loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

عرفان اسلامی مغز معارف قرآنی

نشست «تأثیرپذیری عرفان اسلامی از قرآن» از سلسله نشست‌های آشنایی با قرآن و معارف اسلامی، در خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا)، برگزار شد و در این نشست «علی رافعی»، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی به ارائه نظرات خویش پرداخت.

رافعی در ابتدای این نشست گفت: موضوع بحث ما تأثیرپذیری عرفان اسلامی از قرآن است، البته من موضوع را به این شکل تصحیح می‌کنم و آن این‌که، عرفان مغز و چکیده معارف قرآن است، نه تأثیرپذیر از قرآن. تأثیرپذیری عرفان از قرآن؛ یعنی عرفانی داریم که تأثیراتی را از قرآن گرفته است، مطابق این دیدگاه معلوم می‌شود چیزهای دیگری هم در عرفان هست که قرآنی نیست. عرفان اسلامی این‌گونه نیست، بلکه عرفان اسلامی مغز و چکیده معرفتی قرآن است.

وی با اشاره به این‌که عرفان اسلامی آن‌گونه که شایسته است، هنوز شناخته نشده، اظهار کرد: علت این‌که عرفان آن‌گونه که باید شناخته شود، شناخته نشده، آن است که افرادی که روی عرفان اسلامی کار کرده‌اند، ایده‌هایشان را از مستشرقان گرفته‌اند. این از بدبختی‌ ما است، به قول مولانا: «هم از آن سو جو جواب ای مرتضا / کین سؤال آمد از آن سو مر ترا»، ما برای شناسایی عرفان اسلامی به جای آن‌که از ریشه سراغ عرفا برویم تا بیابیم که عرفا چه گفته‌اند، آمده‌ایم پژوهش‌ها و تحقیقاتی را مطابق نظر مستشرقان روی عرفان انجام دادیم! که اصلا نه عارف بوده‌اند و نه مسلک عرفانی داشته‌اند و نه می‌دانستند عرفان چیست.

رافعی با اشاره به این‌که نظرات مستشرقان در چند بعد مطرح می‌شود، اظهار کرد: اگر ما این پژوهش‌ها را واکاوی کنیم، می‌فهمیم که اشکال کار در تحقیقات عرفانی از کجا شروع می‌شود. در تحقیق‌های عرفانی باید ابتدا به اشکال‌ها وارد شد و پاسخ مناسب داد.

این محقق با اظهار تأسف از این‌که برخی عرفان را فوق دین دانسته‌اند، تأکید کرد: ما باید ببنیم آن‌هایی که گفته‌اند؛ مثلا عرفان فوق قرآن و دین است و یا کتاب مثنوی فوق قرآن است، اشکالشان کجا بوده است و بعد بگوییم که عرفان اصیل خودمان چه چیزی دارد.

مدرس دانشگاه ادیان ضمن اعتقاد به این مسئله که نظرات مستشرقان در مورد علوم اسلامی در فضای غیر اسلامی شکل گرفته است، تصریح کرد: مستشرقان و مستشرق‌مآب‌ها در مورد تاریخ اسلام و عرفان و فقه اسلامی نظریه داده‌اند، این‌ها نه مسلمان بوده‌اند و نه زمینه اسلامی داشته‌اند و نه میان مسلمین زیست داشته‌اند و نه در حوزه‌های اسلامی بوده‌اند، حال تحقیقات آن‌‌ها مانند کسی است که دستی از دور بر آتش داشته است و بدتر از این‌ها مستشرق‌مآبان هستند که در مملکت اسلامی زندگی می‌کنند و مسلمان هستند و مبانی اصلی کتاب‌های اسلامی در دستشان است، ولی به جای این‌که به منابع اصیل رجوع کنند، نظر غربی‌ها را به عنوان مرجع مطرح می‌کنند. این از بدبختی‌ ما است. آنچه که باعث شده است که عرفان و مسائل اسلامی ما ضربه‌پذیر باشد به خاطر این نوع تفکرات است که از داخل شکل می‌‌گیرد.

این محقق عرفان اسلامی در جمع‌بندی نظرات مستشرقان و مستشرق‌مآبان تصریح کرد: این‌ها در تحقیق‌های عرفانی خود به این نتیجه رسیدند که عرفان‌ اسلامی از عرفان مسیحیت و هند تأثیر پذیرفته است و یا برخی ایده داده‌اند که عرفان اصلا دین نیست، بلکه عرفان فوق دین است، عرفان همه ادیان را در خودش جا می‌دهد؛ بنابراین مهم نیست که پیرو کدام دین هستید؛ لذا اگر فردی اهل عرفان شود، اهل خدا می‌شود و نیازی به دین و مقیدات دینی نیست.

رافعی در نقد این نظرات تصریح کرد: اما کسانی که می‌گویند عرفان ما از گنوسیسیسم مسیحی است، علت آن، این است که یک سری از مشترکات بین عرفان اسلامی و همه عرفان‌های ادیان الهی وجود دارد، همان‌گونه که ما در شریعت اسلام هم، یک سری مشترکات با سایر ادیان الهی داریم. چنانچه در همه ادیان الهی نماز وجود دارد، حال مدل یا قبله‌اش فرق می‌کند و گرنه نماز اصلی است که در همه ادیان الهی وجود داشته است.

مؤلف «تکاپوگر اندیشه» با بیان این مطلب که عرفان به عنوان یک حقیقت و چکیده معرفتی دین، باید در همه ادیان وجود داشته باشد، تشریح کرد: ادیان الهی چون از جانب حضرت حق و برای هدایت انسان آمده‌اند، لاجرم در شریعت و اخلاق و مسائل عرفانی مشترکات دارند و این امری کاملا طبیعی است؛ چرا که نه خدا عوض شده است و نه ادیان با هم اختلاف دارند، همه پیامبران(ع) بنا به نظر قرآن برای اعلام یک حقیقت آمده‌اند.

وی با اشاره به این‌که منتقدان عرفان اسلامی به اشتراکات عرفان اسلامی و عرفان مسیحی به عنوان نقص اشاره می‌کنند، عنوان کرد: منتقدان عرفان اسلامی نمی‌گویند که مشترکات بین این عرفان‌ها وجود دارد، بلکه می‌گویند عرفان اسلامی از آن عرفان‌ها اقتباس کرده است. در جواب این افراد باید گفت مطابق نظر شما که اشتراک را نشان از اقتباس می‌دانید، باید بگوییم نماز را نیز از مسیحیت اقتباس کرده‌ایم! لذا مدعای منتقدان حرفی غلط است، هر دینی که از جانب خدا آمده است، اصول مشترکی با سایر ادیان دارد، نه این‌که از هم اقتباس کرده باشند!. حال مطابق این استدلال اگر ما جنبه‌های مشترکی بین عرفان اسلامی با گنوسیسیزم مسیحی داشته باشیم، چه اشکالی دارد؟! با عرفان یهود مشترکات داشته باشید چه اشکالی دارد؟ چنانچه در شریعت و اخلاقیات اشتراکات داریم؛ چرا که همه از جانب حضرت حق آمده‌اند.

مدرس دانشگاه آزاد اسلامی در نقد کسانی که می‌گویند عرفان اسلامی از عرفان‌های غیر الهی همچون بودا و هندو اقتباس کرده است، تصریح کرد: اما در مورد مشترکاتی که بین عرفان اسلامی و ادیان غیر الهی؛ مثل بودایی‌ها و مکتب‌های مختلف هند موجود است، باید گفت که باید بین آرای آن‌ها تفاوت قائل شده و به طور کل تمام آرای آنان را تأیید نکنیم و متأسفانه امروز در سراسر دنیا، عرفان‌های غیر الهی با همه اختلاطی که دارند در حال گسترش هستند.

شاگرد علامه جعفری در مورد مواردی که میان عرفان‌ اسلامی و عرفان‌های ادیان غیر الهی اشتراکاتی وجود دارد، تأکید کرد: این اشتراکات بدان دلیل است که نفس بین همه انسان‌ها مشترک است و در قرآن آمده است « فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ» پس تمام انسان‌ها بر مبنای یک فطرت الهی خلق شده‌اند. انسان‌ها چه در هند، چه امریکا و چه در اروپا باشند، فطرت‌شان یکی است؛ وقتی فطرت و نفس یکی بود «وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی»؛ لذا بشر دارای نفس و روح الهی مشترک است.

مدرس کرسی تاریخ تصوف و عرفان در دانشگاه ادیان خاطر نشان کرد: وقتی در نفس مشترک شدیم و همه روح‌ها یکی بود؛ لذا امراض روحی هم مشترک می‌شود و درمان‌ها هم مشترک می‌شود، اگر قرار است این نفس تزکیه شود، روش‌های تزکیه هم یکسان می‌شود و کمالات هم مشترک می‌شود و این امری طبیعی است؛ مثل این‌که بیماری‌ای را که بنده در اینجا بگیریم و یا فردی در افریقا بگیرد، هر دو یک نوع درمان مشترک دارد. پس بنابراین به علت این‌که نفس انسان، نفس الهی است، برای کمال این نفس انسانی، راه‌هایمان مشترک می‌شود.

مدرس دانشگاه مذاهب اسلامی عنوان کرد: شما اگر در دین بودا، تحقیق کنید، عرفای آن‌ها می‌گویند باید نفس تزکیه شود و در اسلام هم گفته شده: «وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ». مشکل‌ ما، هم‌اکنون در تعلیم و تربیت این است که قبل از تزکیه، به سراغ: «وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ» می‌رویم. اگر ما قبل از این‌که فرد را تزکیه کنیم، به او تعلیم دهیم، مثل این است که ظرفی را که زهرآگین است در داخل آن شیر بریزیم، شیر زهرآلود انسان را می‌کشد و علت این‌که امروزه بسیاری از افرادی که صاحب علم هستند و علم‌شان اثرگذار نیست، به خاطر این است که علم را بدون تزکیه آموخته‌اند.

رافعی اظهار کرد: وقتی نفس‌ها مشترک باشند، راه‌های تزکیه نفس واحد است، حالا اگر در راه تزکیه دیدیم که اشتراکاتی با ادیان هند داریم، نشان از این است که نفس ما با آن‌ها یکی است، اگر بخواهیم نفس تربیت شود، دیده می‌شود که خیلی از کارهایمان یکی در می‌آید.

کتابهای زیادی در زمینه آشنایی با عرفان اسلامی در فروشگاههای دفتر نشر معارف و سایت پاتوق کتاب موجود و قابل تهیه است که برخی از انها عبارتند از :
عرفان و شریعت
گامی در مسیر: خود سازی و عرفان برای جوانان
پرسش ها و پاسخ ها -11 عرفان و عشق
نامه های عرفانی
نامه های عرفانی امام خمینی (س)
عرفان و سیاست
کلام - عرفان - حکمت عملی
عرفان حافظ
حکمت انسی و زیبایی شناسی عرفانی هنر اسلامی
مبانی عرفانی هنر و معماری اسلامی - دفتر اول: وحدت وجود و وحدت شهود
مبانی عرفانی هنر و معماری اسلامی - دفتر دوم کیمیای خیال
از برهان تا عرفان
حماسه و عرفان
شناخت عرفانی
عرفان اسلامی
درآمدی بر عرفان حقیقی و عرفانهای کاذب

جمعه 6 شهریور 1388
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط