loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

تحولات اخیر کشورهای اسلامی در گفتگو با رضا غلامی

نوشتار حاضر متن گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهش‌های فرهنگی و اجتماعی صدرا، درباره رخدادهای اخیر کشورهای اسلامی است که از نظر می گذرد.

● در ماه‌های اخیر شاهد تحولات شگرفی در شمال افریقا و بخش مهمی از خاورمیانه هستیم، از نظر جناب عالی ریشه این تحولات را باید در چه عواملی جستجو کرد؟
- البته روشن است که عوامل تحول آفرین در پنج کشوری که در ماه‌های اخیر در معرض دگرگونی‌های بنیادی قرار گرفته‌اند مساوی نیست. هر کدام از این کشورها شرایط خاص خود را دارند و تحلیل اوضاع آنها مستلزم شناخت درست این شرایط است؛ با این حال، یک عامل مشترک و البته اساسی را درباره هر پنج کشور می‌توان گفت و آن اینکه همه این پنج کشور طی دهه‌های اخیر تحت شدیدترین نوع استبداد و خودکامگیِ حکومت‌های فاسد و سرسپرده بوده‌اند. ممکن است سئول کنید که استبداد برای این ملت‌ها و ملت‌های مشابه در شمال افریقا و خاورمیانه تازگی ندارد لذا چه چیزی باعث شده است که به اصطلاح، خون مردم به جوش بیاید و شاهد چنین قیام‌های مردمی عظیمی باشیم؟ به نظر می‌رسد جرقه این قیام‌ها و عنصر مقوّم و پیش برندۀ آن به ویژه در تونس که نخستین کشوری است که مردم آن قیام کردند، از جهت علمی در پرده ابهام است. خیلی‌ها دست غیب الهی را در آغاز و گسترش قیام مردم تونس احساس کردند. نه وجود روحیه انقلابی ویژه در سابقه تاریخی مردم تونس وجود دارد و نه حکومت بن علی حکومت سُست و ضعیفی بوده که به راحتی سقوط خود را قبول کند و میدان را خالی نماید. حکومت‌های دیکتاتور به ویژه آنهایی که به غرب یا همان نظام استکبار جهانی سرسپردگی دارند، معمولاً برای حفاظت از خود دستگاه اطلاعاتی- امنیتی قوی و مخوفی را در اختیار دارند که دست به هر کاری می‌زنند لذا این سئول ذهن‌ها را به خود مشغول کرده است که واقعاً چه شد که حاکم فاسد تونس این‌چنین از قیام مردم به وحشت افتاد و به سرعت از کشور فرار کرد. خداوند بارها مؤمنین را با انداختن وحشت در دل ظالمین یاری کرده است که نمونه بارز آن جنگ بدر است. قیام مردم تونس با فرار بن علی با یک پیروزی بزرگ و باورنکردنی روبرو شد و بغض در گلو خفته مردم مصر و سایر ملت‌ها را ترکاند و به آنها برای قیام علیه حکومت‌های خود اعتماد به نفس داد. البته مردم این کشورها سال‌های متمادی بود که از استبداد و ما تبع آن، رنج می‌بردند اما اراده و جسارت لازم برای قیام و سرنگونی رژیم‌های حاکم بر کشورهایشان را نداشتند؛ به نظر می‌رسد درست است که پیروزی اولیه مردم تونس به آنها اعتماد به نفس داد اما مردم برای قیام، آن هم یک قیام خونین، به نیرویی فراتر از نیروی اعتماد به نفس نیاز داشتند که برای تحلیل گران سکولار شناخته شده نیست اما برای ما واضح است که این نیرو از ایمان به خدا و وعده پیروزی‌ای که خداوند به مؤمنین داده است سرچشمه می‌گیرد. «وَ اللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَن یَشَاءُ»

● نقش انقلاب اسلامی را در مزج و رشد این تحولات چگونه ارزیابی می‌کنید؟
- واقعیت این است که انقلاب اسلامی در طول 33 سال اخیر همواره به عنوان یک الگو برای مردم مسلمان منطقه مطرح بوده است. در اوائل پیروزی انقلاب اسلامی، خیلی از حکّام کشورهای منطقه با وجود آنکه از خلاص شدن از شرّ شاه ملعون- به عنوان ژاندارم امریکا- راضی بودند، از سرایت تفکر انقلابی در کشورهایشان نیز به شدت به وحشت افتاده بودند تا آنجا که حاضر شدند برای نابودی انقلاب ما، به رژیم صدام که بنا به آنچه امام(ره) پیش بینی نمودند، در نهایت بلای جان خودشان شد، در به راه انداختن جنگ تمام عیار علیه ایران کمک کنند. علاوه براین، آنها با به میان کشاندن بحث عرب و عجم و شیعه و سنی، سعی کردند فکر الهام گرفتن از انقلاب ایران را از ذهن مردمشان خصوصاً جوانان خارج کنند که تا حدی هم در این راه موفق بودند. از طرف دیگر، باید توجه داشت که تهاجم فرهنگی غرب به کشورهای عرب منطقه هم‌زمان با ما و حتی در بعضی کشورها، زودتر از ما آغاز شد و سد مستحکمی مثل انقلاب اسلامی ایران یا فرهنگ شیعی هم در این کشورها نبود تا از جوانان مسلمان در برابر این تهاجم دفاع کند. تهاجم فرهنگی در خیلی از کشورهای اسلامی توانست ایمان جوانان را تضعیف کند و انرژی آنها که می‌بایست صرف مبارزۀ توأمان با استبداد و استعمار نوین می‌شد را از بین برد. از دیگر منظر، غربی‌ها و به تبع آنها، رژیم‌های مستبد منطقه، با استفاده از دستگاه‌های تبلیغی غرب و خودشان، در طول این 33 سال همواره تلاش کردند تا تصویری شکست خورده یا ناکارآمد از نظام جمهوری اسلامی ایران که مولود انقلاب محسوب می‌شود به افکار عمومی مسلمانان منطقه نشان دهند؛ در سه دهه گذشته، ماهی نبوده که آنها با دروغ پردازی تازه علیه جمهوری اسلامی، فاتحه انقلاب ما را نخوانده باشند؛ می‌خواستند به مردمشان این‌طور القاء کنند که این انقلابی که شما در این سال‌ها به آن به چشم الگو و سرمشق نگاه می‌کردید هم شکست خورد. در جریان فتنه سال 88، غربی‌ها که خود مدیریت فتنه را در قالب جنگ نرم در دست داشتند، تبلیغات وسیعی را به راه انداختند تا بگویند انقلاب اسلامی ایران که روزی با هدف مبارزه با استبداد پیروز شد، امروز خود در داخل کشور متهم به استبداد است. غربی‌ها حتی در ماه‌های اخیر هم از فتنه‌گری و تبلیغ دروغین علیه ایران دست نکشیدند تا بلکه بتوانند از این طریق آبی روی آتش قیام‌های منطقه بریزند. در برخی مقاطع، امریکایی‌ها می‌خواستند با گفت‌وگوی مستقیم و یا برقراری ارتباط با ایران به عنوان پیشتاز استکبارستیزی در دنیای اسلام، روحیه مسلمانان را در جبهه استکبارستیزی تخریب کنند. اما «و مکروه و مکر الله و الله خیر الماکرین» آنها هر قدر حیله کردند و به نظام اسلامی ما فشار آوردند نتوانستند جلوی پیشرفت کشور را بگیرند و مانع از الگو شدن آن در منطقه بشوند. لذا رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند : الگو شدن انقلاب ما برای کشورهای منطقه در تحولات اخیر، محصول صبر و مقاومت مردم ایران در طول 33 سال گذشته بوده است.

● آیا تحولات رخ داده در این کشورها را می‌توان انقلاب نامید؟
- البته همان‌طور که در ابتدا اشاره داشتم، شرایط این پنج کشور یکسان نیست. بعضی در ابتدای راهند و بعضی دیگر در انتهای راه. علاوه بر این، سبک قیام مردم و نوع مقابله رژیم‌ها نیز متفاوت است اما در حال حاضر، می‌توان گفت که هنوز تعریف انقلاب بر هیچ‌یک از تحولات رخ داده در این پنج کشور قابل اطلاق نیست. در تونس، محتوای رژیم بن علی همچنان در نظام سیاسی حضور دارد و حکومت دچار تغییر قابل توجهی نشده است لذا باید گفت آنچه در تونس اتفاق افتاده است سرنگونی یک حاکم خودکامه و سرسپرده، دور شدن نزدیکان او از حکومت و در نهایت تغییر برخی قوانین تبعیض آمیز و ضد اسلامی است. در مصر هم وضع مشابهی حاکم است با این تفاوت که تغییراتی در قانون اساسی هم به وجود خواهد آمد که می‌تواند زمینه ظهور یک رژیم مستبد جدید در حکومت مصر را تا حدی از بین ببرد. باید توجه داشت، ماهیت حکومت مصر اصولاً نظامی است و تا زمانی که نظامیان در این کشور حاکمند، نظام سیاسی مصر دچار تغییرات اساسی نشده است. البته در مصر هنوز امید برای استمرار قیام مردم در جهت وقوع یک انقلاب به معنای دقیق کلمه وجود دارد. در لیبی، اوضاع با دخالت نظامیِ نامشروع غرب با ابهام روبروست اما با وضعی که مشاهده می‌کنیم سرنگونی رژیم قذافی قطعی است اما باید دید انقلابیون لیبی و غربی‌ها بعد از قذافی چه کار خواهند کرد. در یمن هم هنوز توفیقی حاصل نشده و حاکم ظالم این کشور در حال جنایت است هرچند شواهد حاکی از آن است که با لحاظ جدیت مردم و هزینه‌های بالایی که آنان تا آلان برای سرنگونی رژیم داده‌اند، علی عبدالله صالح خیلی نمی‌تواند دوام بیاورد و بالاخره تسلیم خواسته مردم خواهد شد. در بحرین، در شرایطی که کار رو به انتها بود، رژیم آل خلیفه توانست با دخالت نظامی عربستان سعودی و ادعای کذب مقابله با یک جریان شیعی، از طریق سرکوب وحشیانه مردم، سقوط خود را به تأخیر بیندازد. با این وصف، در هیچ‌یک از این پنج کشور هنوز انقلابی به معنی مصطلح رخ نداده و تنها می‌توان گفت یک سری تحولات بنیادی در این کشورها یا رخ داده یا در حال رخ دادن است. با این وجود به طور قاطع می‌توان گفت، چه قیام‌های مردمی در این کشورها به تمامه به نتیجه دلخواه مردم برسد و چه نرسد، این قیام‌ها همین آلان به سطح قابل توجهی از پیروزی دست یافته‌اند و این پیروزی‌ها برای مردم این کشورها و کل جهان اسلام پیروزی‌های بزرگ و شیرینی است و می‌تواند سرنوشت این کشورها و کل منطقه را دست خوش تغییرات معتنابه قرار دهد.

● تحولات منطقه را چقدر از اسلام خواهی مردم متأثر می‌دانید؟
- روشن است که ما درباره کشورهای اسلامی صحبت می‌کنیم. مردم با ذکر الله اکبر و اکثراً از مساجد و مصلاهای نماز جمعه به خیابانها ریخته‌اند و با انگیزه شهادت در راه خدا سینه‌هایشان را در مقابل گلوله سپر کرده‌اند. برگزاری باشکوه نمازهای جمعه و جماعت مردم مصر در میدان التحریر قاهره را فراموش نکرده‌ایم. اینها واقعیت‌هایی غیرقابل کتمان است. چه چیزی برای مردم مسلمان دردناک‌تر از این است که در یک کشور اسلامی، یعنی کشوری که اکثریت آنها را مسلمانان تشکیل داده‌اند، از حقوق مذهبی نظیر حجاب اسلامی محروم باشند؟ یا تحمل چه چیزی برای مسلمانان یک کشور سخت‌تر از همکاری ننگین رژیم حاکم بر کشورشان با دشمن درجه یک مسلمانان یعنی اسرائیل غاصب؟ به اعتقاد من، شواهد انبوهی وجود دارد که تایید می‌کند قیام مردم در هر پنج کشور، عمدتاً با انگیزه‌های قوی اسلامی آمیخته بوده و یکی از خواسته‌های اساسی آنها فراهم شدن بستر مساعد برای اجرای عدالت و شریعت اسلامی و همچنین رفع وابستگی‌های تحقیرآمیز به غرب است.

● چه عاملی باعث شد حرکت مردم در این کشورها به سرعت گسترش پیدا کند؟
- مطمئناً وجود فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطاتی و در رأس آنها شبکه اینترنت با محوریت شبکه‌های اجتماعی، در سرعت و وسعت پیدا کردن قیام‌های مردمی در منطقه موثر بوده است. به بیان دیگر، مردم این کشورها توانستند به‌رغم تلاش گسترده رژیم‌های مستبد در جلوگیری از تبادل اطلاعات، با استفاده از فناوری اطلاعات و کمک گرفتن از شبکه‌های ماهواره‌ای همسو، نه تنها به تبادل اطلاعات بین خود بپردازند بلکه با پخش قوی و سریع اخبار، گزارشات و اطلاعیه‌ها، به نوعی از این طریق قیام‌ها را مدیریت کنند. البته باید توجه داشت ابزارهایی که امروز مسلمانان منطقه برای پیشبرد اهدافشان مورد استفاده قرار می‌دهند عمدتاً از سوی غربی‌ها برای تهاجم فرهنگی، جنگ نرم و یا جاسوسی علیه مسلمانان و جریانهای ضد استکباری در عالم طراحی و راه اندازی شده است اما امروز به خواست خدا این ابزارها علیه خودشان مورد استفاده قرار می‌گیرد.

● نقش نخبگان به ویژه روشن‌فکران را در تحولات اخیر چگونه ارزیابی می‌کنید؟
- در هر یک از پنج کشور وضع متفاوت است در بعضی از کشورها مثل بحرین، نخبگان خصوصاً رهبران مذهبی نقش کلیدی دارند و در بعضی کشورها مثل مصر، نخبگان نقش معتنابهی ندارند و مردم با محوریت جوانان، خود راساً حرکتشان را به پیش برده‌اند. البته به نظر من پاسخگویی به سئول شما درباره این پنج کشور نیاز به بررسی‌های دقیق دارد اما آنچه مسلم است در قیام‌های مردمی اخیر، نقش اساسی با عامه مردم است. در ارتباط با روشن‌فکران باید گفت، بعضی از آنها به تبع قبله خودشان که غرب است، در دهه‌های گذشته آشکار و پنهان در خدمت رژیم‌های خودکامه این کشورها بوده‌اند و در جنایات آنها علیه مردم شریکند اما بعضی دیگر در قالب گروه‌های اپوزیسیونی و ... در این کشورها علیه استبداد کار کرده‌اند اما هیچ‌کدام قدرت به وجود آوردن و مدیریت این قیام‌ها یا مشابه آنها را نداشتند؛ علت این بود که نه تنها از اسلام واقعی در متن فعالیت‌های آنها خبری نبوده و نیست بلکه گرایش به فرهنگ و اندیشه غربی و طبقه مرفه جامعه نیز جزء لاینفک کار آنها است و همین امر باعث شده که آنها همیشه در حرکت‌های اصیل مردمیِ کشورهای اسلامی غایب و یا در حاشیه باشند. البته این شرایط برای روحانیان بعضی از این کشورها هم به نوعی صادق است. روحانیان آزاده و مستقل که حاضر نشدند دین خود را به دنیایشان بفروشند، پا به پای مردم در قیام‌ها حضور داشته و دارند و کمک‌هایشان به گسترش قیام‌ها تعیین کننده بوده است؛ اما بالعکس، روحانیان به اصطلاح درباری که در طول دهه‌های اخیر دین فروشی کرده‌اند و با تایید علنی یا سکوت خود، به اقدامات رژیم‌های استبدادی این کشورها مهر تایید زدند، در این قیام‌ها غایب یا در حاشیه بوده‌اند.

● حضور سلفی‌ها و در کل گروه‌های اسلامی افراطی در قیام‌های مردمی چگونه بوده است؟
- گروه‌های تندرو در حرکت‌های مردمی منطقه نقش بارزی ندارند یعنی خیلی به حساب نمی‌آیند. باید توجه داشت، این گروه‌ها هیچ تعلقی به توده مردم مسلمان ندارند؛ آنها عمدتاً وصله‌های نچسبی به حساب می‌آیند که به ویژه طی یک دهه اخیر مثل عروسک‌های خیمه شب بازی در دست چند رژیم خودکامه و امریکایی در خاورمیانه بوده‌اند تا یا در حرکت‌های ناب اسلامی اختلال ایجاد کنند و یا با ارائه تصویری غلط از اسلام و مسلمانان به جهانیان، به پیشرفت برنامه‌های ضد اسلامی غربی‌ها کمک نمایند. به نظر می‌رسد، اگر توده‌های مردم هوشیارانه در صحنه حاضر باشند این گروه‌ها به طور طبیعی منزوی می‌شوند.

● تحلیل شما درباره نحوه برخورد غرب با این تحولات چیست؟
- همان‌طور که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند، غربی‌ها نسبت به وقایع منطقه به شدت غافلگیر شدند یعنی دستگاه‌های اطلاعاتی آنها مجدداً از پیش‌بینی مسائل عظیم دنیای اسلام ناکام ماندند؛ به همین دلیل، طبیعی بود که تا مدتی در شوک به سر ببرند و بعد هم با اتخاذ مواضع ضد و نقیض، سردرگمی خود را در قبال سقوط رژیم‌های دست نشانده خود در منطقه نشان دهند. برای غربی‌ها هیچ چیز به اندازه از دست دادن حسنی مبارک در مصر دردناک‌تر نبوده است. از یک طرف، حسنی مبارک سگ دست آموز غرب در جهت حراست از اسرائیل بود و از طرف دیگر، نماد سازش و همکاریِ اعراب خائن با اسرائیل به شمار می‌رفت و طبعاً سقوط او برای امریکا و به ویژه اسرائیل شکستی بزرگ محسوب می‌شود. به اعتقاد من، غربی‌ها بازنده اصلی قیام‌های مردمی منطقه هستند و لذا ابتدا سعی کردند با گفتارها و رفتارهای فریبنده، حرکت‌های مردمی را به نفع خود مصادره کنند؛ بعد که دیدند مردم با هوشیاری اجازه چنین کاری را به آنها نمی‌دهند، سعی کرده و می‌کنند که زیان خود را از وقایع منطقه کم کنند لذا با چراغ سبز نشان دادن به رژیم‌های دیکتاتور برای کشتار مردم، می‌خواهند جلوی به ثمر نشستن برخی قیام‌های مردمی منطقه نظیر بحرین را بگیرند اما روشن است که هر قدر خشونت‌ها در این کشورها بیشتر شود اراده مردم برای سرنگونی رژیم‌هایشان بیشتر می‌شود با این ملاحظه که نفرت آنها از غرب خصوصاً امریکا هم مضاعف می‌گردد. لذا باید گفت، غربی‌ها در قبال وقایع شمال افریقا و خاورمیانه در حال خودزنی هستند.
در ارتباط با لیبی، غربی‌ها به بهانه دفاع از مردم و انقلابیان لیبی، به ظاهر وارد جنگ با رژیم قذافی شدند. این در حالی است که در طول یک ماه اولی که قذافی مردم خود را به خاک و خون می‌کشید، غربی‌ها سکوت کردند و هیچ کمکی از سوی آنان به انقلابیان صورت نگرفت. در واقع، غربی‌ها زمانی به فکر حمله نظامی به لیبی افتادند که نسبت به سرنوشت چاه‌های عظیم نفتیِ لیبی احساس خطر کردند. البته افتادن چاه‌های نفتی لیبی در مسیری خارج از مسیر منافع غرب، اقتصاد ناکام غرب را به طور مضاعف با دردسر روبرو خواهد ساخت و طبیعی است که غربی‌ها نسبت به آن دغدغه داشته باشند. البته قضیه فقط به نفت ختم نمی‌شود؛ به نظر می‌رسد حفظ امنیت اسرائیل نیز دلیل دیگری برای حمله نظامی به لیبی محسوب می‌شود. مسخره است که غربی‌ها از شورای امنیت که کاملاً در دست خودشان هست هم نتوانستند مجوز شفافی برای حمله به لیبی دریافت کنند. آنها مصوبه‌ای برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع از شورای امنیت گرفتند که تنها در آن یک «و غیره» گنجانده شده بود و به استناد به آن «و غیره» علیه یک کشور لشگر کشی کردند. امروز که حدوداً دو هفته از حمله غربی‌ها به لیبی گذشته همچنان رژیم قذافی در حال کشتار مردم است ضمن آنکه تا الآن در بمبارانهای غربی‌ها، تعداد زیادی غیرنظامی کشته و زخمی شده است. به نظر می‌رسد این جنگ نیز مانند جنگ‌های قبلی برای غربی‌ها سودی در بر نخواهد داشت و مشکلات آنها را دوچندان خواهد کرد.

● به نظر جناب‌عالی آیا غرب به اهداف خود در قبال منطقه خواهد رسید؟
- همان‌طور که اشاره کردم، امروز اوضاع منطقه ما و البته کل جهان به نفع غرب نیست. هم اکنون غربی‌ها با معضلات اقتصادی بی سابقه‌ای دست به گریبانند که نارضایتی‌های اجتماعی وسیع و دامنه‌داری را در پی داشته است. از طرف دیگر، بی ثمر بودن حضور نظامیِ گران آنها در عراق و افغانستان، ناکام ماندن نقشه آنها در لبنان علیه حزب الله، و مهم‌تر از همه، شکست‌های پی در پی سیاست‌های آنها در قبال جمهوری اسلامی ایران، آنها را به شدت خسته و درمانده کرده است. اینها همه در شرایطی است که غربی‌ها روز به روز در حال از دست دادن رژیم‌های مستبد و وابسته به خود در منطقه هستند که می‌تواند منافع استراتژیک آنها در منطقه به ویژه امنیت اسرائیل را به شدت به مخاطره بیندازد. باید توجه داشت، شرایط زمانی برای غربی‌ها غیرقابل تحمل شده که با چشمان خود می‌بینند برنده این قضایا در نهایت جمهوری اسلامی ایران است و نظام اسلامی ما بدون هزینه و خیلی اوقات با هزینه غربی‌ها، بیشترین سود را برده است. در جریان انقلاب‌های منطقه، چند اشتباه بزرگ دیگر هم از غربی‌ها سر زد: یکی شبیه سازی وقایع منطقه در ایران آن هم سه روز بعد از راه پیمایی‌های میلیونی 22 بهمن که به مفتضحانه‌ترین صورت شکست خورد؛ و دیگری سعی در به راه انداختن یک قیام تصنعی در سوریه که آن هم نهایتاً به نفع بشار اسد و تقویت نظام سیاسی این کشور تمام شد.

● از نظر شما چه سرنوشتی برای آنچه امروز در منطقه در حال رُخ دادن است قابل پیش بینی است؟
- قیام‌های مردمی در شمال افریقا و خاورمیانه همین الآن هم پیروزند. البته برخی کشورها به مقصد نزدیک‌تر و بعضی دورترند اما همه به سطحی از پیروزی دست یافته‌اند. روشن است که دیگر اوضاع کشورهای مورد نظر عوض شده و به شکل سابق برنخواهد گشت. حتی قیام مردم این پنج کشور علیه استبداد و سرسپردگی، شرایط همه کشورهای منطقه را که به نوعی آلوده به استبداد و وابستگی سیاسی به غرب هستند را نیز عوض کرده است؛ از این پس حکام این کشورها خواب راحت به چشمان خود نخواهند دید، آنها همواره از احتمال قیام مردمی و سرنگونی، در وحشت به سر خواهند برد. از سوی دیگر، این منطقه دیگر جولانگاه غرب و محل امنی برای آنها نیست و غربی‌ها مجبورند در سیاست‌های خود تغییرات عمده‌ای ایجاد کنند و جای دیگری را برای تأمین منافع دراز مدت خود پیدا کنند.

● آیا ممکن است در آینده نزدیک شاهد اضافه شدن کشوری جدید به پنج کشور مورد اشاره باشیم؟
- در طول ماه‌های اخیر اعتراضاتی در کشورهای دیگر مثل مغرب، اردن، عمان و عربستان هم بوده اما هیچ‌کدام اکنون اوج نگرفته است. البته به نظر می‌رسد شرایط عمان و عربستان سعودی از سایر کشورهایی که نام بردیم برای شروع یک قیام مردمیِ فراگیر مساعدتر است.

● صرف نظر از مواجهه دستگاه دیپلماسی نظام با اوضاع منطقه، از نظر شما نیروهای انقلابی در ایران در قبال تحولات منطقه چیست؟
- مایلم در پاسخ به این سئول به چند نکته مهم اشاره کنم. اول اینکه باید دائماً آب به صورت خود بپاشیم تا خدای ناکرده گرفتار خواب آلودگی نشویم. جریان سیاسی منطقه سرعت بالایی دارد و کوچک‌ترین غفلت موجب می‌شود که دچار عقب‌ماندگی شویم. ما باید از اوضاع منطقه اطلاعات و تحلیل‌های روزآمد و عمیق داشته باشیم. البته رسانه‌ها نیز در این زمینه مسئولیت سنگینی دارند؛ به نظر می‌رسد رسانه‌های ما خصوصاً صدا و سیما باید در جهت ارائه اطلاعات و تحلیل‌های قوی به مردم به‌ویژه قشر تحصیل کرده فعال‌تر عمل کند. دوم اینکه، در ارتباط با وقایع منطقه، توقع می‌رود تحرک نیروهای انقلابی خصوصاً تشکل‌های دانشجویی و همگرایی آنها با جوانان منطقه از این که هست به مراتب بهتر باشد. امروز ابزار ارزان و بسیار موثری مثل اینترنت در اختیار ما است که می‌توانیم با آن به مسلمانان این پنج کشور کمک شایان توجهی بکنیم؛ همگرایی ما با جوانان انقلابی این کشورها خیلی موثر است در عین حال باید توجه داشت که همگرایی زمانی واقعی است که با هم دردی توأم باشد. یعنی حقیقتاً احساس کنیم شهیدان و مجروحان این قیام‌ها برادران و خواهران خودمان هستند. نکته سوم این است که ما باید با در نظر گرفتن اوضاع پرحرارت منطقه و تاکید بر این واقعیت که انقلاب اسلامی ایران برای مردم در این کشورها الگوست، روحیه انقلابی جوانان خودمان را تقویت کنیم. باید تلاش کنیم تا جوانان ما ارزش انقلاب و نظام اسلامی و قدر استقلال، عزت و سربلندی‌ای که انقلاب اسلامی به ما داده است را عمیقاً درک کنند و بدانند چه امانت بزرگی به آنها سپرده شده است و نکته آخر اینکه، باید با استفاده از فضای سیاسی حاکم بر منطقه، ماسک غرب و غرب‌گراهای ایرانی را به طور کامل از چهره خوش خط و خال آنها برداریم. جوانان ما باید از وضعیت حاکم بر کشورهای منطقه که عامل اصلی آن سجده به غرب و فاصله گرفتن از اسلام اصیل است عبرت بگیرند و بدانند کسانی که در داخل آنها را دائماً به سمت غرب یعنی به سمت شرایط پیش از انقلاب دعوت می‌کنند چه ماهیتی دارند.

● با توجه به چشم انداز کلانی که برای منطقه متصور است، شرایط جهان اسلام در معادلات جهانی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
- به نظر می‌رسد ما حقیقتاً با یک واقعه عظیم در منطقه و به تبع آن در جهان روبرو هستیم که می‌تواند طی دو دهه آینده شرایط را تا حد معتنابهی به نفع جهان اسلام تغییر دهد. نباید فراموش کرد بیداری مسلمانان منطقه و قیام آنها علیه نظام‌های خودکامه و سرسپرده حاکم بر کشورهای اسلامی، جزء آرزوهای بزرگ ملت انقلابی ایران بوده است و امروز به فضل الهی و با صبر و مقاومت مردم انقلابی ایران در حال تحقق است. تا الآن، یکی از موانع وحدت اسلامی و نیز هوشیاری و مقامت مسلمانان در برابر دشمن مشترک، همین رژیم‌های دیکتاتور و خائن بوده‌اند. با سرنگونی این رژیم‌ها، زمینه برای ارتباط و تعامل گسترده مسلمانان با هم در عرصه‌های گوناگون فراهم می‌شود و مسلمانان می‌توانند از طریق ظرفیت منحصربه‌فردی که اسلام عزیز به آنها داده است، دوباره تمدن بزرگ اسلامی را در جهان احیاء کنند. به نظر می‌رسد شرایط امروز جهان از جهت علم و فناوری در دست‌یابی به این چشم انداز به مسلمانان کمک خواهند کرد. ما باید از فرصت‌های پدیده جهانی‌شدن به نفع جهان اسلام استفاده کنیم و یک جهان اسلام عظیم و قدرتمند را به مثابه جهانی‌شدن دیگر به وجود بیاوریم که بتواند بشر را از جهنمی که غربی‌ها برای آن درست کرده‌اند نجات دهد.

منبع: باشگاه اندیشه

شنبه 31 اردیبهشت 1390
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط