loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

دین و سیاست در آمریکای لاتین در گفتگو با استاد محسن ربانی

حجت‏الاسلام والمسلمین محسن ربانی، از فعالان باسابقه حوزه علمیه در منطقه آمریکای لاتین است که سال‏هایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان رایزن فرهنگی در آرژانتین فعالیت می‏کرد. وی در مقطعی معاون بین‏الملل سازمان مدارس و حوزه‏های علمیه خارج از کشور بود و هم اکنون مشاور ریاست جامعه‏المصطفی(ص) العالمیه در امور بین الملل است. وی در این گفتگو، از وضعیت فرهنگی و دینی آمریکای لاتین و تأثیر انقلاب اسلامی بر مسلمانان و گسترش اسلام در منطقه می‏گوید.

* ابتدا می‏خواستیم وضعیت دینی و مذهبی منطقه آمریکای لاتین را برای ما تشریح کنید.
بسم اله الرحمن الرحیم. منطقه آمریکای لاتین از سه منطقه معروف آمریکای جنوبی (شامل آرژانتین، برزیل، ونزوئلا، کلمبیا، اروگوئه،‌ پاراگوئه، شیلی و بولیوی و...)، آمریکای مرکزی(شامل کوبا، پاناما، السالوادور و...) و کشورهای حوزه دریای کارائیب(شامل گویان، ترینیداد، سورینام و...) تشکیل شده است.
برای تبیین وضعیت فرهنگی و مذهبی این منطقه ما باید بین جریانات فرهنگی یا مذهبی منطقه قبل از انقلاب اسلامی و بعد از آن فرق بگذاریم. چرا که انقلاب اسلامی تأثیرات فراوانی بر وضعیت دینداری منطقه گذاشته است. طبعاً قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، جریاناتی که بر منطقه یعنی بر کل منطقه آمریکای لاتین حاکم بوده است، مسیحیت کاتولیک بود. مسیحیان ارتدوکس ظهور و بروز و حضوری در منطقه نداشتند. پروتستانها هم فعالیت و اقبال چندانی نداشتند.
جریان مسیحیت کاتولیک هم در آمریکای لاتین، یک جریان نوظهوری است؛ جریانی نیست که ریشه و سابقه تاریخی زیادی داشته باشد. جریانی است که بعد از سفر کریستف کلمب به منطقه، شروع می‏شود. مسیحیت علاوه بر اینکه فرهنگ آمریکای لاتین را نابود می کند و آیین‏ها و فرهنگ‏های بومیان منطقه مانند مایا و دیگر سرخپوستان آنجا را از بین می‏برد. حتی بعضی از آنها هم ادعا می‏کنند که ما در گذشته زرتشتی بودیم، و بعضی از محققان هم نقل می‏کنند که مباحثی از آیین زرتشت در متون قدیمی منطقه است. من خودم آن متون را ندیدم ولی چنین ادعایی شده است.
اروپایی‏ها خصوصاً اسپانیایی‏ها و پرتغالی‏ها وقتی وارد منطقه می‏شوند، ابتدا به قتل عام بومیان می‏پردازند و سپس چند کار را در منطقه انجام می‏دهند؛ یعنی جریان‏سازی هم که می‏کنند یک جریان‏سازی عادی فرهنگی نیست؛ جریان‏سازی تحمیلی فرهنگی است. اولین کاری که می‏کنند دین این مردم را تغییر می‏دهند و این کار را هم با زور و سرنیزه انجام می‏دهند. بر خلاف اینکه می‏گویند اسلام، دین زور و سرنیزه است ولی آنجا برعکس، هر کس با آنها مخالفت یا اعتراض می‏کرد در مقابل شمشیرهای آخته آنها از بین می‏رفت.
یکی از کارهای دیگری که آنها در منطقه انجام دادند، تغییر زبان بود. زبان‏های بومی و سرخ‏پوستی را ـ که حدود شش تا زبان رایج بود ـ تغییر دادند و زبان اسپانیولی را در کشورهای ونزوئلا، آرژانتین، بولیوی، اروگوئه، پاراگوئه و آمریکای مرکزی رواج دادند و پرتغالی‏ها به خاطر حاکمیت در برزیل، زبان پرتغالی را در این کشور حاکم کردند. حتی مسلمانانی ـ که اکثرشان سیاه پوست و از آفریقا آمده بودند ـ حدود 280 سال پیش در شهر باهایا در برزیل بودند، در زمان حاکمیت پرتغالی‏ها قیام کردند و می‏خواستند آنجا حکومت اسلامی ایجاد کنند اما ارتش برزیل با همکاری ارتش پرتغال،‌ اینها از بین برد. البته الآن آثار اسلامی در شهر باهایا وجود دارد و گزارش‏ها و اسنادش هم موجود است. در مجموع می‏خواهم بگویم که گروه‏هایی که به عنوان استعمارگر رفتند آنجا را به اصطلاح آباد! بکنند، در واقع مهاجمینی بودند که هم زبان مردم را از آنها گرفتند و هم دین‏شان را و هم اقتصاد این کشورها را قبضه کردند.
لذا جریان حاکم و غالب در آمریکای لاتین قبل از انقلاب اسلامی، جریان کاتولیک ها بود. الآن هم جریان کاتولیک‏ها، جریان حاکم مذهبی در منطقه است و باز هم آنها نفوذ دارند.
چهار سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکایی‏ها و سرویس‏های جاسوسی غرب، دولت‏های نظامی در منطقه را کم کم حذف کردند. به خاطر اینکه احتمال می‏دادند که اتفاقاتی مشابه انقلاب ایران در منطقه رخ دهد و دولت‏های کاملاً مردمی روی کار بیایند. لذا می‏بینیم پس از سال 1983 م، تقریباً در کل منطقه آمریکای لاتین، دولت‏های نظامی را برمی‏دارند و به جایش، دولت‏های به ظاهر مردمی ولی در واقع دولت‏های وابسته به آمریکا را در منطقه حاکم می‏کنند.

* وضعیت دینی و مذهبی منطقه با پیروزی انقلاب اسلامی چه تغییراتی کرد؟
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که یک انقلاب دینی در جهان بود، جریانات و گروه‏های دینی احیا شدند و تقریباً بیش از 2400 فرقه مذهبی در آمریکای لاتین سر برآوردند که این پدیده، خیلی عجیبی است. در این 2400 فرقه مذهبی، برخی‏شان از کشورهای غربی و برخی از هند و شرق آسیا آمدند. «اونجلیست» و گروه‏های مسیحی طرفدار آمریکا در این سال‏ها در منطقه خیلی رشد کردند. فرقه‏های مسیحی فراوان دیگری در منطقه فعال شدند و شروع به تبلیغ کردند مانند فرقه «مون» که رهبرشان مون، اهل کره بود و وابسته به سرویس‏های آمریکایی است. برخی هم نام‏های عجیب و غریبی گذاشتند مانند «نینیوس دِ نیوس» یعنی «بچه‏های خدا»، که حرفشان این است که ما خدا را باید از طریق جنسی بشناسیم و از این طریق می‏خواهند جوانان را به خود جذب کنند. گروه‏هایی مانند «سای بابا» از هند و دیگر فرقه‏های معنویت گرای هندی و بودایی و حتی بهائیت و شیطان‏پرستان هم در آنجا حضور یافتند. آنقدر این گروه‏ها در منطقه زیاد شد هستند تا اینکه به 2400 فرقه رسیده‏اند. تبعاً سرویس‏های جاسوسی غربی هم در خود ایران می‏خواستند این کارها را بکنند. الآن هم گروه‏های خیلی زیادی در کشور داریم که برخی کارشناسان تا حدود 700 فرقه را در ایران شناسایی کردند. علت این فرقه‏سازی در سراسر جهان از جمله آمریکای لاتین یا ایران هم این است که بالاخره مردم، چه مسلمان و چه کاتولیک، متحد باشند در آینده ممکن است خطرساز باشند.

* شیوه کاری جریان‏های مذهبی و شبه‏مذهبی یا معنویت‏گرا در منطقه چیست؟
شیوه‏هایشان مختلف است. از تأسیس مدرسه، دانشگاه و بیمارستان و رسانه گرفته تا بنیادهای خیریه و کمک‏های اقتصادی به مردم. برخی فرقه‏ها و گروه‏ها چون وابسته به دستگاه‏های غرب هستند، این قدرت‏ها معمولاً به کشورهای منطقه دستور می‏دهند که از این فرقه‏ها حمایت کنند مانند فرقه مون یا فرقه بهائیت. الآن فرقه بهائیت در برخی مناطق، دانشگاه هم دارند. بهایی‏ها در بولیوی دانشگاه دارند. در شیلی دنبال این بود که یک حظیره القدسی شبیه آنچه که در حیفا یا هند ساخته‏اند، بسازند. دولت‏های منطقه چون این گروه‏ها را دوستان و هواداران آمریکا می‏دانند، لذا هیچ مانعی برای این گروه‏ها که اینها چه جور مردم را به خودشان جذب کنند، جلسه بگیرند، سخنرانی کنند یا رسانه داشته باشند، ندارند و حتی خود را موظف به کمک به آنها می‏دانند. حتی در دیالوگ‏های تلویزیونی برای ادیان، اینها را دعوت می‏کنند. مثلاً قرار بود ما در شیلی یک جلسه‏ای داشته باشیم و گفتند قرار است ادیان الهی با هم گفتگو داشته باشند. دیدیم در برنامه، یک فرد را به نمایندگی از بهائیت دعوت کردند با اینکه آنها در آنجا معروف نیستند و ثانیاً دینی الهی به شمار نمی‏روند.
بعضی فرقه‏ها هم هستند که معلوم نمی‏شود اینها وابسته هستند؛ یعنی هیچ بروز و ظهوری مستقیم در سیاست ندارند ولی در واقع،‌ رؤسایشان وابسته هستند و پیروانشان هم اطلاع ندارند. نمونه‏اش گروه‏های مختلف اونجلیست‏ها هستند که اخیراً در آمریکای لاتین، فعالیت‏های تبلیغی و خیریه‏ای بسیاری دارند. در کلیساهایشان، معمولاً افرادی از خود آمریکا می‏آیند به عنوان اینکه این کلیساها، بیماران را شفا می‏دهند و کارهای تبلیغی از این نمونه و کارهایی می‏کنند که خیلی معقول و منطقی هم نیست ولی چون مردم گرفتار هستند، قبول می‏کنند. در همین جلسات، مردم را تحریک می‏کنند که کمک بکنند! خیرات بدهند! حتی مواردی را ذکر می‏کنند که فلان کلیسا، بیمارانی را شفا داده است. غالباً هم صحنه‏سازی‏هایی دارند که برخی مردم متوجه می‏شوند. البته شفا امر قابل قبولی است که هر کس به پیامبران و اولیای الهی مانند حضرت مسیح(ع) و حضرت مریم(س) متوسل شود ـ همان طوری که ما به پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) متوسل می‏شویم ـ آنها واسطه می‏شوند و کمک می‏کنند ولی در منطقه، این شیوه‏ای است برای جذب مردم در منطقه و فریب دادن آنها!

* آیا جریانات سیاسی در منطقه هم قابل دسته‏بندی هستند؟
در آمریکای لاتین معمولاً دو جریان در منطقه حضور و بروز داشتند. یکی جریان سیاسی چپ که الآن جریان چپ حاکم، چپ طرفدار هوگو چاوز است و این به نفع ماست. این چپی که الآن در منطقه بروز و ظهور پیدا می کند، دیدگاه‏های چاویستی دارد و تقریباً نزدیک به انقلاب اسلامی است. البته یک چپ مدرن و متعادلی هم هست مانند خانم باشلر در شیلی یا خانم کریستینا در آرژانتین که در عین حال که با چاوز و دولت‏های طرفدار ایران در منطقه، می‏خواهند ارتباط داشته باشند ولی بر اثر نفوذ آمریکا و صهیونیست، ظاهراً خودشان را دور نگه می‏دارند. یک چپ دیگری مانند لولا، رئیس جمهور برزیل، مدرن و متعادل است و ماهیتاً طرفدار انقلاب اسلامی است. لذا می‏توانیم بگوییم که الآن، جریان‏های چپ در آمریکای لاتین، جریان‏هایی هستند که جمهوری اسلامی ایران را به عنوان همکار یا همراه ـ حداقل در مسائل سیاسی و اقتصادی ـ قبول دارند. ممکن است برخی از آنها از جمله کوبا در مسائل ایدئولوژیکی با ما مشکل داشته باشند و بر نتابند که ما در کشورشان فعالیت فرهنگی و دینی داشته باشیم کنیم ولی شاید بتوان گفت این کشورها از لحاظ سیاسی و اقتصادی صد درصد با ایران همراهی دارند.
جریان دیگر، جریان راست و دولت‏های طرفدار آمریکا و غرب است مثل جریانی که در کلمبیا حاکم است. با اینکه جریان راستی مثل کلمبیا با ما هیچ وقت درگیری نداشته است ولی طبعاً از حضور ما ـ یعنی اسلام و ایران ـ وحشت دارد و سعی می‏کنند مردم را از ما بترسانند یا اینکه به تبعیت از غرب به ایران فوویا (ایران‏هراسی یا ایران‏ترسی) و اسلام فوویا (اسلام‏هراسی) در منطقه دامن می‏زنند و رویکردها و سیاست‏ها غرب را در منطقه دنبال می‎کنند.

* پیروزی انقلاب اسلامی چه تأثیراتی بر منطقه داشته است؟
انقلاب اسلامی تأثیرات فراوانی بر منطقه داشته است. یکی از کارهای مهمی که انقلاب اسلامی در سراسر دنیا و خصوصاً آمریکای لاتین انجام داد، احیای دین بود. انقلاب اسلامی، دین و معنویت را در سطح جهان، احیا و ترویج کرد به ویژه دین اسلام. حال درست است که با پیروزی انقلاب، همه ادیان مانند مسیحیت و یهودیت تقویت شدند اما‌ فرق و گروه‏های مذهبی هم فعال شدند.
کشورهای غربی فکر کردند که پس از وقوع انقلاب اسلامی، دین نقش مهمی در آینده دنیا ایفا خواهد کرد لذا به فکر افتادند که نحوه استعمارشان را از طریق دین و معنویت‏گرایی انجام بدهند. لذا می‏بینید که قبل از انقلاب اسلامی، هیچ روزنامه‏ای یا هیچ ایستگاه رادیویی و تلویزیونی وجود نداشت که مستقیماً و مستقلاً برنامه‏های دینی داشته باشد. البته برخی شبکه‏ها و رادیو و تلویزیون‏ها بودند که در ساعات مشخص و محدودی ـ عموماً هم در اوقات کم بیننده ـ برنامه‏هایی را پخش می‏کردند. ولی الآن کانال‏های تلویزیونی به زبان اسپانیولی هست که برای مسیحیت، شبانه‏روزی و 24 ساعته برنامه دارد از جمله در اکوادور. رادیوها و شبکه‏های محلی مذهبی فراوانی وجود دارد یا اینکه غالباً مراسم کلیساهای معروف منطقه از طریق رادیو یا تلویزیون‏ها پخش می‏شود.
حتی خود کشیش‏ها، کشیش‏هایی که مخالف انقلاب اسلامی بودند و حاضر نبودند حرف اسلام و مسلمانان را گوش بدهند، الآن می‏خواهند بدانند اسلام چیست و چه می‏گوید؟ یادم هست در سفری در سال 1377 که با حضرت آیت‏الله مصباح یزدی در منطقه داشتیم، در کلمبیا ـ که جریان حاکمش آمریکایی است ـ حدود 42 تا کشیش آمده بودند تا گفتگویی با ایشان داشته باشند. البته من تا حدودی نگران بودم که حالا این سئوال و جواب‏هایی که می‏شود و من ترجمه می‏کردم، مناسب نیست که بحث‏های تندی مطرح شود چرا که اولین ارتباط ما با آنها بود و از یک جهت، هم من فکر می‏کردم که حالا چهل نفر کشیش نشستند در مقابل یک استاد مسلمان. همانجا به این فکر افتادم که چطور دنیا برای ظهور امام زمان(عج) آماده می‏شود وگرنه این کشیش ها هم رقبای ما هستند و هم اینکه آمریکایی‏ها اینها را تحریک می‏کنند و از آنها انتظار بحث‏های داغی علیه جمهوری اسلامی و اسلام داشتیم ولی دیدیم اول تا آخر جلسه، این کشیش‏ها نشسته بودند و گوش می‏دادند و بعد هم سئوالاتی می‏پرسیدند که فلان مسائل را برای ما توضیح دهید؟ نظر اسلام درباره فلان موضوع چیست؟
وقتی با کشیشان منطقه صحبت می‏کنید می گویند بعد از انقلاب، نفوذ دین زیادتر شده است. حتی از کشیشان سئوال کردم که با بحث‏های الحادی و مفاسدی که در رسانه‏ها و ماهواره‏ها مطرح می‏شود چه کار می‏کنید؟ یکی از آنها گفت: ما دست‏هایمان بسته است! تقاضایمان این است که شما با ما همکاری کنید. یا اینکه در برزیل، در جلسه با کاردینال، نماینده پاپ در منطقه، ایشان می‏گفت این طوری نیست که ما مخالف شما باشیم! من زمانی که شما با صدام جنگ داشتید، می‏دانستیم که غربی‏ها پشت سر این جنگ هستند و من همیشه برای شما دعا می‏کردم و هر وقت که شما پیروز می‏شدید، ما خوشحال می‏شدیم و هر وقت که شما ناراحت می‏شدید، ما هم ناراحت می‏شدیم.
در شیلی، در دانشگاه کاتولیک این کشور حضور یافتیم و وقتی آیت‏اله مصباح سخنانشان را مطرح کردند و سئوالاتی را درباره حجاب، ماجرای سلمان رشدی و... را پاسخ دادند و پاسخ هر سئوالی را که می‏دادند، آنها با کف‏های متعدد استقبال می‏کردند یا یادم هست زمان‏هایی که در دانشگاه‏های مهم منطقه سخنرانی می‏کردم، انتظار زیادی نداشتیم و انتظار رفتن به یک کلاس را برای گفتگو و مباحثه داشتیم ولی می‏دیدیم که خود دانشگاه، کلاً کلاس‏ها را تعطیل می‏کردند و از همه کلاس‏ها دانشجویان و اساتید می‏آمدند. حتی در برخی از آنها بلندگوهایی در حیاط دانشگاه نصب کردند. همه می‏خواستند درباره اسلام بدانند و بشنوند یعنی آمادگی بسیار زیادی است. طبعاً موانع هم بسیار زیاد است. خلاصه اینکه، پیروزی انقلاب، باعث رشد اسلام در منطقه و نه تنها این منطقه، بلکه در سراسر جهان شد، چه در اروپا،‌ در آفریقا، چه آمریکا، چه در آسیا و... . همه مساجدی که کمونیست ها بسته بودند یا به کاهدان و موزه و ساختمان‏های اداری تبدیل کرده بودند، احیا شد.
یکی دیگر از اثرات انقلاب اسلامی، احاس هویت و هویت یافتن مسلمانان بود. مسلمانان در مناطقی که قبلاً حضور بیشتری داشتند مانند برزیل و آرژانتین و حتی جاهایی که حضور کمتری داشتند یا مسلمان بودن و عربیت خودشان را پنهان می‏کردند، جرأت پیدا کردند، بیدار شدند و احساس هویت کردند و به اسلام برگشتند.
یکی از اثرات دیگر انقلاب، بیداری مستضعفان بود چه در منطقه، چه در اروپا و چه در آفریقا. مستضعفان در آمریکای لاتین اصلاً اسلام را نمی‏شناختند. امام(ه) را نمی‏شناختند. یادم هست که در آرژانتین وارد مغازه‏ای شدم، دیدم صاحب مغازه، عکس امام را زده است. پرسیدم که چرا این عکس را اینجا زدی؟ گفت: امام یک مرد انقلابی است. مخالف آمریکاست و ما هم مردی مثل امام نیاز داریم. حتی در یک جلسه‏ای که سفیر ما رفته بود و مردم زیادی در برنامه حضور پیدا کردند تا دیدند سفیر ما در بالکن حاضر شد، یک عده‏ای از مردم شعار دادند «فالتو خمینی! فالتو خمینی!» یعنی «اینجا یک خمینی می‏خواهد!».
یکی از آثار دیگر پیروزی انقلاب، اسلام آوردن شخصیت‏های برجسته علمی و فرهنگی و معروف بود. چه بسیار افراد برجسته بسیاری در جهان به خاطر انقلاب، مسلمان شده‏اند. اخیراً هم آقای خولیو مارتین،‌ خبرنگار اروگوئه‏ای، مسلمان شد. بعد از آن هم خبرنگار دیگری از این کشور مسلمان شد. اینها خبرنگاران معروفی هستند که الآن بعضی‏هایشان خودشان رادیو دارند. یا افرادی که اخیراً در آرژانتین، کلمبیا و کشورهای دیگر منطقه دارند مسلمان می‏شوند، افراد زبده‏ای هستند که تحت تأثیر انقلاب اسلامی، اسلام آوردند. در سال‏های گذشته هم آقای روژه گارودی، دبیرکل حزب کمونیست فرانسه یا آقای کت استیونس (یوسف اسلام) ـ که یک خواننده راک بود ـ مسلمان شد و الآن برای مولودها و اعیاد اسلامی، شعر و سرود می‏خواند. اخیراً برای فلسطینی‏ها ترانه خوانده است و منافعش را به این کشور ارسال کرده است. رشد گرایش به اسلام هم در آمریکا و کشورهای غربی هم بسیار بالاست.
یکی دیگر از ثمرات مهم انقلاب این است که هیمنه آمریکا را در جهان و به ویژه در منطقه آمریکای لاتین شکسته است. همه می‏گویند آمریکا دیگر آن هیبت و هیمنه سابق را ندارد. سابقاً وقتی سفیر آمریکا در یک کشور چیزی می‏گفت، دولت‏ها سمعاً و طاعتاً بودند. نه تنها ملت و دولت ایران، بلکه ملت‏ها و دولت‏های دیگر جهان، دیگر آن ترس از آمریکا را ندارند چراکه با پیروزی انقلاب، هیمنه آمریکا شکسته شد.
از طرفی دیگر، از اثرات انقلاب اسلامی این بود که جمهوری اسلامی در چشم مردم آمریکای لاتین با ابهت شده است و امروزه مردم منطقه به چشم یک ابر قدرت به آن نگاه می‏کنند. وقتی اسم ایران می‏آید با یک بیان خاصی از ایران سخن می‏گویند. اینکه ایران از لحاظ اقتصادی، علمی و صنعتی دارد رشد می‏کند و از لحاظ تکنولوژی و علمی دارد راه را برای ما باز می‏کند. می‏گویند وقتی شما ایرانی‏ها هسته‏ای بشوید، ما و دیگر مردم جهان هم می‏توانیم فعالیت‏های هسته‏ای داشته باشیم، چراکه این کشورهای غربی جلوی ما را هم در این زمینه‏ها گرفته‏اند. لذا انقلاب اثرات زیادی در منطقه داشته است که من بخشی از آنها را بیان کرده‏ام.

* آیت‏الله مصباح یزدی در سال 1377 سفری به چند کشور آمریکای لاتین داشتند،‌ آیا این امکان وجود دارد که اساتید برجسته حوزه و دانشگاه‏های ما در دانشگاه‏ها و مراکز علمی و فرهنگی منطقه حضور پیدا کنند؟
مشکل خاصی وجود ندارد. باید برنامه‏ریزی شده باشد و هم اینکه حساسیت‏های منطقه را در نظر بگیریم. ما هم برنامه خودمان این است که بتوانیم بعضی از اساتید حوزه و دانشگاه را به منطقه ببریم تا در آن کشورها برنامه داشته باشند. البته بعد از آیت‏الها مصباح، آیت‏الهد عمید زنجانی هم یک سفری به منطقه داشتند و در ونزوئلا، کلمبیا و بعضی کشورهای دیگر منطقه برنامه‏ها، جلسات و سخنرانی‏های خوبی داشتند. بعضی از اساتید دیگر هم از جمله آیت‏الله جعفر سبحانی هم به آرژانتین آمدند و هم اینکه با ایشان سفری به برزیل داشتیم و در آنجا گفتگویی را با آقای لئوناردو بوف و گروهی از رهبران الهیات آزادی‏بخش انجام دادیم.

* در مورد این الهیات در منطقه و جایگاهش برای ما توضیح می‏دهید؟
گروه‏های الهیات رهایی‏بخش در آمریکای لاتین، از نظر عقیدتی مسیحی هستند و از نظر عملی فکر می‏کردند دولت‏هایی که باید داشته باشند دولت‏های التقاطی و کمونیستی بود یا به اعتبار دیگر، دولت‏های سوسیالیستی را قبول داشتند و می‏گفتند که ما سیستم را از کمونیست‏ها و ایدئولوژی را از مسیحیت می‏گیریم. طبعاً برایشان خیلی تعجب‏آور بود که انقلاب اسلامی، ایدئولوژی‏ای است که حکومت هم دارد. از این تعجب می‏کردند که ما چگونه بین دین و سیاست، توانستیم جمع بکنیم. یادم هست که آقای بوف می‏گفتند: آنچه که در جمهوری اسلامی ایران واقع شد، برای ما اعجاب‏انگیز است و این انقلاب، علاوه بر اینکه توانسته است آمریکا را شکست بدهد، یک کار دیگری هم کرده است که ملت‏های مستضعف را جذب کرده است و آنهایی که در ملت‏تان، مستضعف بودند، در این انقلاب، خیلی رشد کردند. آنها خیلی مایل بودند سیستم حکومت اسلامی را بهتر بشناسند. البته این سیستم کم کم دارد تکامل بیشتری پیدا می‏کند و ما هم باید بیشتر کار بکنیم و باید بیشتر توجه بکنیم که این حکومت اسلامی را که حضرت امام(ره) در نظر داشتند و خودشان پیش‏بینی می‏کردند محقق شود. وظیفه حوزه، دانشگاه ها و همه ما این است که با پیروی از مقام معظم رهبری، بتوانیم یک کشوری داشته باشیم که بانک‏ها بدون ربا باشد؛ اقتصاد اقتصادی کاملاً اسلامی باشد؛ حکومت تمام سیستم‏اش را از اسلام بگیرد؛ حجاب در تمام دستگاه‏ها به درستی رعایت شود و... بالاخره یک جوری باشد که ما بتوانیم اسلام را به صورت کامل پیاده کنیم. جامعه هم جامعه‏ای باشد که عطر اسلام در آن پراکنده باشد. اگر ما بتوانیم اصل امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه همگانی بکنیم و از قدرت‏طلبی و شهرت و فسادهای مالی و اداری جلوگیری کنیم، یقیناً آینده دنیا در دست مسلمانان خواهد بود.
اگر امروز مردم آمریکای لاتین و مردم دیگر، ایران را به عنوان یک ابرقدرت اسلامی و به خصوص به عنوان یک ابرقدرت معنوی نگاه می‏کنند، یقیناً ما باید این معنویت را گسترش بدهیم و گسترش معنویت و قدرت جمهوری اسلامی این است که همه مردم احساس مسئولیت بکنند.

* اگر بخواهیم یک جریان‏شناسی از خود گروه‏های مسلمان منطقه داشته باشیم، جریان‏شناسی گروه‏های مسلمان منطقه چطور است؟ و اینکه این گروه‏ها بیشتر از چه کشورهای اسلامی متأثر هستند؟
جریانات اسلامی! حتی ما می‏توانیم بگوییم که در این منطقه ما جریان اسلامی نداریم. حالا می‏توانیم بگوییم گروه‏های اسلامی طرفدار ایران و انقلاب اسلامی در آرژانتین رشد خوبی داشته اند. در بعد سیاسی هم می‏توان گفت که جریان‏هایی شروع به فعالیت کرده است. در آمریکای لاتین به خاطر اینکه اسلام، دین جدیدی هست، معمولاً شناخته شده نیست. ما در کشورهایی مثل شیلی و بولیوی عده‏ای را می‏بینیم که تازه دارند مسلمان می‏شوند. البته مراکزی هم در این کشورها داریم ولی هنوز جریان اسلامی نداریم. در کشورهایی مثل السالوادور، کوبا، کلمبیا و... مراکز اسلامی وجود دارد ولی جریان‏هایی که اینها نفوذ داشته باشند و جامعه را تحت تأثیر جدی خودشان قرار بدهند، نیازمند زمان است.
البته کشوری مثل برزیل، که جمعیت‏های اسلامی بیشتری دارد، فعالیت آنها محدود و محصور در مساجد و بین خودشان است. طبعاً مسلمانان امروز مثل مسلمانان قدیم نیستند و دوست دارند که فعالیت داشته باشند، رادیو و تلویزیون داشته باشند و... می‏توانیم بگوییم ترسشان ریخته است و از اینکه بیایند در مجامع و رسانه‏ها حضور پیدا کنند، مشکلی ندارند. البته بعضی از دولت‏ها حساسیت‏هایی را نشان می‏دهند و حاضر نیستند جایگاه آنها را به رسمیت بشناسند و جایگاه واقعی‏شان را به آنها بدهند. در اروپا هم می‏توانیم این حساسیت دولت‏ها را ببینیم. با اینکه در آلمان یا فرانسه بیش از چهار پنج میلیون مسلمان داریم،‌ آنها حاضر نیستند که مسلمانان به رسانه‏ها بیایند و جایگاهی داشته باشند یا حجاب‏شان را حفظ بکنند. طبعاً در آمریکای لاتین هم این حساسیت‏ها بیشتر است. خصوصاً در جاهایی که آمریکایی‏ها نفوذ سابق‏شان را دارند.

* شما به مشکلات بیرونی جوامع و گروه‏های اسلامی اشاره کردید مانند اسلام‏هراسی و حساسیت دولت‏ها، آیا اینها به منابع اصلی اسلام دسترسی دارند؟
در منطقه آمریکای لاتین یک کارهایی که از قبل شروع شده بود، ادامه پیدا کرد تا جایی که ما بیش از 150 متن اسلامی ترجمه شده به زبان اسپانیولی داریم. آنها متون غنی درباره شیعه، اهل بیت(ع)‌ و اسلام هستند. در رابطه با سایت‏ها، ما سایت‏های مختلفی داریم. طرفداران جمهوری اسلامی ایران در منطقه هم در این زمینه فعالند. ما هم در قم یک سایتی به نام «اسلام اورینته» به آدرس www.Islamoriente.com داریم. دو سه تا مجله داریم که با کمک مجمع جهانی اهل بیت(ع) منتشر می‏شود ولی کتاب‏ها و مجلات در تیراژهای محدودی منتشر می‏شوند و این مقدار برای اینکه 600 میلیون مردم در منطقه یا کشورهای اسپانیولی زبان را پوشش بدهد، بسیار کم است و احتیاج به کمک جدی همه دستگاه‏ها داریم. الآن بیشرین خواسته مردم منطقه قرآن است. این استقبال از قرآن در منطقه نشان می‏دهد که گرایش مردم به اسلام هست. البته به این معنا هم نیست که مردم منطقه بیایند همگی مسلمان شوند و اینکه چون مردم علاقمند به ایران و اسلام هستند، پس مسلمان می‏شوند. آن یک مقوله دیگری است. ولی در مجموع دوست دارند از اسلام بیشتر بدانند و آن را بهتر بشناسند.

* این گروه‏ها غالباً چه نیازهایی دارند؟
الآن غالباً نیازهایی که مردم مسلمان منطقه دارند، نیاز به کتاب، مجله و رسانه هست. سایت‏های اسلامی هم به این زبان هست ولی باید بیشتر روی آن تبلیغ شود و همین کتاب‏هایی که تاکنون منتشر یا ترجمه شده است در تیراژهای وسیع‏تری توزیع شوند. البته ما سعی کردیم که بعضی از این کتاب‏ها را به بنگاه‏های انتشاراتی در اسپانیا یا بعضی از کشورهای دیگر در اروپا یا منطقه‏ای دیگر بدهیم که آنها را انتشار بدهند ولی بحث اسلام‏هراسی و ایران‏هراسی و ترس آنها از گسترش اسلام، باعث شده است تا شرکت‏های توزیع جهانی حاضر نباشند منشورات ما را در سطح دنیا به صورت گسترده توزیع کنند. پیشنهادمان به مراکز اسلامی، مسلمانان خارج از کشور و مسئولان حوزه و یا مسئولان کشورمان این است که ما احتیاج به مرکز توزیع بین‏المللی کتاب و محصولات فرهنگی داریم تا مشتاقان بتوانند کتاب‏های مورد نظر خود را در هر زبانی را از این مرکز بخواهند و تهیه کنند. این مرکز توزیع بین‏المللی که می تواند مرکزش در بیروت یا حتی قم باشد و حتی حوزه علمیه باید به دنبال این مرکز باشد که یکی از ضروریات امروز ماست. ما باید این کار را انجام بدهیم. یقیناً ما حاضریم در بخش تولید و ترجمه کتاب به زبان اسپانیولی، بیشترین تلاش و همکاری را داشته باشیم و بتوانیم آمار خودمان را اکنون حدود 200 عنوان کتاب شده است به تعداد عناوین و موضوعات بیشتری برسانیم. ما الآن حدود 120 عنوان کتاب در زمینه کودکان آماده چاپ داریم و می‏توانیم این عنوان‏ها و تیراژشان را بیشتر بکنیم تا بیشتر بتوانیم مکتب اسلام و اهل‏بیت(ع) را در کشورهای اسپانیولی زبان معرفی بکنیم.

* آیا کشورهای اسلامی دیگر در زمینه نشر و چاپ کتب اسلامی یا تبلیغ فعالند؟
تا به حال کشورهای اسلامی غیر از عربستان در منطقه ـ که مساجد و مراکزی می‏سازند ـ خیلی فعال نبودند. در برزیل چرا. در برزیل، عربستان و مصر فعالیت های خوبی داشته اند. در برزیل علاوه بر عربستان، گروه‏های اسلامی از کشورهای اسلامی دیگر فعال شدند. اخیراً گروه‏هایی سنی از پاکستان سفرهای تبلیغی بسیاری دارند. آقای فتح‏الله گولن که روشنفکر مشهوری در ترکیه است و آمریکایی‏ها هم با ایشان و فعالیت‏هایشان مشکلی ندارند، در منطقه فعال شده است و درصدد راه‏اندازی مدارس و آموزشگاه‏های بسیاری در منطقه است. ایشان در منطقه آسیای میانه واقعاً کار کرده و بسیار تأثیرگذار بوده است. در هر شهر و منطقه ای، دو سه تا مدرسه راه‏اندازی کرده است. ایشان اخیراً در آرژانتین، مدارسی را راه انداخته است یا اینکه در شیلی به دنبال خرید مکانی برای مدرسه بوده است. عربستان و مصر در حوزه دریای کارائیب هم فعالیت‏های فراوانی داشتند. مثلاً در ترینیداد و گویان فعالند و در خود گویان حدود 100 تا مسجد دارند. عربستان سعودی فعالیت‏های خوبی را در برزیل، آرژانتین، ترینیداد، گویان و حتی مکزیک و دیگر کشورهای منطقه دارند انجام می‏دهند.

* جایگاه اسلام و مسلمانان و اسلام‏شناسی در دانشگاه‏های منطقه چطور است؟
از مشکلات بسیار بزرگی که ما با آن مواجه هستیم بحث کرسی‏های اسلام‏شناسی دانشگاه‏های آمریکای لاتین است. البته کرسی‏های دائمی در دانشگاه‏ها کم داریم و اکثر دانشگاه‏ها اگر برنامه‏ای داشته باشند، خودشان انجام می‏دهند و گرنه برنامه خاصی ندارند. در بعضی از دانشگاه‏ها، افرادی که اسلام‏شناسند، کسانی هستند که مخالف اسلام هستند و در برخی مواقع، یهودی هستند، لذا چنین افرادی کرسی‏های اسلام‏شناسی را در اختیار دارند. تبعاً یکی از کارهایی که ما می‏توانیم در آینده انجام بدهیم ایجاد کرسی‏های اسلام شناسی و تربیت اسلام‏شناس برای دانشگاه‏های آمریکای لاتین است. این امر معونه زیادی هم نمی‏خواهد ولی بالاخره نیازمند برنامه‏ریزی و فکر کرد و افرادی که باید به آنجا اعزام شوند، افراد مناسبی باشند. عمدۀ آنها مشکل زبان دارند یا مشکل فرهنگی دارند. چرا که تضاد فرهنگی ما با آنها زیاد است. تقریباً ما صد درصد با آنها تضاد فرهنگی داریم. انتظار هم این است که این کارها را انجام بدهیم. آنها هم در این زمینه نیاز دارند. البته دوستان ما در دانشگاه‏های منطقه مانند دانشگاه های آرژانتین، شیلی، کلمبیا، بولیوی، برزیل و السالوادور که مراکز اسلامی حضور دارند، مرتب کنفرانس و برنامه داشته اند. مثلاً در آرژانتین در دانشگاه لاپلاتا، کرسی‏های زبان عربی، فارسی و کرسی اسلام‏شناسی داریم ولی اگر بخواهیم در دانشگاه‏های معتبر در همه کشورها، کرسی‏های دائمی داشته باشیم یک عزم و برنامه‏ریزی جدی‏تری نیاز داریم.

* آیا امکان همکاری بین دانشگاه‏های ما با دانشگاه‏های منطقه هست؟
بله! امکان همکاری بین ما آنها هست. دانشگاه‏های ما باید یک مقداری جدی‏تر وارد فعالیت شوند. یادم هست که آقای دکتر رهبر، رئیس دانشگاه تهران، به دانشگاه لاپلاتا در آرژانتین رفتند و یک قرارداد و تفاهم‏نامه همکای امضاء شد. حالا نمی‏دانیم که اشکالات از آن طرف بود یا این طرف، که از زمان امضای تفاهم‏نامه دو سال گذشته است و برنامه را فقط ما داریم اجرا می‏کنیم و قرار بود استادی به منطقه اعزام شود و کارهایی را صورت بدهد، که ظاهراً هنوز چنین امری اتفاق نیفتاده است.

* فکر می‏کنید دانشگاه های آنها در چه رشته هایی قوی‏تر است و می‏توان با آنها همکاری داشت؟
در کل رشته‏های دانشگاهی که وجود دارد ما می‏توانیم با آنها همکاری کنیم ولی شاید جذاب‏ترین رشته‏ها، همین رشته اسلام یا انقلاب اسلامی باشد. چون در نظر آنها و برایشان یک حادثه و حتی یک پدیده عجیب است. این رشته‏ها ممکن است. در دانشگاه‏های آن ها نباشد ولی می‏توان ایجاد گردد و برای اینها کرسی راه‏اندازی کرد. همین طور زبان فارسی و زبان عربی برایشان جاذبه دارد.

* مراکز اسلامی کشورهای اسلامی از جمله حوزه علمیه قم چه کمک‏هایی به گروه‏های اسلامی منطقه می‏توانند بکنند؟
کشورهای اسلامی و همچنین دولت جمهوری اسلامی کارهایی که می‏توانند در منطقه انجام بدهند و ماندگار باشد این است که به بومیان مسلمان کمک کنیم تا اینها خودشان مدارس ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان داشته باشند. البته این کار به صورت محدود در منطقه با کمک جمهوری اسلامی صورت گرفته است و باید بیشتر شود؛ چراکه زمینه فراوان است و آنها هم نیازمند چنین کمک‏هایی هستند. نکته دیگر اینکه کمک کنند که مسلمانان و گروه‏های اسلامی در رسانه‏ها حضور فعال‏تری داشته باشند. کمک بکنند تا روزنامه و نشریه داشته باشند. اخیراً بحمدالله در آرژانتین، خبرگزاری اسلامی تأسیس کردیم به نام «پرنسا اسلامیکا». خوب این تجربه و الگوی خوبی است که می‏توان در کشورهای دیگر منطقه هم انجام داد.

* آیا ما در کشورهای منطقه می‏توانیم رسانه‏هایی داشته باشیم که پیام انقلاب و اسلام را به مردم آنجا برسانیم؟
در منطقه آمریکای لاتین طبعاً به خاطر آزادی‏هایی که وجود دارد ما می‏توانیم رسانه‏هایی را در یک ساعت‏هایی اجاره بکنیم یا اینکه در مجلات و مطبوعات، مقالاتی را منتشر کنیم. مسلمانان منطقه به خاطر اینکه خودباوری در آنها کم بود، اخیراً الحمدالله به فکر افتادند. ما هم خودمان از زمان گذشته در خود آرژانتین رادیویی را اجاره کردیم، که روزهای شنبه به نام «رادیو قبله» برنامه پخش می‏کرد و الآن هم متوسط سه چهار ساعت برنامه دارد و با استقبال خوب مردم مواجه شده است. در اروپا هم چنین برنامه و مخاطبی نداریم که در ساعات سحر، سه ساعت برنامه پخش کند و مردم از آن استقبال کنند و تماس بگیرند. شهرها و نواحی دیگر منطقه هم درخواست می‏کنند تا این برنامه را دریافت کنند. در بولیوی، رادیو اسلام داریم. در کلمبیا هم یک رادیو اینترنتی داریم. درصددیم در ایران، از طریق مؤسسه فرهنگی پژوهشی اندیشه شرق، یک رادیو تلویزیون اینترنتی داشته باشیم تا ان‏شاء‏الله برای معارف اسلامی، به زبان اسپانیولی برنامه داشته باشیم. البته اینکه بتوانیم از دولت ها مجوز بگیریم و در برخی از شبکه‏های رادیویی و تلویزیونی منطقه را برای ساعت‏هایی اجاره کنیم، هم مورد نظر ما هست. باید این نکته را هم بدانیم که منطقه آمریکای لاتین قبل از آقای چاوز، برای ایران، منطقه‏ای ممنوعه شده بود؛ به خاطر تبلیغاتی که علیه ایران بود، خصوصاً تبلیغاتی که صهیونیست‏ها داشتند. ولی الحمداله بعد از آن، فضای منطقه برای فعالیت‏های ایران باز شده است. به نظرم می‏توان با ظرافت و برنامه‏ریزی و با هماهنگی با خود دولت‏ها می‏توان کارهای بهتر و مؤثرتری را انجام داد.

* آیا کشورهای اسلامی دیگر مانند عربستان یا مصر در آنجا رسانه‏ای دارند؟
نه! من ندیدم که دولت های اسلامی دیگر در منطقه نفوذ رسانه‏ای داشته باشند. جمعیت شیعه و طرفدار ایران، الحمدالهع، نفوذ و فعالیت بیشتری در رسانه‏ها و مراکز علمی و سیاسی و فرهنگی و نمایشگاهی دارند. عربستان از لحاظ سخت‏افزاری مانند ساختن مساجد و مراکز اسلامی عظیم، پول‏های فراوانی را خرج می‏کنند. الآن عربستان دو تا مسجد بزرگ در آرژانتین و یک مسجد بزرگ در شیلی دارند و سعی دارند در جاهای دیگر هم مراکزی وابسته به خودشان تأسیس کنند. جامعه شیعه هم شدیداً نیاز دارد که مساجد و مراکزی را داشته باشد تا در آن بحث‏های اسلامی و علمی خودش را داشته باشد. ما هم در فکر این هستیم که این کارها را بکنیم. تبعاً امکاناتی که آنها دارند بیشتر از ماست و دولت‏های منطقه هم با آنها همکاری می‏کنند. سازمان کنفرانس اسلامی هم بخشی از بودجه‏هایش را به آنها می‏دهد. لذا آنها در این قسمت موفق‏تر بوده‏اند.

* آیا امکان این امر وجود دارد که صدا و سیما، بخش‏هایی از روز یا هفته را به منطقه آمریکای لاتین اختصاص بدهد؟ آیا چنین برنامه‏هایی در منطقه مخاطب خواهد داشت؟
بله! پیشنهاداتی که می‏دهید الآن مقدماتش انجام شده است که یک کانال تلویزیونی اسپانیولی زبان مانند Press Tv که برای مخاطبان انگلیسی زبان است، برای منطقه آمریکای لاتین راه‏اندازی شود. ظاهراً خود مقام معظم رهبری دستوری در این زمینه دادند. تبعاً کارهایی که غالباً شده است از طریق حوزه علمیه بوده است. البته دوستان دانشگاهی ما که در منطقه بودند به ما کمک کردند و با ما بودند. تبعاً خوب است که هم دانشگاه‏ها به این منطقه اهمیت بدهند و هم مقداری رادیو و تلویزیون به این منطقه بپردازد و همین طور خود حوزه علمیه برای طلاب آمریکای لاتین ـ که اینجا حضور دارند یا در آینده می‏آیند ـ‌ نقش بیشتری را قائل بشود و اهمیت بیشتری بدهد چراکه اینها می‏توانند در آینده، اسلام را در آن منطقه نهادینه بکنند.
اسلام در آن منطقه شناخته نشده است ولی مردم دوست دارند اسلام را بشناسند، حالا اگر مسلمان هم نشوند، کاری که ما با حضور خودمان در منطقه یا در دانشگاه‏های آنجا با شناساندن خودمان به منطقه، از طریق رادیو و تلویزیون می‏کنیم،‌ حداقل این است که ضدیت آنها را با اسلام کم می‏کند. عموماً در این مدتی که در منطقه آمریکای لاتین بودم،‌ یادم نیست که در دانشگاهی، ماشینی، تاکسی یا در بحثی با دوستان و اساتید آن منطقه شده باشیم و اینها بعد از بحث، حقانیت ایران را قبول نکنند. حتی مواقعی بوده است که بعد از یک ساعت بحث، بلند شده گفتند جاوید ایران! ویوا ایران! ویوا خمینی! یعنی این چنین به وجد آمدند. لذا مردم این منطقه، مردمی هستند که ذاتاً مخالف جمهوری اسلامی یا مخالف اسلام نیستند، اگر هم یک وقت ابراز مخالفتی با اسلام یا جمهوری اسلامی در آن منطقه می‏شود، به خاطر جهل‏شان است. به خاطر این است که نمی‏دانند. به خاطر این است که دشمنان دائماً علیه اسلام گفتند و دائم گفتند اسلام دین تروریست‏هاست! اسلام، دین تجاوز هست! اسلام دین زور هست! یا حجاب تجاوز به حقوق خانم‏هاست!

* در این منطقه عمده سئوالاتی که درباره اسلام وجود دارد، چیست؟ آنها درباره چه موضوعاتی از اسلام سئوال دارند؟
موضوعاتی که دولت‏ها و رسانه‏های غربی در آن منطقه ایجاد کردند، مباحثی چون تروریسم، فمنیسم، حجاب، حقوق زنان، حقوق اقلیت‏ها و... است یا بحثی است که دائماً تبلیغ می‏کنند که اسلام، ضد حضرت مسیح(ع) و حضرت مریم(س) است که بر عکس است. تبلیغ می‏کنند که اسلام ضد اقلیت‏هاست! اینها بحث‏هایی است که در منطقه وجود دارد. در حالی که در اسلام بحث آزادی است،‌ عدالت است، احترام به ادیان الهی است و ... به حول و قوه الهی وقتی انسان وارد منطقه می‏شود و در دانشگاه‏ها و در مراکز عمومی و رادیو و تلویزیون و... حضور پیدا می‏کند یا گفتگو می‏کند. می‏بینید که اینها در نهایت حرف اسلام و جمهوری اسلامی را رعایت می‏پذیرند.

* آیا گروه‏های مسلمان منطقه نسبت به حوادث و مسائل جهان از قبیل اوضاع فلسطین و لبنان و یمن و... واکنش نشان می‏دهند؟ آیا پیگیر این مسائل هستند؟
در رابطه با حوادث جهان اسلام، کل مسلمانان از حوادثی که برای مسلمانان دیگر پیش می‏آید، ‌نگران می‏شوند. مثلاً در حوادث پس از انتخابات اخیر در جمهوری اسلامی ایران نگران بودند و همیشه برای جمهوری اسلامی دعا می‏کنند و یادشان هست که حضرت امام(ره) فرمود که اگر می‏خواهید دعا کنید برای جمهوری اسلامی دعا کنید. لذا همیشه برای جمهوری اسلامی دعا می‏کنند. اختلافات در ایران هم برایشان خیلی نگران کننده است. بعضی اوقات در بین‏شان حالت گریه پیدا می‏شودکه چرا در جمهوری اسلامی ایران، این اختلافات هست؟ آیا مسلمان می‏تواند برای قدرت و مادیات و پول، اختلاف پیدا کنند؟!
در مورد حوادث لبنان و فلسطین، اکثر مراکز اسلامی منطقه تظاهرات کردند. در آرژانتین که مقر صهیونیست‏ها هم هست، مسلمانان منطقه، 18 تا تظاهرات انجام دادند. اول فکر می‏کردند که کسی شرکت نمی‏کند ولی اکثر گروه‏های مخالف آمریکا شرکت کردند. در بعضی از تظاهرات‏ها بین 25-18 هزار نفر شرکت داشتند؛‌ و این مشخص می‏کند که مردم منطقه حوادث و مسائل جهان اسلام را دنبال می‏کنند و در جاهایی که خوشحالی هست،‌ خوشحال می‏شوند و در حوادثی که حوادث خوبی نیست، تفرقه است، ضعف است، آنها هم ناراحت و نگران می‏شوند.

منبع: دوهفته نامه «پگاه حوزه»، شماره 277، تاریخ 11 اردیبهشت 89

دوشنبه 13 اردیبهشت 1389
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط