حبیب احمدزاده نویسنده پرکاری نیست، اما خوب مینویسد. اهالی کتاب و ادبیات حتما کتابهای «شطرنج با ماشین قیامت» و «داستانهای شهرجنگی» را خواندهاند. او درباره ادبیات جنگ و تفاوت جنگ ایران و کشورهای دیگر ساده و بیپرده حرفهایی زد و در مصاحبه چند بار بر عبارت «ادبیات پایداری» تاکید کرد و گفت این عبارت را در زمانه جدید به دلیل جهانشمولیش بیشتر از لفظ قدیمی ادبیات دفاع مقدس میپسندم.
*تعریف شما از ادبیات جنگ چیست؟ به چه کتابی، کتاب جنگی میگویید؟
ادبیات جنگ یک تعریف مشهور دارد و یک تعریف غیرمعروف. تعریف مشهور ادبیات جنگی شامل توصیف، گزارش داستان آدمها در دنیای اطراف ما از هر جنگی میشود. هر کس که جنگ جهانی اول، دوم یا هر جنگ دیگری را تجربه و توصیف کرده باشد به حوزه ادبیات جنگ وارد شده است. اما هرآدمی در هر گوشهای از جهان تعریف جداگانهای دارد. کسی که در افغانستان یا بالکان یا قفقاز، ارمنستان و گرجستان زندگی میکند، برداشت جداگانه و منحصر به فردی از جنگ دارد اما همه در یک چیز مشترکند و آن خانمان برانداز بودن جنگ و چهره زشت و پلیدش است. درباره جنگ ایران با تعریف معروف و مشهور نمیتوانیم اظهارنظر کنیم. جنگ ایران یک تفاوت اساسی با جنگهای دیگر دارد. کشورمان مورد حمله قرار گرفت. در جنگ ایران و عراق مردم ما موضع دفاعی گرفتند و سعی کردند مقابل خسارات خیلی بزرگی که قرار بود به کشور وارد شود ایستادگی کنند و تبعات این خسارت را کاهش دهند. وجه دیگر تفاوت جنگ ایران با سایر کشورها وجه اصلی و انسانی جنگ است که مورد توجه ویژه نویسندگان است. البته در دنیای خشونت هم کارهای انسانی میبینیم که بهوسیله نویسندگان مورد توجه قرار گرفته و روایت میشوند.
انسانیترین وجه جنگ را در واقعه کربلا میبینیم. حرفهای من به جمله معروف حضرت زینب(س) در جواب یزید برمی گردد. ایشان در پاسخ به تحقیرهای یزید گفتند: و ما رأیت الا جمیلاً (من چیزی جز زیبایی ندیدم). این تعبیر درباره جنگ خودمان هم صدق میکند. برای روشنتر شدن موضوع
مثالی میزنم. زلزله بم اتفاق میافتد و خسارتهای زیادی به کشور وارد میشود و عدهای زیر آوار له میشوند و از بین میروند. عدهای مفقود میشوند. بعضیها شوکه میشوند و عدهای ناچار فرار میکنند. اما در این میان عدهای برای کمک هم میآیند و در این امدادرسانی به قدری تلاش میکنند که حادثه تلخ یک زلزله به حماسه تبدیل میشود. این اتفاق، دلیل خوب بودن زلزله نیست بلکه کارکرد رفتاری ما در آن حادثه باعث میشود یک حماسه مردمی خلق شود. به همین دلیل تعریف ما از جنگ یک تعریف ساده و دمدستی، همیشگی و مطلق نخواهد بود. ادبیات جنگ ما با این مشخصات همیشه معنادار خواهد بود.
*منظورتان از فرق ادبیات جنگ ایران و ادبیات جنگ دنیا همان تفاوتهای ادبیات دفاع و ادبیات شکست است؟
بله، اما ممکن است در جهان این تقسیمبندی که ما انجام میدهیم وجود نداشته باشد ولی بهطور کلی نویسندگان ادبیات جنگ ایران تلاش میکنند فضای متعادلی را به تصویر بکشند؛ یعنی همانقدر که زشتیها و خونریزیها را نشان میدهند، انسانیتها و گذشتها را هم روایت کنند. اتفاقا این سوژهها همان حوزههای ارزشمند هستند که آنها را به رخ میکشیم تا الگویی برای زندگی انسانیتر ارایه کنیم.
*چرا عدهای از نویسندگان به این پدیده مهم میپردازند اما عدهای بیتفاوت از کنارش رد میشوند؟
درباره هر مقولهای، آشنایی اصل مهم است. من هم درباره خیلی چیزها آشنایی ندارم و بهطور طبیعی هیچوقت دربارهاش نمینویسم. این علاقه در هر کسی مصداق و دلیل جداگانهای دارد و نمیشود به صورت کلی حکم صادر کرد. علاوه بر ناآشنا بودن دلیلهای زیادی ممکن است وجود داشته باشد.
*به نظر میرسد دلیل اصلی برای نپرداختن به جنگ نداشتن آگاهی نیست؛ چون حتی اگر نویسندهای در جبهه حضور پیدا نکند و در شهرهای دیگر ساکن باشد، حداقل یکبار موشکباران را تجربه کرده. همین اطلاع جزیی برای نوشتن چند خط از جنگ کافی نیست. فکر نمیکنید دلیل مهمتری وجود داشته باشد؟
انسان برای انجام هر کاری باید دغدغه داشته باشد. زلزله بم اتفاق افتاد و همه ما دیدیم چرا همه نویسندهها دربارهاش ننوشتند؟ اصلا چرا خود من حبیب احمدزاده چیزی برای زلزله بم ننوشتم. دغدغه نویسنده، احاطه بر موضوع و از همه مهمتر اینکه نویسنده در یک فضا و شرایطی قرار بگیرد که حس کند دغدغهای برایش ایجاد شده و وظیفهاش این است که آن اتفاق را روایت کند، خیلی مهم و تأثیرگذار است.
*چطور میتوان دغدغه را در نویسنده ایجاد کرد؟
خیلی وقتها با رفتن نویسندگان و هنرمندان به فضای جبههها، تلنگری به این جماعت زده میشود؛ بعضی وقتها هم نه. گاهی مسائل سیاسی در «نوشتن درباره جنگ» دخیل است و نویسنده احساس میکند اگر درباره جنگ ایران و عراق بنویسد، یک کار سفارشی و دولتی انجام داده و چون نمیخواهد به این اسم منتسب شود، فرار میکند. در واقع 8 سال از تاریخ کشورش را از سال 59 تا 67 بههم میچسباند و فرض میکند اصلا چنین 8 سالی وجود ندارد.
*کتاب «شطرنج با ماشین قیامت» در سالهای گذشته جایزه کتاب سال جشنواره حبیب غنی پور را به دست آورد. نسبت شما با این جشنواره کتاب چیست؟
نسبت من؟ خب اسم من حبیب است و اسم شهید غنیپور هم حبیب. از قضا همسن و سال هم هستیم! از شوخی گذشته، این جشنواره یک جشنواره مردمی است و برگزارکنندگان نباید لذت در مسجد بودنش را از نویسندگان بگیرند. باید سعی کنیم مردمیبودنش را حفظ کنیم. البته سال گذشته مادرش گفت: «حس خوبی ندارم. دوست ندارم محور این جشنواره فقط پسر من باشد و نامش بارها تکرار شود، ولی شهیدان دیگر منطقه ناشناس باقی بمانند.» مادر حبیب آن قدر روح سلامت و پاکی دارد که نمیخواهد بین پسر او و بقیه شهیدهای محله فرقی باشد. اما با همه این حرف و حدیثها کار درست آن است که به مسجد جوادالائمه(ع) برگردیم.
اشتباه است اگر فکر کنیم مسجد، فقط جای نماز خواندن و عدهای خاص است.
*چرا جایزه کتابتان را به مادر شهید غنیپور هدیه کردید؟
چون دوست داشتم به مادر خودم بدهم. فرقی نمیکند ایشان هم نماینده همه مادرانی هستند که تاحالا قدرشناسی نشدند. البته ایشان هم به قدری بزرگوار هستند که این جایزه را قبول نکردند.
*در سالهای اخیر یکسری حرفهای جدید درباره جنگزده میشود که جوانها وقتی در نشستهای ادبی شرکت میکنند حس میکنند آینده ادبیات جنگ به سمت سیاهنمایی میرود یا چیزهایی از جنگ نشان داده میشود که معنیاش پشیمانی است. نظر شما چیست؟
هر افراطی یک تفریطی هم پشتسرش دارد. مدتی همهچیز خوب و فرشتهای به تصویر کشیده شد، حالا حس میکنیم مدتی هم باید زشتیها و تلخیها را نشان داد. باید ایندو در کنار هم باشند تا یک برداشت درست از جنگ شکل بگیرد.
*جواب افراط که نباید تفریط باشد، این کار درست است؟
این را باید از فیلمسازان و نویسندگانی بپرسید که یک روز فقط خوبیهای جنگ و فرشته بودن آدمها را روایت کردند و حالا میخواهند به قول خودشان واقعیتهای تلخ را هم نشان دهند. من به هر چیزی با دید مثبت، رشد و پیشرفت نگاه میکنم و قطعا هر کسی در زندگیاش اشتباههایی داشته، کسی که غیر از این را بگوید حرف احمقانهای زده. همه ما در حال رشد هستیم.
تاحالا سعی کردیم تجربههایی به دست آوریم که قابل استفاده باشد. خیلیها داستان یا فیلمی را میسازند که در آن یک تردید بزرگ درباره جنگ را به تصویر میکشند، مردم که با این چیزها مواجه میشوند، فکر میکنند این تصویرها یقین است. بعد از مدتی شک نویسنده و کارگردان برطرف میشود، اما مخاطب اگر حواسش نباشد از مسیر منحرف میشود.
*آینده ادبیات دفاع مقدس را چگونه پیشبینی میکنید؟
به آینده این حوزه از ادبیات به شدت امیدوارم و خوشبین هستم و فکر میکنم آینده کاملا روشنی در انتظار ادبیات دفاع مقدس است.
مردم اثر خوب را شناسایی میکنند. کتاب چه جنگی باشد و چه غیرجنگی، با اینکه مردم متخصص نیستند، اما فرق کار خوب و معمولی را خوب میفهمند. خوشبختانه ادبیات دفاع مقدس مخاطب دارد و مطمئن باشید کتابهای خوب حتما مورد استقبال قرار میگیرند.
منبع: برنانیوز
mojtaba
متاسفانه الان با این شخصیت فرهیخته آشنا شدم
کلیپ صحبت هایشان را اینجا میتونید ببینید :
http://mojnia3.blogfa.com/post-215.aspx
[پاسخ]
23 آذر 1390