشته هایی دارد که تا به حال منتشر نشده است؟ ** بله، بسیار زیاد، می توانم بگویم شاید حدود یک دهم از آنها را هم منتشر نکرده ایم. البته بخشی از آنها در حال انتشار است. * دست نوشته های محرمانه هم داشتند؟ ** بله، فراوان !اصلاً همه دست نوشته های چمران برای خودش بوده است، نه برای انتشار. * چرا منتشر نشده؟ ** خب در حال انتشار است. * چرا این قدر دیر؟ دلیل منتشر نشدن بیشتر دست نوشته های شهید چمران چ بوده است؟ ** برخی از آنها مسائل روز نیست و بسیاری از دست نوشته ها هم مسائل درونی چمران است که مربوط به خودش است. * ادبیات خاص چمران هم در د ت نوشته هایش قابل توجه است؟ ** صد البته؛ ادبیات نوشتاری خاص وی بسیار جالب توجه است و او را از این بعد می توان به عنوان یک نویسنده و هنرمند معرفی کرد. یکی از دست نوشته های او را در د ران دانشجویی برایتان می خوانم؛ او نوشته است: «از اینکه راز و نیاز خود را با خدای خویش فاش می کنم احساس گناه می کنم؛ زیرا رنگی از غرور و خودخواهی بر آن می تابد و از اخلاصش می کاهد این گناه و عذاب را بر خود تحمل می کنم، فقط به خاطر اینکه شاید دل دردمند دیگری با این راز و نیازها هماهنگ شود و خود را در این عالم بزرگ، غریب نیابد و لحظه ای از تنهایی به درآید...» * رابطه شهید چمران با نوشته های دکتر علی شریعتی چگونه بود؟ ** آنها از نزدیک با هم ارتباطی نداشتند و چمران از طریق کتابها و نوشته های دکتر شریعی با او آشنا شد و بسیار به نوشته های او علاقه مند بود. بویژه کتاب «فاطمه، فاطمه است»، «ای برادر» و البته کتابهای دیگر دکتر شریعتی. * و بعد از مرگ دکتر شریعتی، چمران برای او مرثیه گفت؟! ** بله! شریعتی وقتی فوت شد و او را در جوار مرقد مطهر حضرت زینب(س) دفن کردند؛ چمران مرثیه بسیار زیبایی را در چهلم شریعتی بر مزار او خواند: «ای علی! هیچ گاه فکر نمی کردم که زمانی من بر تو مرثیه بخوانم...» همچنین با حضور امام موسی صدر و یاسر عرفات در حسینیه ای در بیروت برای این معلم بزرگ مراسم بزرگداشتی برگزار کردند که با مخالفتهای شدید رژیم شاه و رئیس جمهور وقت لبنان مواجه شد. * آقای مهندس چمران !در د ت نوشته های شهید، تلاش برای رسیدن به عرفانی متفاوت از عرفانهای زمینی را می بینیم؛ این عرفان از کجا نشأت می گیرد و به کجا می رسد؟ ** عرفان شهید چمران، عرفان ولایتی بود؛ بدین معنا که از ولایت علی(ع) و عرفان او ریشه می گرفت. عرفان حضرت علی(ع) یک عرفان عملی بود نه عرفان خشک و پوچ. چمران هم به دلیل اینکه شاگرد مکتب امیرالمؤمنین علی(ع) بود، به هر جا که می رفت نقش سازنده ای داشت. تأثیر او بر شرایط، نشان از وجود پیوندی الهی داشت.این تأثیر و نقش مؤثر چمران را می توان در ایران، لبنان و آمریکا دید. * اشاره ای به لبنان و تأثیر شهید چمران در این کشور داشتید. خیلی ها زمانی که از پیروزی لبنان در برابر اسرائیل یاد می کنند به نام شهید مصطفی چمران می رسند. می خواهم به دست نوشته های چمران در لبنان برگردیم. در این نوشته ها به نوعی خودسازی و تکامل چمران را در زندگی با مردم جنگدیده لبنان می بینیم؛ چه شد که نام چمران با نام لبنان این گونه پیوند خورده است؟ ** چمران معلمی بود که فقط با گفتن و نهی کردن آموزش نمی داد، اصولاً کم حرف می زد و فقط عمل می کرد. * چگونه؟ ** او با شاگردانش بسیار نزدیک بود. امروز شاگردان چمران در لبنان بهترین رزمندگان حزب ا... هستند. او با آنها زندگی می کرد. با یتیم های لبنانی غذا می خورد و در خوابگاهشان می خوابید. چمران حتی همسر و فرزندان خود را که از آمریکا آورده بود در میان یتیمهای لبنانی رها کرده و همانند آنها زندگی می کرد. زمانی که پدر و مادرم به آنجا رفته بودند به لحاظ ظاهری نمی توانستند فرزندان چمران را از یتیم های لبنانی تشخیص دهند. چمران در عمل نشان داد چگونه می توان «مردمی» بود. یکی از شاخصه های مهم چمران از حضور در لبنان، تربیت شاگردانی بی نظیر بود. * که یکی از آنها امروز رزمندگان حزب ا... را رهبری می کند؟ ** بله! یکی از شاگردان چمران، سیدحسن نصرا... است که در 18 سالگی به او حکم فرماندهی داد. خود سیدحسن برای من تعریف می کرد که وقتی چمران حکم را به او داد تا فرمانده نظامی روستای خودش باشد، نصرا... گفته است که «من هنوز خیلی جوانم».شهید چمران با افتخار جواب داده که «من از جوانان شجاع خوشم می آید» و جالب است بدانید که اولین تانک اسرائیل که به آتش کشیده شد توسط بسیجیانی بود که چمران در لبنان پرورش داده و خودش هم پیشتاز آنان بود. هنوز عکسهایی که چمران و رزمندگانش با تانکهای سوخته اسرائیل دارند به عنوان سندی در تاریخ به یادگار مانده است. * نام چمران برای مردم لبنان بسیار آشناست. این پیوند ناگسستنی از کجا نشأت می گیرد؟ ** دست نوشته ای از شهید چمران را برایتان می خوانم که گویای این پیوند است: «به علت موقعیت خود و شرایطی که خواسته و ناخواسته در آن غرق شدم اکنون با همه طیفهای مردم و رهبران آنان از چپ و راست و با همه مردم بدبخت لبنان از شمالی ترین ده ها تا جنوبی ترین قریه های حدود اسرائیل تماس دایم دارم. از آنهایی نیستم که در قهوه خانه بنشینند و هنگام نوشیدن قهوه از آلام و دردهای آوارگان لبنانی سخن بگویند یا از راه روزنامه ها و رادیوها به دنیا چشم بگشایند. راهی که متأسفانه اکثر روشنفکران به آن گرفتارند... من حقایق را با تمام وجود خود لمس و در آن زندگی می کنم. از شمال تا جنوب در همه ده ها با مردم زندگی می کنم و در میان آنان به سر می برم. با درد و رنج آنها آشنایم. در بیروت و در همه مناطق با جنگندگان در صحنه های معرکه زندگی می کنم. با آنها غذا می خورم، زیر انفجار بمبها و رگبار مسلسلها در محلشان می خوابم. شهدای مجروحان را به دوش می کشم. با فلسطینیان شب و روز سر و کار دارم و به علت شرایط موجود با آنها زندگی می کنم.... در اردوگاه های تعلیماتی و در جبهه های جنگ همیشه با آنها در تماسم، با رهبران بزرگ مقاومت مثل یاسر عرفات و ابوجهاد و جنگندگان دیگر تماس دایم دارم. تصور می کنم شهید چمران خودش دلیل این پیوند را در این دست نوشته گفته باشد. * نکته دیگری که در نوشته های چمران همچون این دست نوشته به چشم می آید، ابعاد سیاسی آن است. برای مثال طعنه هایی که به برخی ها می زند: « از آنها نیستم که در قهوه خانه بنشینند و در هنگام نوشیدن قهوه از آلام و دردهای آوارگان لبنانی سخن بگویند» به نوعی حکایت از صداقت درونی او دارد؟ ** همین گونه است. سیاست او با تدبیر توأم بود، یک سیاست علی وار نه از سیاستهای دروغین و پشت هم انداز بعضی سیاستمداران امروزی. نه !چمران با ب رگترین سیاستمداران وقت جهان دیدار داشت و با آنان مباحثه و مذاکره می کرد. پیش بینی های سیاسی او مثال زدنی بود. برای نمونه پیش بینی ای که در مورد کشورهای شمالی ایران داشت و اینکه آنها بدون تردید به دامان اسلام باز می گردند و دیدیم که چنین شد. یکی از دست نوشته های او را برایتان می خوانم: «می دانم که مبارزه ما مبارزه مادی و جسمی نیست. از نظر عدد و اسلحه به مراتب ضعیف تر از دشمنان هستیم. مبارزه ما مبارزه ارزشهاست. ما مظهر ارزشهای خدایی هستیم و در مقابل ظلمت و کفر می ایستیم تا حجت خدا تمام باشد. ما مقیاسهای خدایی را در اجتماع پرآشوب امروز ارائه می دهیم. * جالب است که در عمده نوشته های چمران همیشه رد پایی از خداوند وجود دارد. انگار تمام زندگی او با خدا پیوند خورده است، انگار تمام زندگی اش عبادت است؟ ** به یاد خدا بودن یکی از ویژگیهای بارز شهید چمران بود. ایمان اساس زندگی اش بود. جالب است روزی که از ایران می رفت مرحومه مادرمان در گوش او کلامی را گفت که از تو هیچ نمی خواهم، فقط خدا را فراموش نکن. زمانی که برادرم به ایران بازگشت اولین دست نوشته او این بود (که البته هیچ گاه به دست مادرم نداد)، این دست نوشته بسیار زیباست او در آن خطاب به مادرم نوشته که : «تو به من وصیت کردی که خدا را فراموش نکن! به تو قول می دهم و اطمینان می دهم که در این مدت بیست و دو سالی که در ایران نبودم یک لحظه هم خدا را فراموش نکردم». * آرزوی چمران چ بود؟ ** او زندگی کرد که به کمال برسد و با شهادت کامل شد. در یکی از دست نوشته های او آمده است: «ما ارزشهای خدایی را همچون مشعلی فروزان بر دوش می کشیم تا در این شب یلدا، دامن ظلمت را بدرد و از نور، راهی را برای انسانها باز کنیم تا از گمراهی دور شود. من آمده ام که این مشعل فروزان را در این طوفان ظلمانی برافروزم و اگر مشعل افتاد خود مشعل شوم و بسوزم تا ظلمت را فراری دهم» که دیدیم چنین هم شد. او به سیدالشهدا(ع) بسیار عشق می ورزید. این دلدادگی را می توان در د ت نوشته دیگری از او دید که آورده است: «خدایا تو را شکر می کنم که حسین را آفریدی. ای خدای حسین، تو را شکر می کنم که راه پرافتخار خود را، جلوی پای روندگان حق و حقیقت گذاشتی. ای حسین(ع)! آمده ام که با تو راز و نیاز کنم. دل پردرد خود را به سوی تو بگشایم. از انقلابیون دروغین گریخته ام. از تجار دنیاپرست که به اسلحه انقلاب مسلح شده اند، بیزارم. از کسانی که با خون شهیدان تجارت می کنند متنفرم. از آنها که بر هیچ ارزش انسانی پایبند نیستند و همه چیز مردم را و نام مقدس اسلام را فدای منافع شخصی و مادی خود می کنند، گریزانم... ای حسین !دلم گرفته، روحم پژمرده، در میان طوفان حوادث همچون پر کاهی به این سو و آن سو کشیده می شوم. دردمندم و برای رهایی از آن دست به دامان شهادت می برم. ای حسین! دلشکسته ام و احساس می کنم که جز تو و راه تو آرامش بخشی برای دل سوزانم ندارم... ای حسین !من برای زنده ماندن تلاش نمی کنم، از مرگ نمی هراسم به شهادت دل بسته ام و از همه چیز دست شسته ام، ولی نمی توانم بپذیرم که ارزشهای الهی و قدرت انقلاب بازیچه دست سیاستمداران و تجار دنیاپرست شده باشد.» * امیدواریم که ارزشهای انقلاب به دست بسیجیان و شاگردان راه چمران حفظ شود. ** من هم امیدوارم. از این دانشمند شهید کتابهای زیر در فروشگاههای دفتر نشر معارف و سایت پاتوق کتاب موجود و قابل تهیه است: بینش و نیایش خدا بود و دیگر هیچ نبود دعای کمیل لبنان کردستان سه روایت از چمران علی زیباترین سروده هستی قصه فرماندهان 6 (پاوه سرخ - بر اساس زندگی شهید دکتر مصطفی چمران) مرگ از من فرار می کند؛ کتاب چمران نیمه پنهان ماه 1 (چمران به روایت همسر شهید) منبع: روزنامه قدس

    برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

    ورود یا ثبت‌نام