تفسیر «من وحی القرآن» سلسله درسهای قرآنی آیتالله «سیدمحمدحسین فضلالله» برای جمعی از دانشآموختگان حوزه و غیر حوزه است که به روش نوین و به سبک تفسیر «فی ظلالالقران» مطالب را ارائه داده است.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا)، آیتالله «سیدمحمدحسین فضلالله» در سال 1354 قمری در شهر نجف اشرف به دنیا آمد. پدرش «سیدعبدالرئوف فضلالله» از علمای بزرگ بود که تمام درسهای مقدمات و سطوح را نزد پدر تلمذ کرد.
وی دوره بحث خارج اصول و فقه را نزد اساتید بزرگی چون آیتالله حکیم، آیتالله خویی، آیتالله سیدمحمود شاهرودی، آیتالله شیخ حسین حلی و آیتالله سیدمحمد روحانی گذراند همچنین در حال تحصیل، لمعه، رسائل و کفایه را تدریس میکرد و در فعالیتهای فرهنگی و ادبی نجف اشرف شرکت میکرد. ایشان دارای دیوان شعری است در دو جلد که چاپ شده است.
در سال 1965 میلادی که انقلاب در عراق علیه رژیم سلطنتی به سرکردگی «عبدالکریم قاسم»، روی داد، «جماعة العماء» در نجف اشرف، فعالیتهای خود را آغاز کرد، ایشان نیز به همراه آنان وارد فعالیتهای سیاسی، اجتماعی شد و در راه اندازی مجله «الاضواء» به همراه شهید سیدمحمدباقر صدر، فعالیت داشت.
در سال 1966 میلادی به تقاضای جمعی از مؤمنین به عنوان وکیل آیتالله حکیم و آیتالله خوئی روانه لبنان شد و بعد دیگری از فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی، خدماتی و سیاسی خود را آغاز کرد، فکر تشکیل حکومت اسلامی از محورهای فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایشان بود.
ایشان در این مدت به نوشتن مقالات و کتب اسلامی مشغول بود، در لبنان چند حوزه علمیه و مؤسسه خیریه پایهگذاری کرد، مدرسهای در جنوب لبنان به نام «مدرسةالقرآن الکریم» جهت یاد دادن قرائت، تجوید و حفظ قرآن تأسیس کرد و در کنار آن علوم قرآن را به دانش آموختگان، آموزش میداد.
از همان ابتدا در مسجد امام رضا(ع) در منطقه «بئرالعبد» به اقامه نماز جمعه همت گمارده، به طور خلاصه ایشان مرد طرح و اندیشه، قلم و نگارش، شعر و ادب، سخن و خطابه، رزم و مبارزه و اجتهاد و فقاهت و عالمی نو اندیش است. وی تألیفات متعددی در مسائل اسلامی دارد از جمله آنها، تفسیر «من وحی القران» است که مورد بحث این مختصر است.
تفسیر «من وحی القران» سلسله درسهای قرآنی علامه سیدمحمدحسین فضلالله برای جمعی از دانشآموختگان حوزه و غیر حوزه است. این تفسیر از تفاسیر علمی، ارشادی، تربیتی و حرکتزاست، که به روش نوین به سبک تفسیر «فی ظلال القران» سید قطب مطالب را ارائه داده است، با این تفاوت که دیدگاه اهلالبیت عصمت و طهارت(ع) را مطرح میکند.
این تفسیر از تفاسیر علمی، ارشادی، تربیتی و حرکتزاست، که به روش نوین به سبک تفسیر «فی ظلال القران» سید قطب مطالب را ارائه داده است، با این تفاوت که دیدگاه اهلالبیت عصمت و طهارت(ع) را مطرح میکند
شخصیت علمی، اجتماعی، سیاسی مصنف که از اوان تحصیل با مسائل روز مسلمانان درگیر و آشنا بوده، هجرت او به لبنان و خطیب جمعه بودن نیز که بیش از پیش او را با مسائل اجتماعی و فکری مسلمانان پیوند زد، جو لبنان و درگیریهای فکری، فرهنگی، سیاسی بین ادیان، اقوام و ملیتهای مختلف و انگیزه مصنف در ایجاد حرکتی جهت زنده کردن روح حیاتبخشی قرآنی و استمداد از آن در مسائل و مشکلات زندگی انسانی، این تفسیر را به تفسیری زنده و امروزی با در نظر گرفتن مقتضیات زمانی و مکانی، جهت هدایت انسان حاضر، تبدیل کرده است.
مؤلف در مقدمه چاپ اول مینویسد: «این کتاب به عنوان تفسیر قرآن نگاشته نشد، بلکه به شکل مباحثی قرآنی، جهت ایجاد روح بیداری در جامعه اسلامی، مطرح شده و از آنجا که فرهنگ قرآن، عنصر اساسی، در عمل بر مبنای اسلام است و قرآن منبع معصوم این فرهنگ است، مبادرت به این بحثها کردم.»
در ادامه مینویسد: «مبنای بحث خود را بر دو چیز نهادم؛ اول آنکه قرآن منحصر به واقعه شأن نزول نمیشود، بلکه آیات آن به امتداد زمان و مکان استمرار خواهد داشت، مانند اینکه ائمه(ع) فرمودهاند: «قرآن به مانند ماه و آفتاب در جریان است.»
دوم آنکه معانی آیات قرآنی در توسعه خود ما را به معانی دیگری غیر از معانی لغوی، اما هماهنگ با آن میکشاند، و از آن به نوعی تأویل در روایات نام برده شده است، برای نمونه در کافی از امام محمدباقر(ع) در مورد آیه 23 سوره مبارکه «المائده»؛ «وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ» جمیعا میفرمایند: «من حرق او غرق قلت: فمن اخرجها من ضلال الی هدی؟ قال ذلک تأویلها الاعظم؛ مراد نجات از غرق شدن یا آتش گرفتن است راوی پرسید: اگر فردی را از ضلالت نجات دهد و هدایت کند، آیا مصداق زنده کردن است؟ اما فرمود: این معنا، تأویل اعظم آیه است.»
مصنف مینویسد: «ما در دروس تفسیری خود از این نکته در تطبیق اوضاع، مسائل و مشکلات امروز بر آیات قرآن، استفاده فراوان کردیم. ادعای تفسیر جدید را نداریم، بلکه غالب مطالب ما از بیانات مفسرین و محققین قرآنی است، فقط انطباقات و استنتاجات به آن اضافه شده است. سلسله این دروس، توسط طلاب و دانشپژوهان از نوار پیاده شده و من با توجه به فرصت اندک، نظر اجمالی بر آنها کرده و به دست چاپ سپرده شد.»
از وجوه دیگر تفسیر «من وحی القرآن» تحلیلی بودن آن است، بیان مطالب همواره با تحلیلی همراه است به همین رو، در نقل اسباب نزول با تحلیل، با آنها مواجه شده و در بسیاری موارد ملاحظاتی (که گاه به 5 ملاحظه هم میرسد) بر آن دارد. این وجه تفسیر، نقد روایات را نیز در پی دارد، که ایشان به این امر مهم مبادرت ورزیده است.
مفسر از نقل روایات موضوعه و ضعیف در فضائل سور و آیات و در تفسیر، خصوصا روایات اسرائیلیات اجتناب کرده و مسلمانان را از اینگونه افکار بر حذر داشته است، روایاتی را نیز که اثری در فهم تفسیر آیات نداشته نقل نکرده است.
فضلالله مسائل مرتبط با عقاید و کلام را در محل خود بدون بسط و تفصیل متعرض میشود و بر طبق مذهب امامیه، عمل میکند و نظرات خود را مستدل و منطقی مطرح کرده به گونهای که مذاهب دیگر میتوانند از آن بهره ببرند، در مسائل خلافی بین شیعه و سنی مانند مسئله امامت، عصمت، جبر و اختیار، رؤیت الله و ... ضمن بیان دیدگاه شیعه، با ادب و احترام نظرات اهل سنت را نقد میکند. از جمله نقدهای عقیدتی ایشان، متوجه وهابیون است که در مسئله عبادت، توحید و شرک، توسل، شفاعت، تبرک به قبر ائمه(ع) به آن پرداخته است.
مفسر مسائل فقهی را نیز به طور اختصار ذیل آیات مربوط متعرض میشود و تفصیل و اجتهاد و بیان و نقد ادله را به کتب فقهی ارجاع میدهد؛ مانند بحث قرائت «بسم الله الرحمن الرحیم» در حمد نماز که در جلد 1 صفحه 47 مطرح شده است.
باتوجه به تسلط کامل مصنف بر زبان عربی، ادیب و خطیب بودن ایشان و القای شفاهی مطالب، تفسیر از نثری روان، شیوا و دلنشین برخوردار است. عبارتهای خشک و بیروح، کلیشهای و تکراری بعضی تفاسیر، در آن مشاهده نمیشود.
مؤلف توانسته است زنده بودن آیات قرآنی را در تفسیر آیه، آیه آن به مخاطب بنمایاند، و با مطالعه آن این معنا در خواننده القا میشود. مصنف با تعبیرهای متفاوت، منظور خود را توضیح و تحلیل میکند، به همین جهت اثری از پیچیدگی و اغلاق در عبارتها یافته نمیشود.
مؤلف به دلیل امروزی بودن تفسیر، گوشه چشمی نیز به مباحث علمی و دستآوردهای علوم تجربی به تناسب آیات جهت رسوخ مطلب در ذهن مخاطب دارد اما استفاده زیادی از آنها در تفسیر آیات، نمیکند، بلکه بر صحت این نظریات، از آیات، استشهادی نمیآورد و بالاتر اینکه از مفسرینی که وجهه تفسیر خود را بیانی از علوم تجربی قرار دادهاند، دفاع نمیکند.
مؤلف توانسته است زنده بودن آیات قرآنی را در تفسیر آیه، آیه آن به مخاطب بنمایاند، و با مطالعه آن این معنا در خواننده القا میشود. مصنف با تعبیرهای متفاوت، منظور خود را توضیح و تحلیل میکند، به همین جهت اثری از پیچیدگی و اغلاق در عبارتها یافته نمیشود
فضلالله در مقدمه تفسیر خود بر چاپ دوم تفسیر توسط «دارالملاک» بیروت، بحثی در مورد ظاهر و باطن، فهم قرآن، اسلوب لغوی و ادبی آن مطرح میکند و در خاتمه مینویسد: «در این تفسیر تلاش کردم که با عقل، قلب و حیاتم با قرآن زندگی کنم و در فهم آیات و استنباط افکار قرآنی و جریان دادن آن در تمام زوایای فکری و عملی زندگی، در مسیر مستقیم سعادت انسانی، تلاش مستمری داشته باشم و چاره این کار را، این یافتم که مفاهیم قرآنی را به روش نظریه و تطبیق مطرح کنم تا بتوانم در مشکلات و مسائل امروز زندگی بشر از او پاسخ دریافت کنم.»
چهار جزو اول این تفسیر بنا به توصیه «دارالتوحید» تهران توسط آقای دکتر «عقیقی بخشایشی»، ترجمه، چاپ و انتشار یافته است. چاپ تفسیر از سال 1399 هجری توسط «دارالزهراء» بیروت آغاز شد که نهایت به 25 جزو در 11 مجلد رسید، چاپ دوم در سال 1402 هجری 1982 میلادی و چاپ سوم در سال 1405 هجری قمری، 1985 میلادی صورت گرفت.
چاپ دیگری توسط «دارالملاک» بیروت در 24 جلد به همراه یک جلد فهرستهای تفسیر، انجام گرفته که مفتح و دارای اضافاتی است. نوبت دوم این چاپ درسال 1419 هجری 1998 میلادی صورت گرفته است.
جلد فهرستهای همراه این چاپ، عمدتا به فهرست موضوعات بر طبق حروف الفبا اختصاص دارد، موضوعهای عامی که در تفسیر، مورد بحث قرار گرفت با ذکر شاخههای فرعی آن طبق ترتیب الفبا به مجلدات مختلف آدرس داده شده است و در انتها نیز فهرست اجزای بیستوچهارگانه تفسیری ارائه شده است.
*منابع: جامعالتفاسیر نور، التفسیر و المفسرون فی ثو بة القشیب، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، طبقات مفسران شیعه، المفسرون حیاتهم و منهجهم، مقدمه مؤلف بر چاپ اول و دوم 24 جلدی دارالملاک بیروت، لبنان، 1419 هــ 1998 م.