loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

دیدار اعضای دفتر فرهنگستان علوم اسلامی با آیت الله مکارم

نویسندگان مرتبط : سید محمدمهدی میرباقری

اعضای دفتر فرهنگستان علوم اسلامی قم با حضرت آیت الله مکارم شیرازی دیداری داشته که مشروح آن در پایگاه این دفتر منتشر شده است. در این دیدار ابتدا حجت الاسلام میرباقری به تشریح اهداف و فعالیتهای این دفتر پرداخته و سپس آیت الله مکارم شیرازی رهنمودهای خودشان را ارائه دادند.

دفتر فرهنگستان علوم اسلامی با دغدغه دستیابی به روش ها و الگوهای تحول در وضعیت موجود با آرمان جریان یافتن دین در همه شئون زندگی به ابتکار و همت متفکر و استاد فرزانه مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین سید منیرالدین حسینی شیرازی در سال 1359 بنیانگذاری شد و با گذشت قریب به 30 سال همچنن به فعالیت‌های پژوهشی خود ادامه می‌دهد.

بیانات حجت الاسلام میرباقری به شرح ذیل است:

تشکر می کنم که با کثرت اشتغالی که حضرتعالی دارید اجازه فرمودید خدمت برسیم. این علامت بزرگواری و لطف شماست. امیدواریم بتوانیم گزارش مختصری تقدیم نموده و بعد هم برای ادامه راه از فرمایشات حضرتعالی استفاده کنیم.

معرفی اجمالی دفتر

حضرتعالی مستحضرید که موضوع اصلی کار دفتر و دغدغه‌های مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید منیرالدین حسینی الهاشمی(رض) تحقق اسلام در عمل و تحقق احکام اسلام در زندگی اجتماعی بود، منتهی ایشان یک نگاه خاصی به این موضوع داشتند که امروزه کمکم آن نگاه، هم در حوزه و هم در بین دانشگاهیان، مورد اقبال قرار میگیرد. گاهی در بیرون ایران هم که تعقیب میکنیم این رگهی تفکر، طرفداران خوبی پیدا کرده است. ایشان معتقد بودند «عقلانیت جامعه» و «تفکر نظری، کاربردی و تجربی» جامعه باید ایمانی و مذهبی شود تا جامعه بتواند مذهبی زندگی کند. طبیعتاً اگر کسانی با عقلانیت مدرنی که در غرب پیدا شده ملتزم باشند، امکان اینکه بتوانند اسلام را در عینیت لااقل به نحو کامل پیاده کنند نیست. این سخن اخیراً هم در فلسفهی علم به یک معنا مورد پذیرش واقع شده و معتقد شده اند که علوم تابع پارادایمها و چارچوبهای نظری و فلسفی هستند.

در تفکرات اجتماعی هم این نظر مورد توجه قرار گرفته است، منتهی عمقی که ایشان به آن عنایت میکردند با بقیه متفاوت است؛ دیگران حداکثر در حد چهارچوبهای فلسفی حاکم برعلم، توجه میکردند. درحال حاضر بعضی گرایشات درحوزه ـ که الحمدلله طرفدار هم پیدا کرده است ـ معتقداند که ما باید فلسفههای مضاف را رشد بدهیم و شکل گیری این فلسفه ها در سایه فلسفهی مطلق اسلامی باشد و آن فلسفهها، ساری در جریان فلسفه و در علوم بشود؛ یعنی بیش از آن چیزی که در اوایل انقلاب، حضرت آیت الله مصباح دنبال میکردند که علوم انسانی را اسلامی کنند. در واقع آنجا گزارهای دنبال میشد و می خواستندگزارهها را اصلاح کنند. الآن به این فکر افتاده اند که باید چارچوبهای نظری حاکم بر علم تغییر کند و فلسفههای مضاف اسلامی شکل بگیرد و این فلسفههای مضاف بر علوم جاری شوند و طبیعتاً علوم، اسلامی شوند.

هر چند این حد از توجه خیلی عمیق است؛ چون می خواهند بین تعقل اسلامی و تجربه و دانش تجربه گره بزنند، ولی مرحوم حاج آقای حسینی(رض) بحث را از این هم عمیقتر می دیدند. به نظر می رسد باید بین مثلث تجربه و دانشهای تجربی اجتماعی و علوم کاربردی اجتماعی و تعقل و دانشهای نظری و به اصطلاح تفقه دینی (تعبّد به اسلام) گره بخورد. به عبارت دیگر منظومهی ایمان و تعقل و تجربه باید در هم تنیده شود تا یک عقلانیّـت مذهبی ایجاد شود. آن وقت این عقلانیت مذهبی در تشخیص موضوعات (موضوع شناسی) هم حجت است. به تعبیر دیگر موضوع شناسی هم باید به حجیت برسد و راه رسیدنش هم این است که عقلانیت جامعه، ایمانی شود. مرحوم حاج آقای حسینی این را هم در حد فلسفه علم کافی نمیدانستند، بلکه در حد روش تحقیق علوم جاری میدانستند. بنابراین معتقد بودند که ما باید از حوزه روش تحقیق شروع کنیم و روش پژوهش و تحقیق را به گونهای طراحی کنیم که جای تفقه دینی در موضوع شناسی معلوم شود و دخالت دین در موضوع شناسی را در روش تحقیق معیّن کنیم.

طبیعتاً اگر تفقه دینی بخواهد منظومه تحقق اجتماعی بشر و از این طریق، حیات اجتماعی بشر را سرپرستی کند باید هم خود فقه و هم روش تفقه تکامل پیدا کند تا درآن وسعت بتواند تفقه کند. ایشان منظومهی تکامل تفقه دینی و روش علوم و روش مدلهای اجرایی را منظور نظر قرار داده بودند و دنبال این بودند که مبتنی بر ایمان و گرایش به مذهب این کار را هم انجام دهند؛ یعنی دقیقاً نقطهی مقابل روشهایی مثل هرمونوتیک وآقای سروش که می خواهند منظومهی معرفتها را برمدار معرفتهای تجربی بشر شکل دهند ومعرفت ایمانی را تابع معرفت تجربی قرار دهند. ایشان میفرمودند باید معرفتهای فقهی ما محور منظومهی معرفتی باشد و تولید آن هم مبتنی بر همان روش فقاهت و هماهنگ با آن باشد؛ یعنی تفقه دینی، محور هماهنگی عقلانیت اجتماعی باشد.

در نهایت هم معتقد بودند که حوزه و دانشگاه باید درون یک سیستم بزرگتر طوری با هم تعامل کنند که اصلاً دو تا دستگاه نباشند، بلکه یک دستگاهی باشند که پژوهشهای دینی و پژوهشهای اجرایی آن، مبتنی بر محور فقاهت باشد. ایشان بنیان‌های نظری و پایههای روش تحقیق را درسه حوزه ی مدلهای اجرایی، معادلات کاربردی و حتی در حوزهی تکامل فقاهت، پایه گذاری کردند که الحمدلله دوستان ما هنوز آن تحقیقات را ادامه میدهند. به لطف خدا آثار ایشان یک مقدارمنضبط شده و یک بانک اطلاعات مختصری در این خصوص شکل گرفته است.

تبیین بحثهای ایشان به نسبت انجام شده یا در دست انجام است و برای دسترسی به آثار ایشان، بانک اطلاعات با نرم افزار بانک اطلاعاتی فراهم شده است. از طرفی هم ایشان نمونه کارهایی مثل صنعت، مخابرات و ارتباطات را به عنوان به کارگیری روش تحقیق خودشان درمدلهای عینی به کار میگرفتند برای اینکه مدل خودشان را منتقل کنند ببینند کارا بوده یا نه؟ دوستان ما هم این کار را ادامه می دهند. طرحهای کاربردی هم مبتنی بر مدلی که ایشان داشتند در حوزههای مختلف و هم در همکاری دولت با شورای عالی انقلاب فرهنگی به ویژه مجمع تشخیص مصلحت و امثال اینها انجام داده اند که الحمدلله توفیق هم داشتند.گروهی هم به نام گروه پژوهشهای بنیادی که از قدیم کار میکرده اند، بیشتر دنبال پی گیری و به کارگیری همین بحثها درحلّ معضلات عینی بوده اند که الحمدالله بحثهای خوبی هم داشتهاند.

نتیجه اینکه تولید بحثهای مبنایی حاج آقای حسینی(رض) ادامه دارد. در بخش نیروی انسانی هم شاگردانی پرورش یافته اند. همچنین دوستان طرحهای کاربردی و راهبردی را با مراکز مختلف ادامه میدهند که بحثهایی هم که در همکاری با دولت انجام می گیرد یا در گذشته انجام گرفته محضرتان تقدیم می کنیم.

نکتهای که در ذهن دوستان ما خیلی جدی است ـ همانطور که مرحوم حاج آقا واقعاً جدی گرفته بودند و ما از ایشان آموختیم ـ مسئله تعبد به دین است؛ یعنی اینکه بالأخره اگر آدم بخواهد کاری انجام دهد یا خدمتی به دین کند، نباید « واو یا تایی» اضافه شود. من گاهی اشاره میکردم آن زحمتی که یک فقیه میکشد تا یک احوط را اولی کند یا بالعکس وآخرش هم نمیتواند (چیزی که ارزشش بیشتر از یک چله ریاضت کشیدن است) تعبد در استناد به دین می باشد. ایشان واقعاً دنبال این بود که این تعبّد محفوظ باشد و ما هم به طور جدی این را دنبال میکنیم.

دغدغه اصلی ایشان این تعبد بود و حتی از سال پنجاه که با بعضی از گروههای مسلح همکاری فکری داشتند برای آنها بحث اجتهاد و روش اجتهاد حوزه را می گفتند. معتقد بودند که بعضی از گروهکها چون این روش را در تفقه و اعتقاداتشان دنبال نمیکنند طبیعتاً به انحراف میافتند. حتی با بعضی از بزرگان هم سر همین موضوع اختلاف داشتند و آخر هم معلوم شد که ایشان درست فهمیده اند. دوره هایی هم که تا سال 60 بود، اولین بحثی که میگفتند، بحث روش اجتهاد بود. بعدها این بحث تبدیل به کتاب شد که البته تنقیح همان روش فقهاست و چیز جدیدی نیست و همان روش را در مقایسه با روشهای تأویل قدیمی مثل قیاس اهل سنت یا تأویلهای جدید مثل دینامیزم قرآنِ گروهکها یا روشهای علم زیستی جدید مقایسه میکردند و تفاوتهایش را میفرمودند وحجیت و عدم حجیتش را بیان می کردند.

خطر نفوذ روش تحقیق التقاطی غرب در تحقیقات حوزوی هم اکنون نیز به نظرمی رسد چیزی که رد پایش گاهی در تحقیقات محققین حوزه دیده میشود و شاید خطرناک ترین لایهی التقاطی در حوزه هم هست، روش تحقیق غربیهاست که یکی از آنها نیز همان روشی است که آقای سروش برآن تأکید دارند تا وارد تحقیقات حوزه شود و متأسفانه چون به راحتی تشخیص داده نمیشود که کجای این روش تحقیقات مشکل دارد، کم و بیش وارد فضای تحقیق حوزه میشود. آنچه ایشان دنبال میکردند این بود که جلوی التقاط در مقیاس روش تحقیق را بگیرند.

همچنین روش تحقیق در حوزه علوم و روش تحقیق در مدلهای اجرایی و در نهایت تکامل و تفقه در حوزه هم به گونهای نشود که به انفعال تفقه در مقابل روش تحقیق غرب منتهی شود. لذا در علم اصولی هم که می فرمودند روی این امر خیلی مؤکّد بودند که گرچه زبان شارع یک زبان تفاهم تاریخی است و مشرف به تاریخ است و هدایت تاریخ را به عهده دارد، اما در عین حال نباید به گونهای تأویل شود که در طول تاریخ، تبدیل به یک اسطوره شود، در عین اینکه باید یک تفقه تکاملی داشته باشیم.

به هر حال آنچه ایشان منظور نظر داشتند جمع بین حجیت کلمات و پی گیری تحقق اسلام در تکامل اجتماعی بود و به اینجا رسیده بودند که این امر بایستی در مقیاس روش تحقیق مورد دقت و بازنگری قرار گیرد و همین را دنبال میکردند. ما نیز همین کار را دنبال میکنیم، به اضافه اینکه همکاریهایی هم با نهادهای مختلف دولتی مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجمع تشخیص مصلحت، مرکز مطالعات استراتژیک و گاهی هم با وزارت ارشاد و صدا و سیما و وزارت دفاع داشته ایم و داریم. همچنین دوستان با مرکز مدیریت حوزه همکاری دارند که این مجموعه ها از فعالیت دوستان راضی بوده اند.

سرفصلها و عناوین فعالیتها و بحثها محضرتان تقدیم شده است و دوست داریم از محضر شما استفاده کنیم و اگر بفرمایید که برای ادامه راه چه مطالبی را مورد توجه ودقت قرار دهیم خیلی سپاسگزار میشویم.

در ادامه نیز حضرت آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله العالی) بیاناتشان را ایراد کردند:

بسم الله الرحمن الرحیم از دیدار جنابعالی و آقایان خیلی خوشبختم مخصوصاً اینکه معلوم میشود که کار و زحماتی که ایشان( مرحوم حاج آقای حسینی) کشیدهاند با جدّیت دنبال میکنید. انشاء الله خدمتی به اسلام و مسلمین خواهد بود.

التقاط یکی از مشکلات دنیای اسلام

یکی از مشکلاتی که دنیای اسلام در قرون اخیر به شکلی و در قرون اولیهی اسلام به شکل دیگر به آن مبتلا شد مسئلهی التقاط بود. در قرون اولیه اقوام مختلف از ملیّت‌های مختلف و پیروان تمدنهای مختلف وارد اسلام شدند، اما چنان نبود که با آنچه داشتند خداحافظی کنند و یک پارچه تسلیم اسلام شوند، بلکه آن ذهنیّات سابق را که به آن علاقه و تعصّب داشتند سعی کردند حفظ کنند و آن را با عقاید و ارکان اسلامی بیامیزند. این شعبات و مسایل مختلفی هم که در اسلام پیدا شد، قسمت مهمش نتیجه این اختلاف ذهنیات پیشین با عقاید اسلامی بود و برای مسلمانان خیلی گران تمام شد؛ چون اسلام را از آن خلوص خارجکرد. اسلام اگر به آن خلوص اصلی باشد جاذبهاش بسیار زیاد است. این آب بارانی که از آسمان نازل میشود را اگر یک جایی جمع کنیم که چیزی با آن مخلوط نشود خیلی مصفا و جذاب است و آدم سیراب هم وقتی منظرهاش را می بیند دلش میخواهد از آن بنوشد، ولی وقتی به زمینهایی می رسد که آلودگیهای قبلی دارند آخر کار به یک مایع بدبوی بد رنگی تبدیل میشود که آدم تشنه هم از آن متنفر است. مسائل اسلامی در واقع شباهت زیادی با این مثال دارد.

اگر بر صحنهی افکار مختلف بریزد و با آنها اختلاف پیدا کند و نتیجه التقاطی بدهد، دیگر آن جاذبه اسلامیت از بین خواهد رفت. قرآن هم درآیهی سوره رعد به آن اشاره کرده است«... فاحتمل السبیل زبداً رابیاً ... » ما ینفع الناس، آن اسلام خالص است، منتهی فرصتی لازم است که آن زَبَد ازاین آب صاف جدا شود. یک نوع التقاطی هم اخیراً پیدا شده است که به شکل دیگر و خطرناکتر است. آنهایی که مرعوب تمدّن جدید غربیها واقع شدهاند ـ که عمدتاً هم از برتری تکنولوژی آنها سرچشمه میگیرد ـ سعی کردند هر چه آنها میگویند بیایند بیامیزند. من یادم نمیرود در شیراز، مدرسهی شاهپور ـ ابوذر فعلی ـ که ما آنجا درس میخواندیم، یک دبیر فیزیک داشتیم که از آن غربزدهها بود. می گفت تنها بدبختی من این است که در ایران متولد شدهام! مرعوب بود. حالا این اظهار میکرد عدهی دیگری هم که اظهار نمیکردند همین تفکر را داشتند و دارند.

اینها اگر نتوانند به آنجا بروند همین جا هم سعی میکنند یک فضای آنچنانی را ترسیم و ایجاد کنند که این دو علت دارد: یکی این که تفقه دینیشان محکم نیست؛ یعنی اطلاعات اسلامی آنها بسیار کم است. یکی هم مرعوبیتی است که از آنها دارند و آن را اصل میپندارند. در نتیجه سعی میکنند اسلام را بر آن تفکرتطبیق دهند نه آن تفکر را بر اسلام.

نقل میکنند عالم‌نمای دینی که در دربار یکی از سلاطین وقت بود سلطان از او سؤال کرد میخواهم برنامهای در مملکت اجرا کنم، شرع مقدس چه دستوری در این امر میدهد؟ گفت قربان، نظر شرع مقدس وسیع است تا ارادهی ملوکانه چه باشد!! این غرب زده ها هم نظر شرع مقدس را وسیع میدانند تا اراده ملوکانه چه باشد. به هر حال این یک خطر بزرگی است که دانشگاه ما و حتی صنایع ما را تهدید میکند. یکی از مظاهر آن همین مسئلهی گردشگری است که ببینیم به چه صورت است؟ چون آنجا تبلور بیشتری دارد و در ارتباط نزدیکتری است. این کاری که کردند خطا و اشتباه نبود، بلکه تفکر آنها ایجاب میکند که این «سیروا فی الارض» اسلامی را تبدیل کنند به چیزی که آنها دوست دارند و بپسندند که اگر هم قرآن خوانده میشود با آن شرایط و بحث باشد.

به هر حال اینها گاهی خیلی روشن و آشکار جوانه هایی این طرف و آن طرف میزند و به ما هشدار میدهد که خطری از این ناحیه تهدید میکند. این خطر هم در بخش احکام و هم در بخش موضوع شناسی و در هر جا یی هست. گاهی که نمیتوانند حکم را دستکاری کنند موضوع را دستکاری میکنند و گاهی هم بالعکس. اخیراً به حوزهها هم سرایت کرده است. خیلیها میآیند فتاوا را منطبق می کنند که ببینیم این اعلانیه حقوق بشر درباره زنها چه میگوید برای اینکه تا جایی که میشود فتاوا را به آن سمت ببریم. اگر هم درجایی روایت ضعیفی هست آن را بگیریم و منطبق کنیم.

به هر حال کار کارِ صحیحی است و چیزی که من از ایشان ( مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین حاج آقای حسینی ) فراوان به خاطر دارم آن تصلّب دینی و آن گرفتن مرّ شریعت بود و اینکه هر چه هست به رنگ اسلام در بیاوریم؛ چرا که اگر به رنگ آنها در بیاییم باید با اسلام خداحافظی کنیم.

توصیه هایی برای نشر آثار دفتر

دو سه موضوعی که خوب است آقایان رعایت کنند این است که مطالبتان را در دو سه سطح تنظیم کنید. یک سطح ساده برای عموم، یک سطح متوسط برای قشرهای متوسط و یک سطح بالا هم برای متفکرینی که اهل تحقیقهای عمیق هستند. منحصراً مخاطب را یک قشر خاص قرار ندهید که اگر تنها آنها مخاطب باشند، پیشرفت کار کُند و به هدف رسیدن سخت میشود. قرآن مجید را هم که ملاحظه میکنیم مطابق روایات کثیره «له ظاهر و له باطن و لبطونه ...» این یک نکته هست. نکته دیگرهم این است که بتوانید نشر وسیع‌تری داشته باشید. الآن افکار ایشان و افکار شما در یک محیط نسبتاً محدودی است، اینها را به صورت وسیع تری نشر دهید. مخصوصاً در حوزه، انتشار بیشتری پیدا کند در دانشگاه، انتشار بیشتری پیدا کند؛ یعنی هم در سطوح مختلف و هم به طور گسترده نشردهید.

نکته سوم این که باید نسبت به آن نقطه‌های منفی تفکر و تعقل غربی حالت تهاجمی داشت؛ چرا که اینها هم در ناحیهی دین و هم در ناحیهی علوم انسانی و هم علوم دیگر تفکرات عجیبی دارند. باید جنبههای منفی اینها را پررنگ و ظاهر کرد؛ مخصوصاً در زمان ما، با این اعمالی که اینها به جا میآورند و اخلاقی که اینها دارند و با این بنبستی که در مسائل اقتصادی ومسائل امنیتی دامنشان را گرفته، پردهها خیلی کنار رفته است. اینها درس‌های فروانی دارد. روی اینها کار شود خیلی خوب است.

گاه دانشجویان یا بعضی از اساتید محترم دانشگاه ما خیال میکنند ما همیشه شاگرد بودیم و اروپاییها استاد، ولی وقتی به تاریخ علوم اسلامی برمیگردیم قرون زیادی بوده است که ما استاد بودیم و آنها شاگرد. بنابراین اگر تاریخچهی علم را مخصوصاً دربُعد اسلامی آن درست بنویسند و در دانشگاه تدریس کنند، دانشجویان و دانشگاهیان ما اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنند و مرعوب حرفهای آنها نمیشوند. در این زمینه شما می توانید به آنها کمک کنید و این بسیار کار خوبی است. شنیده ام که دارند یک چنین فعالیت علمی را در زمینه علوم تجربی آغاز می‌کنند، در جنبههای فلسفی هم باید چنین کاری کرد. آن وقتی که ما فلاسفه بزرگی داشتیم، غربیها دوران قرون وسطایشان را سپری می کردند. ما باید به گذشته بازگردیم.

به هر حال من خوشوقتم از فعالیتهای شما و این گزارش را هم مطالعه میکنم و اگر چیزی به نظرم رسید عرض میکنم. امیدوارم انشاءلله مشمول عنایات حق و مشمول عنایات امام زمان (ارواحنا له‌ الفداه) قرار بگیرید. والسلام علیکم و رحمت‌الله و برکاته.

دوشنبه 2 آذر 1388
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط