حجتالاسلام والمسلمین محسن ربانی، از فعالان باسابقه حوزه علمیه در منطقه آمریکای لاتین است که سالهایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان رایزن فرهنگی در آرژانتین فعالیت میکرد. وی در مقطعی معاون بینالملل سازمان مدارس و حوزههای علمیه خارج از کشور بود و هم اکنون مشاور ریاست جامعهالمصطفی(ص) العالمیه در امور بین الملل است. وی در این گفتگو، از وضعیت فرهنگی و دینی آمریکای لاتین و تأثیر انقلاب اسلامی بر مسلمانان و گسترش اسلام در منطقه میگوید.
* ابتدا میخواستیم وضعیت دینی و مذهبی منطقه آمریکای لاتین را برای ما تشریح کنید.
بسم اله الرحمن الرحیم. منطقه آمریکای لاتین از سه منطقه معروف آمریکای جنوبی (شامل آرژانتین، برزیل، ونزوئلا، کلمبیا، اروگوئه، پاراگوئه، شیلی و بولیوی و...)، آمریکای مرکزی(شامل کوبا، پاناما، السالوادور و...) و کشورهای حوزه دریای کارائیب(شامل گویان، ترینیداد، سورینام و...) تشکیل شده است.
برای تبیین وضعیت فرهنگی و مذهبی این منطقه ما باید بین جریانات فرهنگی یا مذهبی منطقه قبل از انقلاب اسلامی و بعد از آن فرق بگذاریم. چرا که انقلاب اسلامی تأثیرات فراوانی بر وضعیت دینداری منطقه گذاشته است. طبعاً قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، جریاناتی که بر منطقه یعنی بر کل منطقه آمریکای لاتین حاکم بوده است، مسیحیت کاتولیک بود. مسیحیان ارتدوکس ظهور و بروز و حضوری در منطقه نداشتند. پروتستانها هم فعالیت و اقبال چندانی نداشتند.
جریان مسیحیت کاتولیک هم در آمریکای لاتین، یک جریان نوظهوری است؛ جریانی نیست که ریشه و سابقه تاریخی زیادی داشته باشد. جریانی است که بعد از سفر کریستف کلمب به منطقه، شروع میشود. مسیحیت علاوه بر اینکه فرهنگ آمریکای لاتین را نابود می کند و آیینها و فرهنگهای بومیان منطقه مانند مایا و دیگر سرخپوستان آنجا را از بین میبرد. حتی بعضی از آنها هم ادعا میکنند که ما در گذشته زرتشتی بودیم، و بعضی از محققان هم نقل میکنند که مباحثی از آیین زرتشت در متون قدیمی منطقه است. من خودم آن متون را ندیدم ولی چنین ادعایی شده است.
اروپاییها خصوصاً اسپانیاییها و پرتغالیها وقتی وارد منطقه میشوند، ابتدا به قتل عام بومیان میپردازند و سپس چند کار را در منطقه انجام میدهند؛ یعنی جریانسازی هم که میکنند یک جریانسازی عادی فرهنگی نیست؛ جریانسازی تحمیلی فرهنگی است. اولین کاری که میکنند دین این مردم را تغییر میدهند و این کار را هم با زور و سرنیزه انجام میدهند. بر خلاف اینکه میگویند اسلام، دین زور و سرنیزه است ولی آنجا برعکس، هر کس با آنها مخالفت یا اعتراض میکرد در مقابل شمشیرهای آخته آنها از بین میرفت.
یکی از کارهای دیگری که آنها در منطقه انجام دادند، تغییر زبان بود. زبانهای بومی و سرخپوستی را ـ که حدود شش تا زبان رایج بود ـ تغییر دادند و زبان اسپانیولی را در کشورهای ونزوئلا، آرژانتین، بولیوی، اروگوئه، پاراگوئه و آمریکای مرکزی رواج دادند و پرتغالیها به خاطر حاکمیت در برزیل، زبان پرتغالی را در این کشور حاکم کردند. حتی مسلمانانی ـ که اکثرشان سیاه پوست و از آفریقا آمده بودند ـ حدود 280 سال پیش در شهر باهایا در برزیل بودند، در زمان حاکمیت پرتغالیها قیام کردند و میخواستند آنجا حکومت اسلامی ایجاد کنند اما ارتش برزیل با همکاری ارتش پرتغال، اینها از بین برد. البته الآن آثار اسلامی در شهر باهایا وجود دارد و گزارشها و اسنادش هم موجود است. در مجموع میخواهم بگویم که گروههایی که به عنوان استعمارگر رفتند آنجا را به اصطلاح آباد! بکنند، در واقع مهاجمینی بودند که هم زبان مردم را از آنها گرفتند و هم دینشان را و هم اقتصاد این کشورها را قبضه کردند.
لذا جریان حاکم و غالب در آمریکای لاتین قبل از انقلاب اسلامی، جریان کاتولیک ها بود. الآن هم جریان کاتولیکها، جریان حاکم مذهبی در منطقه است و باز هم آنها نفوذ دارند.
چهار سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکاییها و سرویسهای جاسوسی غرب، دولتهای نظامی در منطقه را کم کم حذف کردند. به خاطر اینکه احتمال میدادند که اتفاقاتی مشابه انقلاب ایران در منطقه رخ دهد و دولتهای کاملاً مردمی روی کار بیایند. لذا میبینیم پس از سال 1983 م، تقریباً در کل منطقه آمریکای لاتین، دولتهای نظامی را برمیدارند و به جایش، دولتهای به ظاهر مردمی ولی در واقع دولتهای وابسته به آمریکا را در منطقه حاکم میکنند.
* وضعیت دینی و مذهبی منطقه با پیروزی انقلاب اسلامی چه تغییراتی کرد؟
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که یک انقلاب دینی در جهان بود، جریانات و گروههای دینی احیا شدند و تقریباً بیش از 2400 فرقه مذهبی در آمریکای لاتین سر برآوردند که این پدیده، خیلی عجیبی است. در این 2400 فرقه مذهبی، برخیشان از کشورهای غربی و برخی از هند و شرق آسیا آمدند. «اونجلیست» و گروههای مسیحی طرفدار آمریکا در این سالها در منطقه خیلی رشد کردند. فرقههای مسیحی فراوان دیگری در منطقه فعال شدند و شروع به تبلیغ کردند مانند فرقه «مون» که رهبرشان مون، اهل کره بود و وابسته به سرویسهای آمریکایی است. برخی هم نامهای عجیب و غریبی گذاشتند مانند «نینیوس دِ نیوس» یعنی «بچههای خدا»، که حرفشان این است که ما خدا را باید از طریق جنسی بشناسیم و از این طریق میخواهند جوانان را به خود جذب کنند. گروههایی مانند «سای بابا» از هند و دیگر فرقههای معنویت گرای هندی و بودایی و حتی بهائیت و شیطانپرستان هم در آنجا حضور یافتند. آنقدر این گروهها در منطقه زیاد شد هستند تا اینکه به 2400 فرقه رسیدهاند. تبعاً سرویسهای جاسوسی غربی هم در خود ایران میخواستند این کارها را بکنند. الآن هم گروههای خیلی زیادی در کشور داریم که برخی کارشناسان تا حدود 700 فرقه را در ایران شناسایی کردند. علت این فرقهسازی در سراسر جهان از جمله آمریکای لاتین یا ایران هم این است که بالاخره مردم، چه مسلمان و چه کاتولیک، متحد باشند در آینده ممکن است خطرساز باشند.
* شیوه کاری جریانهای مذهبی و شبهمذهبی یا معنویتگرا در منطقه چیست؟
شیوههایشان مختلف است. از تأسیس مدرسه، دانشگاه و بیمارستان و رسانه گرفته تا بنیادهای خیریه و کمکهای اقتصادی به مردم. برخی فرقهها و گروهها چون وابسته به دستگاههای غرب هستند، این قدرتها معمولاً به کشورهای منطقه دستور میدهند که از این فرقهها حمایت کنند مانند فرقه مون یا فرقه بهائیت. الآن فرقه بهائیت در برخی مناطق، دانشگاه هم دارند. بهاییها در بولیوی دانشگاه دارند. در شیلی دنبال این بود که یک حظیره القدسی شبیه آنچه که در حیفا یا هند ساختهاند، بسازند. دولتهای منطقه چون این گروهها را دوستان و هواداران آمریکا میدانند، لذا هیچ مانعی برای این گروهها که اینها چه جور مردم را به خودشان جذب کنند، جلسه بگیرند، سخنرانی کنند یا رسانه داشته باشند، ندارند و حتی خود را موظف به کمک به آنها میدانند. حتی در دیالوگهای تلویزیونی برای ادیان، اینها را دعوت میکنند. مثلاً قرار بود ما در شیلی یک جلسهای داشته باشیم و گفتند قرار است ادیان الهی با هم گفتگو داشته باشند. دیدیم در برنامه، یک فرد را به نمایندگی از بهائیت دعوت کردند با اینکه آنها در آنجا معروف نیستند و ثانیاً دینی الهی به شمار نمیروند.
بعضی فرقهها هم هستند که معلوم نمیشود اینها وابسته هستند؛ یعنی هیچ بروز و ظهوری مستقیم در سیاست ندارند ولی در واقع، رؤسایشان وابسته هستند و پیروانشان هم اطلاع ندارند. نمونهاش گروههای مختلف اونجلیستها هستند که اخیراً در آمریکای لاتین، فعالیتهای تبلیغی و خیریهای بسیاری دارند. در کلیساهایشان، معمولاً افرادی از خود آمریکا میآیند به عنوان اینکه این کلیساها، بیماران را شفا میدهند و کارهای تبلیغی از این نمونه و کارهایی میکنند که خیلی معقول و منطقی هم نیست ولی چون مردم گرفتار هستند، قبول میکنند. در همین جلسات، مردم را تحریک میکنند که کمک بکنند! خیرات بدهند! حتی مواردی را ذکر میکنند که فلان کلیسا، بیمارانی را شفا داده است. غالباً هم صحنهسازیهایی دارند که برخی مردم متوجه میشوند. البته شفا امر قابل قبولی است که هر کس به پیامبران و اولیای الهی مانند حضرت مسیح(ع) و حضرت مریم(س) متوسل شود ـ همان طوری که ما به پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) متوسل میشویم ـ آنها واسطه میشوند و کمک میکنند ولی در منطقه، این شیوهای است برای جذب مردم در منطقه و فریب دادن آنها!
* آیا جریانات سیاسی در منطقه هم قابل دستهبندی هستند؟
در آمریکای لاتین معمولاً دو جریان در منطقه حضور و بروز داشتند. یکی جریان سیاسی چپ که الآن جریان چپ حاکم، چپ طرفدار هوگو چاوز است و این به نفع ماست. این چپی که الآن در منطقه بروز و ظهور پیدا می کند، دیدگاههای چاویستی دارد و تقریباً نزدیک به انقلاب اسلامی است. البته یک چپ مدرن و متعادلی هم هست مانند خانم باشلر در شیلی یا خانم کریستینا در آرژانتین که در عین حال که با چاوز و دولتهای طرفدار ایران در منطقه، میخواهند ارتباط داشته باشند ولی بر اثر نفوذ آمریکا و صهیونیست، ظاهراً خودشان را دور نگه میدارند. یک چپ دیگری مانند لولا، رئیس جمهور برزیل، مدرن و متعادل است و ماهیتاً طرفدار انقلاب اسلامی است. لذا میتوانیم بگوییم که الآن، جریانهای چپ در آمریکای لاتین، جریانهایی هستند که جمهوری اسلامی ایران را به عنوان همکار یا همراه ـ حداقل در مسائل سیاسی و اقتصادی ـ قبول دارند. ممکن است برخی از آنها از جمله کوبا در مسائل ایدئولوژیکی با ما مشکل داشته باشند و بر نتابند که ما در کشورشان فعالیت فرهنگی و دینی داشته باشیم کنیم ولی شاید بتوان گفت این کشورها از لحاظ سیاسی و اقتصادی صد درصد با ایران همراهی دارند.
جریان دیگر، جریان راست و دولتهای طرفدار آمریکا و غرب است مثل جریانی که در کلمبیا حاکم است. با اینکه جریان راستی مثل کلمبیا با ما هیچ وقت درگیری نداشته است ولی طبعاً از حضور ما ـ یعنی اسلام و ایران ـ وحشت دارد و سعی میکنند مردم را از ما بترسانند یا اینکه به تبعیت از غرب به ایران فوویا (ایرانهراسی یا ایرانترسی) و اسلام فوویا (اسلامهراسی) در منطقه دامن میزنند و رویکردها و سیاستها غرب را در منطقه دنبال میکنند.
* پیروزی انقلاب اسلامی چه تأثیراتی بر منطقه داشته است؟
انقلاب اسلامی تأثیرات فراوانی بر منطقه داشته است. یکی از کارهای مهمی که انقلاب اسلامی در سراسر دنیا و خصوصاً آمریکای لاتین انجام داد، احیای دین بود. انقلاب اسلامی، دین و معنویت را در سطح جهان، احیا و ترویج کرد به ویژه دین اسلام. حال درست است که با پیروزی انقلاب، همه ادیان مانند مسیحیت و یهودیت تقویت شدند اما فرق و گروههای مذهبی هم فعال شدند.
کشورهای غربی فکر کردند که پس از وقوع انقلاب اسلامی، دین نقش مهمی در آینده دنیا ایفا خواهد کرد لذا به فکر افتادند که نحوه استعمارشان را از طریق دین و معنویتگرایی انجام بدهند. لذا میبینید که قبل از انقلاب اسلامی، هیچ روزنامهای یا هیچ ایستگاه رادیویی و تلویزیونی وجود نداشت که مستقیماً و مستقلاً برنامههای دینی داشته باشد. البته برخی شبکهها و رادیو و تلویزیونها بودند که در ساعات مشخص و محدودی ـ عموماً هم در اوقات کم بیننده ـ برنامههایی را پخش میکردند. ولی الآن کانالهای تلویزیونی به زبان اسپانیولی هست که برای مسیحیت، شبانهروزی و 24 ساعته برنامه دارد از جمله در اکوادور. رادیوها و شبکههای محلی مذهبی فراوانی وجود دارد یا اینکه غالباً مراسم کلیساهای معروف منطقه از طریق رادیو یا تلویزیونها پخش میشود.
حتی خود کشیشها، کشیشهایی که مخالف انقلاب اسلامی بودند و حاضر نبودند حرف اسلام و مسلمانان را گوش بدهند، الآن میخواهند بدانند اسلام چیست و چه میگوید؟ یادم هست در سفری در سال 1377 که با حضرت آیتالله مصباح یزدی در منطقه داشتیم، در کلمبیا ـ که جریان حاکمش آمریکایی است ـ حدود 42 تا کشیش آمده بودند تا گفتگویی با ایشان داشته باشند. البته من تا حدودی نگران بودم که حالا این سئوال و جوابهایی که میشود و من ترجمه میکردم، مناسب نیست که بحثهای تندی مطرح شود چرا که اولین ارتباط ما با آنها بود و از یک جهت، هم من فکر میکردم که حالا چهل نفر کشیش نشستند در مقابل یک استاد مسلمان. همانجا به این فکر افتادم که چطور دنیا برای ظهور امام زمان(عج) آماده میشود وگرنه این کشیش ها هم رقبای ما هستند و هم اینکه آمریکاییها اینها را تحریک میکنند و از آنها انتظار بحثهای داغی علیه جمهوری اسلامی و اسلام داشتیم ولی دیدیم اول تا آخر جلسه، این کشیشها نشسته بودند و گوش میدادند و بعد هم سئوالاتی میپرسیدند که فلان مسائل را برای ما توضیح دهید؟ نظر اسلام درباره فلان موضوع چیست؟
وقتی با کشیشان منطقه صحبت میکنید می گویند بعد از انقلاب، نفوذ دین زیادتر شده است. حتی از کشیشان سئوال کردم که با بحثهای الحادی و مفاسدی که در رسانهها و ماهوارهها مطرح میشود چه کار میکنید؟ یکی از آنها گفت: ما دستهایمان بسته است! تقاضایمان این است که شما با ما همکاری کنید. یا اینکه در برزیل، در جلسه با کاردینال، نماینده پاپ در منطقه، ایشان میگفت این طوری نیست که ما مخالف شما باشیم! من زمانی که شما با صدام جنگ داشتید، میدانستیم که غربیها پشت سر این جنگ هستند و من همیشه برای شما دعا میکردم و هر وقت که شما پیروز میشدید، ما خوشحال میشدیم و هر وقت که شما ناراحت میشدید، ما هم ناراحت میشدیم.
در شیلی، در دانشگاه کاتولیک این کشور حضور یافتیم و وقتی آیتاله مصباح سخنانشان را مطرح کردند و سئوالاتی را درباره حجاب، ماجرای سلمان رشدی و... را پاسخ دادند و پاسخ هر سئوالی را که میدادند، آنها با کفهای متعدد استقبال میکردند یا یادم هست زمانهایی که در دانشگاههای مهم منطقه سخنرانی میکردم، انتظار زیادی نداشتیم و انتظار رفتن به یک کلاس را برای گفتگو و مباحثه داشتیم ولی میدیدیم که خود دانشگاه، کلاً کلاسها را تعطیل میکردند و از همه کلاسها دانشجویان و اساتید میآمدند. حتی در برخی از آنها بلندگوهایی در حیاط دانشگاه نصب کردند. همه میخواستند درباره اسلام بدانند و بشنوند یعنی آمادگی بسیار زیادی است. طبعاً موانع هم بسیار زیاد است. خلاصه اینکه، پیروزی انقلاب، باعث رشد اسلام در منطقه و نه تنها این منطقه، بلکه در سراسر جهان شد، چه در اروپا، در آفریقا، چه آمریکا، چه در آسیا و... . همه مساجدی که کمونیست ها بسته بودند یا به کاهدان و موزه و ساختمانهای اداری تبدیل کرده بودند، احیا شد.
یکی دیگر از اثرات انقلاب اسلامی، احاس هویت و هویت یافتن مسلمانان بود. مسلمانان در مناطقی که قبلاً حضور بیشتری داشتند مانند برزیل و آرژانتین و حتی جاهایی که حضور کمتری داشتند یا مسلمان بودن و عربیت خودشان را پنهان میکردند، جرأت پیدا کردند، بیدار شدند و احساس هویت کردند و به اسلام برگشتند.
یکی از اثرات دیگر انقلاب، بیداری مستضعفان بود چه در منطقه، چه در اروپا و چه در آفریقا. مستضعفان در آمریکای لاتین اصلاً اسلام را نمیشناختند. امام(ه) را نمیشناختند. یادم هست که در آرژانتین وارد مغازهای شدم، دیدم صاحب مغازه، عکس امام را زده است. پرسیدم که چرا این عکس را اینجا زدی؟ گفت: امام یک مرد انقلابی است. مخالف آمریکاست و ما هم مردی مثل امام نیاز داریم. حتی در یک جلسهای که سفیر ما رفته بود و مردم زیادی در برنامه حضور پیدا کردند تا دیدند سفیر ما در بالکن حاضر شد، یک عدهای از مردم شعار دادند «فالتو خمینی! فالتو خمینی!» یعنی «اینجا یک خمینی میخواهد!».
یکی از آثار دیگر پیروزی انقلاب، اسلام آوردن شخصیتهای برجسته علمی و فرهنگی و معروف بود. چه بسیار افراد برجسته بسیاری در جهان به خاطر انقلاب، مسلمان شدهاند. اخیراً هم آقای خولیو مارتین، خبرنگار اروگوئهای، مسلمان شد. بعد از آن هم خبرنگار دیگری از این کشور مسلمان شد. اینها خبرنگاران معروفی هستند که الآن بعضیهایشان خودشان رادیو دارند. یا افرادی که اخیراً در آرژانتین، کلمبیا و کشورهای دیگر منطقه دارند مسلمان میشوند، افراد زبدهای هستند که تحت تأثیر انقلاب اسلامی، اسلام آوردند. در سالهای گذشته هم آقای روژه گارودی، دبیرکل حزب کمونیست فرانسه یا آقای کت استیونس (یوسف اسلام) ـ که یک خواننده راک بود ـ مسلمان شد و الآن برای مولودها و اعیاد اسلامی، شعر و سرود میخواند. اخیراً برای فلسطینیها ترانه خوانده است و منافعش را به این کشور ارسال کرده است. رشد گرایش به اسلام هم در آمریکا و کشورهای غربی هم بسیار بالاست.
یکی دیگر از ثمرات مهم انقلاب این است که هیمنه آمریکا را در جهان و به ویژه در منطقه آمریکای لاتین شکسته است. همه میگویند آمریکا دیگر آن هیبت و هیمنه سابق را ندارد. سابقاً وقتی سفیر آمریکا در یک کشور چیزی میگفت، دولتها سمعاً و طاعتاً بودند. نه تنها ملت و دولت ایران، بلکه ملتها و دولتهای دیگر جهان، دیگر آن ترس از آمریکا را ندارند چراکه با پیروزی انقلاب، هیمنه آمریکا شکسته شد.
از طرفی دیگر، از اثرات انقلاب اسلامی این بود که جمهوری اسلامی در چشم مردم آمریکای لاتین با ابهت شده است و امروزه مردم منطقه به چشم یک ابر قدرت به آن نگاه میکنند. وقتی اسم ایران میآید با یک بیان خاصی از ایران سخن میگویند. اینکه ایران از لحاظ اقتصادی، علمی و صنعتی دارد رشد میکند و از لحاظ تکنولوژی و علمی دارد راه را برای ما باز میکند. میگویند وقتی شما ایرانیها هستهای بشوید، ما و دیگر مردم جهان هم میتوانیم فعالیتهای هستهای داشته باشیم، چراکه این کشورهای غربی جلوی ما را هم در این زمینهها گرفتهاند. لذا انقلاب اثرات زیادی در منطقه داشته است که من بخشی از آنها را بیان کردهام.
* آیتالله مصباح یزدی در سال 1377 سفری به چند کشور آمریکای لاتین داشتند، آیا این امکان وجود دارد که اساتید برجسته حوزه و دانشگاههای ما در دانشگاهها و مراکز علمی و فرهنگی منطقه حضور پیدا کنند؟
مشکل خاصی وجود ندارد. باید برنامهریزی شده باشد و هم اینکه حساسیتهای منطقه را در نظر بگیریم. ما هم برنامه خودمان این است که بتوانیم بعضی از اساتید حوزه و دانشگاه را به منطقه ببریم تا در آن کشورها برنامه داشته باشند. البته بعد از آیتالها مصباح، آیتالهد عمید زنجانی هم یک سفری به منطقه داشتند و در ونزوئلا، کلمبیا و بعضی کشورهای دیگر منطقه برنامهها، جلسات و سخنرانیهای خوبی داشتند. بعضی از اساتید دیگر هم از جمله آیتالله جعفر سبحانی هم به آرژانتین آمدند و هم اینکه با ایشان سفری به برزیل داشتیم و در آنجا گفتگویی را با آقای لئوناردو بوف و گروهی از رهبران الهیات آزادیبخش انجام دادیم.
* در مورد این الهیات در منطقه و جایگاهش برای ما توضیح میدهید؟
گروههای الهیات رهاییبخش در آمریکای لاتین، از نظر عقیدتی مسیحی هستند و از نظر عملی فکر میکردند دولتهایی که باید داشته باشند دولتهای التقاطی و کمونیستی بود یا به اعتبار دیگر، دولتهای سوسیالیستی را قبول داشتند و میگفتند که ما سیستم را از کمونیستها و ایدئولوژی را از مسیحیت میگیریم. طبعاً برایشان خیلی تعجبآور بود که انقلاب اسلامی، ایدئولوژیای است که حکومت هم دارد. از این تعجب میکردند که ما چگونه بین دین و سیاست، توانستیم جمع بکنیم. یادم هست که آقای بوف میگفتند: آنچه که در جمهوری اسلامی ایران واقع شد، برای ما اعجابانگیز است و این انقلاب، علاوه بر اینکه توانسته است آمریکا را شکست بدهد، یک کار دیگری هم کرده است که ملتهای مستضعف را جذب کرده است و آنهایی که در ملتتان، مستضعف بودند، در این انقلاب، خیلی رشد کردند. آنها خیلی مایل بودند سیستم حکومت اسلامی را بهتر بشناسند. البته این سیستم کم کم دارد تکامل بیشتری پیدا میکند و ما هم باید بیشتر کار بکنیم و باید بیشتر توجه بکنیم که این حکومت اسلامی را که حضرت امام(ره) در نظر داشتند و خودشان پیشبینی میکردند محقق شود. وظیفه حوزه، دانشگاه ها و همه ما این است که با پیروی از مقام معظم رهبری، بتوانیم یک کشوری داشته باشیم که بانکها بدون ربا باشد؛ اقتصاد اقتصادی کاملاً اسلامی باشد؛ حکومت تمام سیستماش را از اسلام بگیرد؛ حجاب در تمام دستگاهها به درستی رعایت شود و... بالاخره یک جوری باشد که ما بتوانیم اسلام را به صورت کامل پیاده کنیم. جامعه هم جامعهای باشد که عطر اسلام در آن پراکنده باشد. اگر ما بتوانیم اصل امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه همگانی بکنیم و از قدرتطلبی و شهرت و فسادهای مالی و اداری جلوگیری کنیم، یقیناً آینده دنیا در دست مسلمانان خواهد بود.
اگر امروز مردم آمریکای لاتین و مردم دیگر، ایران را به عنوان یک ابرقدرت اسلامی و به خصوص به عنوان یک ابرقدرت معنوی نگاه میکنند، یقیناً ما باید این معنویت را گسترش بدهیم و گسترش معنویت و قدرت جمهوری اسلامی این است که همه مردم احساس مسئولیت بکنند.
* اگر بخواهیم یک جریانشناسی از خود گروههای مسلمان منطقه داشته باشیم، جریانشناسی گروههای مسلمان منطقه چطور است؟ و اینکه این گروهها بیشتر از چه کشورهای اسلامی متأثر هستند؟
جریانات اسلامی! حتی ما میتوانیم بگوییم که در این منطقه ما جریان اسلامی نداریم. حالا میتوانیم بگوییم گروههای اسلامی طرفدار ایران و انقلاب اسلامی در آرژانتین رشد خوبی داشته اند. در بعد سیاسی هم میتوان گفت که جریانهایی شروع به فعالیت کرده است. در آمریکای لاتین به خاطر اینکه اسلام، دین جدیدی هست، معمولاً شناخته شده نیست. ما در کشورهایی مثل شیلی و بولیوی عدهای را میبینیم که تازه دارند مسلمان میشوند. البته مراکزی هم در این کشورها داریم ولی هنوز جریان اسلامی نداریم. در کشورهایی مثل السالوادور، کوبا، کلمبیا و... مراکز اسلامی وجود دارد ولی جریانهایی که اینها نفوذ داشته باشند و جامعه را تحت تأثیر جدی خودشان قرار بدهند، نیازمند زمان است.
البته کشوری مثل برزیل، که جمعیتهای اسلامی بیشتری دارد، فعالیت آنها محدود و محصور در مساجد و بین خودشان است. طبعاً مسلمانان امروز مثل مسلمانان قدیم نیستند و دوست دارند که فعالیت داشته باشند، رادیو و تلویزیون داشته باشند و... میتوانیم بگوییم ترسشان ریخته است و از اینکه بیایند در مجامع و رسانهها حضور پیدا کنند، مشکلی ندارند. البته بعضی از دولتها حساسیتهایی را نشان میدهند و حاضر نیستند جایگاه آنها را به رسمیت بشناسند و جایگاه واقعیشان را به آنها بدهند. در اروپا هم میتوانیم این حساسیت دولتها را ببینیم. با اینکه در آلمان یا فرانسه بیش از چهار پنج میلیون مسلمان داریم، آنها حاضر نیستند که مسلمانان به رسانهها بیایند و جایگاهی داشته باشند یا حجابشان را حفظ بکنند. طبعاً در آمریکای لاتین هم این حساسیتها بیشتر است. خصوصاً در جاهایی که آمریکاییها نفوذ سابقشان را دارند.
* شما به مشکلات بیرونی جوامع و گروههای اسلامی اشاره کردید مانند اسلامهراسی و حساسیت دولتها، آیا اینها به منابع اصلی اسلام دسترسی دارند؟
در منطقه آمریکای لاتین یک کارهایی که از قبل شروع شده بود، ادامه پیدا کرد تا جایی که ما بیش از 150 متن اسلامی ترجمه شده به زبان اسپانیولی داریم. آنها متون غنی درباره شیعه، اهل بیت(ع) و اسلام هستند. در رابطه با سایتها، ما سایتهای مختلفی داریم. طرفداران جمهوری اسلامی ایران در منطقه هم در این زمینه فعالند. ما هم در قم یک سایتی به نام «اسلام اورینته» به آدرس www.Islamoriente.com داریم. دو سه تا مجله داریم که با کمک مجمع جهانی اهل بیت(ع) منتشر میشود ولی کتابها و مجلات در تیراژهای محدودی منتشر میشوند و این مقدار برای اینکه 600 میلیون مردم در منطقه یا کشورهای اسپانیولی زبان را پوشش بدهد، بسیار کم است و احتیاج به کمک جدی همه دستگاهها داریم. الآن بیشرین خواسته مردم منطقه قرآن است. این استقبال از قرآن در منطقه نشان میدهد که گرایش مردم به اسلام هست. البته به این معنا هم نیست که مردم منطقه بیایند همگی مسلمان شوند و اینکه چون مردم علاقمند به ایران و اسلام هستند، پس مسلمان میشوند. آن یک مقوله دیگری است. ولی در مجموع دوست دارند از اسلام بیشتر بدانند و آن را بهتر بشناسند.
* این گروهها غالباً چه نیازهایی دارند؟
الآن غالباً نیازهایی که مردم مسلمان منطقه دارند، نیاز به کتاب، مجله و رسانه هست. سایتهای اسلامی هم به این زبان هست ولی باید بیشتر روی آن تبلیغ شود و همین کتابهایی که تاکنون منتشر یا ترجمه شده است در تیراژهای وسیعتری توزیع شوند. البته ما سعی کردیم که بعضی از این کتابها را به بنگاههای انتشاراتی در اسپانیا یا بعضی از کشورهای دیگر در اروپا یا منطقهای دیگر بدهیم که آنها را انتشار بدهند ولی بحث اسلامهراسی و ایرانهراسی و ترس آنها از گسترش اسلام، باعث شده است تا شرکتهای توزیع جهانی حاضر نباشند منشورات ما را در سطح دنیا به صورت گسترده توزیع کنند. پیشنهادمان به مراکز اسلامی، مسلمانان خارج از کشور و مسئولان حوزه و یا مسئولان کشورمان این است که ما احتیاج به مرکز توزیع بینالمللی کتاب و محصولات فرهنگی داریم تا مشتاقان بتوانند کتابهای مورد نظر خود را در هر زبانی را از این مرکز بخواهند و تهیه کنند. این مرکز توزیع بینالمللی که می تواند مرکزش در بیروت یا حتی قم باشد و حتی حوزه علمیه باید به دنبال این مرکز باشد که یکی از ضروریات امروز ماست. ما باید این کار را انجام بدهیم. یقیناً ما حاضریم در بخش تولید و ترجمه کتاب به زبان اسپانیولی، بیشترین تلاش و همکاری را داشته باشیم و بتوانیم آمار خودمان را اکنون حدود 200 عنوان کتاب شده است به تعداد عناوین و موضوعات بیشتری برسانیم. ما الآن حدود 120 عنوان کتاب در زمینه کودکان آماده چاپ داریم و میتوانیم این عنوانها و تیراژشان را بیشتر بکنیم تا بیشتر بتوانیم مکتب اسلام و اهلبیت(ع) را در کشورهای اسپانیولی زبان معرفی بکنیم.
* آیا کشورهای اسلامی دیگر در زمینه نشر و چاپ کتب اسلامی یا تبلیغ فعالند؟
تا به حال کشورهای اسلامی غیر از عربستان در منطقه ـ که مساجد و مراکزی میسازند ـ خیلی فعال نبودند. در برزیل چرا. در برزیل، عربستان و مصر فعالیت های خوبی داشته اند. در برزیل علاوه بر عربستان، گروههای اسلامی از کشورهای اسلامی دیگر فعال شدند. اخیراً گروههایی سنی از پاکستان سفرهای تبلیغی بسیاری دارند. آقای فتحالله گولن که روشنفکر مشهوری در ترکیه است و آمریکاییها هم با ایشان و فعالیتهایشان مشکلی ندارند، در منطقه فعال شده است و درصدد راهاندازی مدارس و آموزشگاههای بسیاری در منطقه است. ایشان در منطقه آسیای میانه واقعاً کار کرده و بسیار تأثیرگذار بوده است. در هر شهر و منطقه ای، دو سه تا مدرسه راهاندازی کرده است. ایشان اخیراً در آرژانتین، مدارسی را راه انداخته است یا اینکه در شیلی به دنبال خرید مکانی برای مدرسه بوده است. عربستان و مصر در حوزه دریای کارائیب هم فعالیتهای فراوانی داشتند. مثلاً در ترینیداد و گویان فعالند و در خود گویان حدود 100 تا مسجد دارند. عربستان سعودی فعالیتهای خوبی را در برزیل، آرژانتین، ترینیداد، گویان و حتی مکزیک و دیگر کشورهای منطقه دارند انجام میدهند.
* جایگاه اسلام و مسلمانان و اسلامشناسی در دانشگاههای منطقه چطور است؟
از مشکلات بسیار بزرگی که ما با آن مواجه هستیم بحث کرسیهای اسلامشناسی دانشگاههای آمریکای لاتین است. البته کرسیهای دائمی در دانشگاهها کم داریم و اکثر دانشگاهها اگر برنامهای داشته باشند، خودشان انجام میدهند و گرنه برنامه خاصی ندارند. در بعضی از دانشگاهها، افرادی که اسلامشناسند، کسانی هستند که مخالف اسلام هستند و در برخی مواقع، یهودی هستند، لذا چنین افرادی کرسیهای اسلامشناسی را در اختیار دارند. تبعاً یکی از کارهایی که ما میتوانیم در آینده انجام بدهیم ایجاد کرسیهای اسلام شناسی و تربیت اسلامشناس برای دانشگاههای آمریکای لاتین است. این امر معونه زیادی هم نمیخواهد ولی بالاخره نیازمند برنامهریزی و فکر کرد و افرادی که باید به آنجا اعزام شوند، افراد مناسبی باشند. عمدۀ آنها مشکل زبان دارند یا مشکل فرهنگی دارند. چرا که تضاد فرهنگی ما با آنها زیاد است. تقریباً ما صد درصد با آنها تضاد فرهنگی داریم. انتظار هم این است که این کارها را انجام بدهیم. آنها هم در این زمینه نیاز دارند. البته دوستان ما در دانشگاههای منطقه مانند دانشگاه های آرژانتین، شیلی، کلمبیا، بولیوی، برزیل و السالوادور که مراکز اسلامی حضور دارند، مرتب کنفرانس و برنامه داشته اند. مثلاً در آرژانتین در دانشگاه لاپلاتا، کرسیهای زبان عربی، فارسی و کرسی اسلامشناسی داریم ولی اگر بخواهیم در دانشگاههای معتبر در همه کشورها، کرسیهای دائمی داشته باشیم یک عزم و برنامهریزی جدیتری نیاز داریم.
* آیا امکان همکاری بین دانشگاههای ما با دانشگاههای منطقه هست؟
بله! امکان همکاری بین ما آنها هست. دانشگاههای ما باید یک مقداری جدیتر وارد فعالیت شوند. یادم هست که آقای دکتر رهبر، رئیس دانشگاه تهران، به دانشگاه لاپلاتا در آرژانتین رفتند و یک قرارداد و تفاهمنامه همکای امضاء شد. حالا نمیدانیم که اشکالات از آن طرف بود یا این طرف، که از زمان امضای تفاهمنامه دو سال گذشته است و برنامه را فقط ما داریم اجرا میکنیم و قرار بود استادی به منطقه اعزام شود و کارهایی را صورت بدهد، که ظاهراً هنوز چنین امری اتفاق نیفتاده است.
* فکر میکنید دانشگاه های آنها در چه رشته هایی قویتر است و میتوان با آنها همکاری داشت؟
در کل رشتههای دانشگاهی که وجود دارد ما میتوانیم با آنها همکاری کنیم ولی شاید جذابترین رشتهها، همین رشته اسلام یا انقلاب اسلامی باشد. چون در نظر آنها و برایشان یک حادثه و حتی یک پدیده عجیب است. این رشتهها ممکن است. در دانشگاههای آن ها نباشد ولی میتوان ایجاد گردد و برای اینها کرسی راهاندازی کرد. همین طور زبان فارسی و زبان عربی برایشان جاذبه دارد.
* مراکز اسلامی کشورهای اسلامی از جمله حوزه علمیه قم چه کمکهایی به گروههای اسلامی منطقه میتوانند بکنند؟
کشورهای اسلامی و همچنین دولت جمهوری اسلامی کارهایی که میتوانند در منطقه انجام بدهند و ماندگار باشد این است که به بومیان مسلمان کمک کنیم تا اینها خودشان مدارس ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان داشته باشند. البته این کار به صورت محدود در منطقه با کمک جمهوری اسلامی صورت گرفته است و باید بیشتر شود؛ چراکه زمینه فراوان است و آنها هم نیازمند چنین کمکهایی هستند. نکته دیگر اینکه کمک کنند که مسلمانان و گروههای اسلامی در رسانهها حضور فعالتری داشته باشند. کمک بکنند تا روزنامه و نشریه داشته باشند. اخیراً بحمدالله در آرژانتین، خبرگزاری اسلامی تأسیس کردیم به نام «پرنسا اسلامیکا». خوب این تجربه و الگوی خوبی است که میتوان در کشورهای دیگر منطقه هم انجام داد.
* آیا ما در کشورهای منطقه میتوانیم رسانههایی داشته باشیم که پیام انقلاب و اسلام را به مردم آنجا برسانیم؟
در منطقه آمریکای لاتین طبعاً به خاطر آزادیهایی که وجود دارد ما میتوانیم رسانههایی را در یک ساعتهایی اجاره بکنیم یا اینکه در مجلات و مطبوعات، مقالاتی را منتشر کنیم. مسلمانان منطقه به خاطر اینکه خودباوری در آنها کم بود، اخیراً الحمدالله به فکر افتادند. ما هم خودمان از زمان گذشته در خود آرژانتین رادیویی را اجاره کردیم، که روزهای شنبه به نام «رادیو قبله» برنامه پخش میکرد و الآن هم متوسط سه چهار ساعت برنامه دارد و با استقبال خوب مردم مواجه شده است. در اروپا هم چنین برنامه و مخاطبی نداریم که در ساعات سحر، سه ساعت برنامه پخش کند و مردم از آن استقبال کنند و تماس بگیرند. شهرها و نواحی دیگر منطقه هم درخواست میکنند تا این برنامه را دریافت کنند. در بولیوی، رادیو اسلام داریم. در کلمبیا هم یک رادیو اینترنتی داریم. درصددیم در ایران، از طریق مؤسسه فرهنگی پژوهشی اندیشه شرق، یک رادیو تلویزیون اینترنتی داشته باشیم تا انشاءالله برای معارف اسلامی، به زبان اسپانیولی برنامه داشته باشیم. البته اینکه بتوانیم از دولت ها مجوز بگیریم و در برخی از شبکههای رادیویی و تلویزیونی منطقه را برای ساعتهایی اجاره کنیم، هم مورد نظر ما هست. باید این نکته را هم بدانیم که منطقه آمریکای لاتین قبل از آقای چاوز، برای ایران، منطقهای ممنوعه شده بود؛ به خاطر تبلیغاتی که علیه ایران بود، خصوصاً تبلیغاتی که صهیونیستها داشتند. ولی الحمداله بعد از آن، فضای منطقه برای فعالیتهای ایران باز شده است. به نظرم میتوان با ظرافت و برنامهریزی و با هماهنگی با خود دولتها میتوان کارهای بهتر و مؤثرتری را انجام داد.
* آیا کشورهای اسلامی دیگر مانند عربستان یا مصر در آنجا رسانهای دارند؟
نه! من ندیدم که دولت های اسلامی دیگر در منطقه نفوذ رسانهای داشته باشند. جمعیت شیعه و طرفدار ایران، الحمدالهع، نفوذ و فعالیت بیشتری در رسانهها و مراکز علمی و سیاسی و فرهنگی و نمایشگاهی دارند. عربستان از لحاظ سختافزاری مانند ساختن مساجد و مراکز اسلامی عظیم، پولهای فراوانی را خرج میکنند. الآن عربستان دو تا مسجد بزرگ در آرژانتین و یک مسجد بزرگ در شیلی دارند و سعی دارند در جاهای دیگر هم مراکزی وابسته به خودشان تأسیس کنند. جامعه شیعه هم شدیداً نیاز دارد که مساجد و مراکزی را داشته باشد تا در آن بحثهای اسلامی و علمی خودش را داشته باشد. ما هم در فکر این هستیم که این کارها را بکنیم. تبعاً امکاناتی که آنها دارند بیشتر از ماست و دولتهای منطقه هم با آنها همکاری میکنند. سازمان کنفرانس اسلامی هم بخشی از بودجههایش را به آنها میدهد. لذا آنها در این قسمت موفقتر بودهاند.
* آیا امکان این امر وجود دارد که صدا و سیما، بخشهایی از روز یا هفته را به منطقه آمریکای لاتین اختصاص بدهد؟ آیا چنین برنامههایی در منطقه مخاطب خواهد داشت؟
بله! پیشنهاداتی که میدهید الآن مقدماتش انجام شده است که یک کانال تلویزیونی اسپانیولی زبان مانند Press Tv که برای مخاطبان انگلیسی زبان است، برای منطقه آمریکای لاتین راهاندازی شود. ظاهراً خود مقام معظم رهبری دستوری در این زمینه دادند. تبعاً کارهایی که غالباً شده است از طریق حوزه علمیه بوده است. البته دوستان دانشگاهی ما که در منطقه بودند به ما کمک کردند و با ما بودند. تبعاً خوب است که هم دانشگاهها به این منطقه اهمیت بدهند و هم مقداری رادیو و تلویزیون به این منطقه بپردازد و همین طور خود حوزه علمیه برای طلاب آمریکای لاتین ـ که اینجا حضور دارند یا در آینده میآیند ـ نقش بیشتری را قائل بشود و اهمیت بیشتری بدهد چراکه اینها میتوانند در آینده، اسلام را در آن منطقه نهادینه بکنند.
اسلام در آن منطقه شناخته نشده است ولی مردم دوست دارند اسلام را بشناسند، حالا اگر مسلمان هم نشوند، کاری که ما با حضور خودمان در منطقه یا در دانشگاههای آنجا با شناساندن خودمان به منطقه، از طریق رادیو و تلویزیون میکنیم، حداقل این است که ضدیت آنها را با اسلام کم میکند. عموماً در این مدتی که در منطقه آمریکای لاتین بودم، یادم نیست که در دانشگاهی، ماشینی، تاکسی یا در بحثی با دوستان و اساتید آن منطقه شده باشیم و اینها بعد از بحث، حقانیت ایران را قبول نکنند. حتی مواقعی بوده است که بعد از یک ساعت بحث، بلند شده گفتند جاوید ایران! ویوا ایران! ویوا خمینی! یعنی این چنین به وجد آمدند. لذا مردم این منطقه، مردمی هستند که ذاتاً مخالف جمهوری اسلامی یا مخالف اسلام نیستند، اگر هم یک وقت ابراز مخالفتی با اسلام یا جمهوری اسلامی در آن منطقه میشود، به خاطر جهلشان است. به خاطر این است که نمیدانند. به خاطر این است که دشمنان دائماً علیه اسلام گفتند و دائم گفتند اسلام دین تروریستهاست! اسلام، دین تجاوز هست! اسلام دین زور هست! یا حجاب تجاوز به حقوق خانمهاست!
* در این منطقه عمده سئوالاتی که درباره اسلام وجود دارد، چیست؟ آنها درباره چه موضوعاتی از اسلام سئوال دارند؟
موضوعاتی که دولتها و رسانههای غربی در آن منطقه ایجاد کردند، مباحثی چون تروریسم، فمنیسم، حجاب، حقوق زنان، حقوق اقلیتها و... است یا بحثی است که دائماً تبلیغ میکنند که اسلام، ضد حضرت مسیح(ع) و حضرت مریم(س) است که بر عکس است. تبلیغ میکنند که اسلام ضد اقلیتهاست! اینها بحثهایی است که در منطقه وجود دارد. در حالی که در اسلام بحث آزادی است، عدالت است، احترام به ادیان الهی است و ... به حول و قوه الهی وقتی انسان وارد منطقه میشود و در دانشگاهها و در مراکز عمومی و رادیو و تلویزیون و... حضور پیدا میکند یا گفتگو میکند. میبینید که اینها در نهایت حرف اسلام و جمهوری اسلامی را رعایت میپذیرند.
* آیا گروههای مسلمان منطقه نسبت به حوادث و مسائل جهان از قبیل اوضاع فلسطین و لبنان و یمن و... واکنش نشان میدهند؟ آیا پیگیر این مسائل هستند؟
در رابطه با حوادث جهان اسلام، کل مسلمانان از حوادثی که برای مسلمانان دیگر پیش میآید، نگران میشوند. مثلاً در حوادث پس از انتخابات اخیر در جمهوری اسلامی ایران نگران بودند و همیشه برای جمهوری اسلامی دعا میکنند و یادشان هست که حضرت امام(ره) فرمود که اگر میخواهید دعا کنید برای جمهوری اسلامی دعا کنید. لذا همیشه برای جمهوری اسلامی دعا میکنند. اختلافات در ایران هم برایشان خیلی نگران کننده است. بعضی اوقات در بینشان حالت گریه پیدا میشودکه چرا در جمهوری اسلامی ایران، این اختلافات هست؟ آیا مسلمان میتواند برای قدرت و مادیات و پول، اختلاف پیدا کنند؟!
در مورد حوادث لبنان و فلسطین، اکثر مراکز اسلامی منطقه تظاهرات کردند. در آرژانتین که مقر صهیونیستها هم هست، مسلمانان منطقه، 18 تا تظاهرات انجام دادند. اول فکر میکردند که کسی شرکت نمیکند ولی اکثر گروههای مخالف آمریکا شرکت کردند. در بعضی از تظاهراتها بین 25-18 هزار نفر شرکت داشتند؛ و این مشخص میکند که مردم منطقه حوادث و مسائل جهان اسلام را دنبال میکنند و در جاهایی که خوشحالی هست، خوشحال میشوند و در حوادثی که حوادث خوبی نیست، تفرقه است، ضعف است، آنها هم ناراحت و نگران میشوند.
منبع: دوهفته نامه «پگاه حوزه»، شماره 277، تاریخ 11 اردیبهشت 89