آیتالله شهید دکتر بهشتى، که خود از مشارکتکنندگان جدى و ژرفنگر نهضت احیاى اندیشه اسلامى شمرده مىشد، از معدود افرادى بود که خواستار شناخت واقعیتها و بهرهگیرى از نقاط قوت آثار دکتر شریعتى بودند. ایشان همواره درباره دکتر شریعتى و آثار او مورد سؤال قرار مىگرفت واز همین روى با مطالعه دقیق آثار و مجالست و گفتگوى صمیمانه اما نقادانه با دکتر شریعتى، سعى در فهم و درک مواضع فکرى وى داشت.
«شریعتى، درخششى در تاریخ انقلاب و اسلام» عنوان مصاحبهاى است که به تاریخ 24/3/1360 در روزنامه اطلاعات منتشر شده است و هماکنون در اختیار مخاطبان گرامی قرار میگیرد.
* دکتر شریعتى را چگونه مىشناسید و چه تصویرى از شخصیت فکرى، سیاسى و مذهبى او دارید؟
دکتر شریعتى قریحهاى سرشار، ذهنى تیز و اندیشهاى پویا بود. درباره انسان بیش از هر چیز دیگر کوشیده بود و این اندیشه را در رابطه با اسلام و ادیان الهى، و در رابطه با آنچه فلاسفه و جامعهشناسان و انسانشناسان متفکر دیگر آوردهاند و گفتهاند، دنبال کرده و به نتایج مورد علاقهاش رسیده بود.
بهنظر من، دکتر شریعتى تجلى یک پویش و یک حرکت بود. یک حرکت تند و تیز؛ یک حرکت پرنشیب و فراز؛ یک حرکت تحولدار. در سخنانش، نوشتههایش و کتابهایش این تحول و نشیب و فراز را بخوبى مىشود احساس کرد. در عین حال یک قریحه سرشار و یک ذوق بدیع بود.
نوشتههایش، کلماتش، جملاتش، اسلوب نگارشش، اسلوب سخنش و کیفیت برخوردش با مسائل و جامعه خود از ابداع فراوان برخوردار بود. تازهآفرینى و نوآفرینى یکى از ویژگىهاى برجسته دکتر بود.
از آنجا که دکتر یک پویش و یک حرکت بود، طبیعى است که در اندیشهها و کارهایش موارد متعددى وجود داشته باشد که از دیدگاه صاحبنظران اسلامى مردود بود، یا حتى پایههاى اصیلى نداشت. به همین دلیل هم در موارد زیاد حساسیتهایى در برابر گفتهها و نوشتههایش بهوجود مىآمد؛ البته نه از جانب کسانى که نگرش سطحى نسبت به اسلام دارند، بلکه از جانب صاحبنظران ژرفنگر اسلام.
ولى آنچه درباره دکتر باید همیشه منصفانه داورى شود، نقش مؤثر او بود در بازگشت نسل جوان به خویشتن و »اسلام خویشتن«، و اینکه این نسل بار دیگر هویت خودش را در اسلام باز بیابد. کارها و آثار دکتر در بازگشت نسل جوان به خویشتن اسلامى خویش، بسیار مؤثر بود و بسیارى از گروهها و قشرها از مجراى گفتهها و نوشتهها و دیدهاى او موفق شدند که به خویشتن اسلامى خویش بازگردند.
* آشنایى دکتر شریعتى با فلاسفه اسلامى به چه میزان بود؟
دکتر شریعتى با آثار فلاسفه اسلامى، از قبیل بوعلى سینا، خواجهنصیرالدین طوسى، ملاصدرا، میرداماد و... آشنایى سیستماتیک نداشت. کتابهاى فلسفه اسلامى را به صورت درس نخوانده بود و حتى بهصورت پیوسته هم مطالعه نکرده بود ؛ یعنى چنین نبود که مثلاً آثار بوعلى سینا یا ملاصدرا و یا لااقل »اشارات« و »شفا«ى بوعلى یا »اسفار« ملاصدرا، یا حتى آثار ارسطو و افلاطون را که مربوط به قبل از اسلام است، مانند آن کسانى که در فلسفه مطالعه مىکنند، مطالعه کرده باشد. ولى از طریق نوشتههاى دیگر با اندیشههاى این متفکران بزرگ آشنایى بههم زده بود. در مطالعات جدیدش، یعنى مطالعات پیرامون آثار اندیشمندان غرب، آشنایى خوبى بهدست آورده بود و در آن زمینه مطالعات ایشان بىواسطهتر بود. با قرآن، نهجالبلاغه و آثار دیگر اسلامى، مقدارى آشنایى مستقیم و مقدارى آشنایى از طریق کتابهاى دیگر پیدا کرده بود و از این مجموعه توانسته بود در ذهن نقاد و پرشعله خودش یک گداخته جدیدى بهوجود بیاورد که داراى گرما و جاذبه و اثر خاصى بود. بعد هم کوشیده بود مقدارى بافتهاى فرهنگى و اجتماعى جامعه اسلامى ایران را بشناسد و همچنین درباره کل جامعه بشرى بیندیشد. دکتر توانست از مجراى شعر و ادب، با اندیشههاى فلاسفه و عرفاى اسلامى آشنایى خوبى پیدا کند و به هر حال از این جغرافیا یک نگرش گسترده داشته باشد. گستردگى در نگرش، در آثار دکتر مشهود است.
* تأثیر دکتر شریعتى را در انقلاب تا چه حد مىبینید؟
دکتر در توسعه و تقویت شور انقلابى جامعه ما، بهخصوص نسل جوان، تأثیر بسزایى داشت و توانست قلب و احساس و ذهن جوانهاى ما را براى درک پیامهاى امام آمادهتر و به فهم و پذیرش این پیامهاى انقلابى نزدیکتر کند. توانست پیوند میان نسل جوان و روحانیت مسئول و متعهد را در یک راستاى انقلابى براى نسل جوان قابل فهمتر کند. بههر حال کار دکتر، بهخصوص در آن سالهاى 50 49 تا 57، چه در داخل ایران و چه در خارج ایران، روى جوانهاى ما اثر مثبت داشت.
* برداشت گروهها از نظرات دکتر را چگونه ارزیابى مىکنید؟
دکتر یک پویش بود. دکتر یک حرکت و یک دگرگونى بود. مىدانیم که مواضع انسان در دگرگونىها تغییر مىکند؛ برخى از مواضعش پسند بعضى از گروهها مىافتد، در حالى که برخى از مواضعش ضد آن گروههاست. هر انسانى اینطور است و دکتر یک استثناء نیست.
بعضى گروهها مىروند و آن مواضعى را که پسند خودشان است مىگیرند و آن مواضعى را که بر ضد موضعگیرى خودشان است نادیده مىگیرند. گروههاى خودمحور عموماً به این صورتند که از هر شخصیت و جریان و چهره و صاحبنظر، روى آن چیزى که به سودشان است تکیه مىکنند، و آن را که به زیانشان است دور انداخته و نادیده مىگیرند. دکتر هیچ وقت معتقد نبوده که هر چه گفته صحیح است و این را بارها تکرار کرده. مگر مىشود یک انسانى هوشیار و آگاه و اندیشمند باشد و بگوید که هر چه من مىگویم درست است؟ دکتر در کتاب »یاد و یادآوران« مىگوید، پارسال من در عرفات درباره زیارت عاشورا یا زیارت امام حسین یا زیارت وارث که مردم مىخواندند نظرم چه بود و امسال نظرم چیست و این دو نظر صد و هشتاد درجه با هم فرق مىکنند.
او این دگرگونى پیش رونده را براى خودش کمال مىداند و آنچه را که پارسال مىاندیشید امسال براى خودش قابل قبول نیست. اما این گروهها مثلاً روى اندیشه پارسال او که بهوسیله خودش رد شده تکیه مىکنند، بىآنکه به رد امسالش اشارهاى بکنند.
* نقاط مثبت و منفى در اندیشه و مشى شریعتى کداماند؟
دکتر در بعضى از برداشتهایش از آیات قرآن و روایات شیوهاى را دنبال مىکرد که ما آن شیوه را »شیوه اصحاب رأى« مىگوییم؛ یعنى شیوه کسانى که مىکوشند تا یک عبارت را مطابق با اندیشه دلخواهشان معنى بکنند. این شیوه، شیوه پرآسیب و خطرى است.
در قسمتى از نوشتههاى دکتر که سالها پیش مطالعه مىکردم در حاشیه آنها از این یادداشتها بطور مکرر نوشتهام که دکتر در اینجا یک اندیشهاى را دوست داشته، دلش مىخواسته که این اندیشه، اندیشه مستند اسلامى باشد. بعد رفته و این آیات یا روایات را پیدا کرده و خواسته آنها را طورى معنا کند که سند اسلامى اندیشههاى دلخواه خودش باشد. ما بهطور کلى این شیوه را شیوه صحیحى نمىدانیم و معتقدیم که انسان وقتى مىخواهد دنبال اسلامشناسى برود، مىتواند با اندیشههاى گوناگون براى فهم قرآن برود، ولى وقتى دنبال فهم قرآن رفت، اول باید تحقیق کند که قرآن کدام اندیشه را تأیید مىکند، بعد بگوید که اندیشه قرآنى این است - ولو این اندیشه براى خودش اندیشهاى نباشد که از لحاظ استدلال و عقل قابل پذیرش باشد. انسان اگر بخواهد اسلامشناسى بکند، باید بدون پیشداورى به سراغ اسلام برود - هر چند که درباره همه مکتبها همینطور است؛ ولى این مسئله خصوصاً در مورد اسلام که مکتب وحى است دقیقتر مىباشد. در مواردى )متأسفانه سالها فاصله شده و نمونههایش یادم نیست، اما در آن کتاب یادداشت کردهام( به نظر مىرسید که دکتر اینطور باشد. در دیدارهاى مأنوسکنندهاى که گهگاه با مرحوم دکتر شریعتى داشتیم، این نکات را با صداقت و صراحت و برادرانه با ایشان در میان گذاشتم و در ایشان هم مقاومتى ندیدیم - برعکس آنچه در مورد او مىگویند که یکدنده بود و روى آراى خود پافشارى مىکرد.
یادم مىآید که یکبار مفصل با ایشان صحبت کردم و ایشان پذیرا بودند. برادر عزیزمان آقاى خامنهاى در مورد دیگرى نقل کردند که درباره موضوعى با دکتر بحث کردند و ایشان پذیرا بودند.
بنابراین، طبیعى است که یک انسان جستجوگر و کاوشگر و پوینده باید واقعاً آماده پذیرش آن چیزى باشد که به پویش و کاوش سالم او کمک کند. بنابراین، این ضعف در کارهاى دکتر بود؛ اما چنین نبود که ایشان در برابر تذکرات و یادآورىها و بحثهاى بىغرض، خالص و روشنگرى که مىتوانست به برطرفکردن این نقص و این ضعف کمک کند مقاومت لجوجانه داشته باشد. من دکتر را حتى یکبار هم اینطور ندیدم.
بنابراین، کسانى که آثار دکتر را مطاله مىکنند لازم است به این نکته توجه داشته باشند که دکتر در موارد متعدد، روى ذوق و قریحه خودش به برداشتى مىرسید که آسیب و زیان همراه دارد. براى اینکه صحیح این است که انسان وقتى بخواهد بداند که قرآن چه مىگوید، باید درست دقت کند که عبارت قرآن چه مىگوید؛ صرفنظر از اینکه این برداشت با برداشت خودش یکى و موافق باشد، یا موافق نباشد. جنبههاى مثبت کار دکتر خیلى زیاد است. انصافاً دکتر درخششى در تاریخ اسلام و تاریخ انقلاب بود.
* میزان انتقادپذیرى دکتر شریعتى را چگونه ارزیابى مىکنید؟
تقدیر و ستایش من از دکتر بهخاطر این است که او را جستجوگرى یافتم که اگر با زبان روشن و منطق بىغرضانه با او صحبت مىکردى آماده آن بود که در نظراتش، در ساختههاى پیشینش، تجدیدنظر کند و این خود یک بعد زیبا و متعالى در هر انسانى است؛ زیرا حق و حقپرستى هم از نکتههاى بارز اسلام است.
چرا جامعه ما، بهجاى استفاده مثبت از چهرهها و سرمایههایش، سراغ انگزدنهایى مىرود که به این استفاده مثبت ضرر مىزند؟ این شیوه، شیوهاى که من از اسلام آموختهام نیست و آن را نمىپسندم.
من معتقدم از دکتر و بسیارى سرمایههاى علمى دیگر مىتوان استفاده مثبتِ سازنده کرد و این نکتههاى ابهام را مانع استفاده سازنده قرار نداد. باز هم تأکید مىکنم که مطالعهگران آثار دکتر باید توجه داشته باشند دکتر یک شدن تیز و تند است و خود دکتر در یکى از سخنرانىهایش این مسئله را درباره عدهاى از متفکران غیر مسلمان دارد. وقتى مىخواهد بگوید مارکس چه مىگفت، باید بگویید مارکس در چه زمانى؟ مارکس در زمان نوشتن مانیفست؟ مارکس چه سنى مورد نظر است؟ خود او هم روى این مسئله تکیه داشت که وقتى مىگفتند مارکس چه مىگفت، باید مىگفتند در چه زمانى چه مىگفت؟
این را در فقهاى خودمان هم مىبینیم. مثلاً علامه حلّى و علامه طوسى از فقهایى هستند که خیلى کتاب نوشتند. وقتى مىگویند »نظر علامه حلى«، باید بگویید در چه سال و در چه کتابى؟ چه بسا علامه حلى و شیخ طوسى با نظر و فتوایى که در آثار پنجاه سالگى داشته، نظر و فتوایى را که در سن سى سالگى داشته رد کرده باشند. باید بگویم ذهنهاى تیز و تند که یک پویش با شتاب هستند، بدینگونهاند.
بنابراین، مطالعهگران آثار دکتر باید بدانند که دکتر برداشت اسلامى را که در سن سى سالگى داشته در سن چهل یا چهلو پنج سالگى رد کرده و بىارزش دانسته است.
* اگر درباره چگونگى استفاده از آثار دکتر نکاتى به نظرتان مىرسد بفرمایید.
بهطورکلى باید بگویم مطالعهگرهاى ما لازم است قبلاً با یک مجموعه منقّح که انطباقش با تعالیم اسلامى روشن باشد، آشنا شوند. باید یک برداشت جمعى از اسلام داشته باشند و سپس بهدنبال این نوشتههاى پرنشیب و فراز بروند؛ و الا ذهنشان در این نشیب و فرازها گم مىشود و به این آسانىها نمىتوانند به یک برداشت شکل یافته از اسلام برسند.
من به انتخاب نسل جوان اعتقاد داشته و دارم. این نسل را یک نسل پیشرفته احساس مىکنم. حدود سى و پنج سال یا بیشتر است که با این نسل همیشه پیوند فکرى و ذهنى داشته و دارم. معتقدم که خداوند در این مملکت گنجینههاى استعداد سرشار آفریده و این گنجینههاى سرشار واقعاً سرمایههاى بزرگ آینده هستند.
چه ذوقها، چه قریحهها و چه فکرهاى عمیق تجزیه و تحلیل، همه قابل تحسین است. بنابراین، امید فراوان دارم که این نسل با آنچه مىخواند، یا آنچه مىشنود و آنچه مىگوید، راهگشاى تودههاى محروم و مستضعف و راهگشاى کل بشریت باشد. باید بگویم نسل جوان بسیار مایه امید آینده ما هستند. به این نسل سفارش مىکنم مواظب باشند که در هیچ جریانى غرق نشود. خویشتن خویش را بشناسد و با حفظ هویت اصلى خود این حرکت سازنده پرشتاب را ادامه دهند.
منبع: سایت بنیاد آثار و اندیشه های شهید بهشتی
گفتنی است همه آثار شهید بهشتی در فروشگاه موسسه کتاب فردا و سایت پاتوق کتاب موجود و قابل تهیه است:
•آزادی، هرج و مرج، زورمداری: آیت الله سیدمحمد حسینی بهشتی، دکتر حبیب ا... پیمان، مهدی فتاح پور، نورالدین کیانوری
•بانکداری، ربا و قوانین مالی اسلام
•بایدها و نبایدها
•بهداشت و تنظیم خانواده
•حزب جمهوری اسلامی مواضع تفصیلی
•حق و باطل از دیدگاه قرآن
•خدا از دیدگاه قرآن
•دکتر شریعتی جستجوگری در مسیر شدن
•روش برداشت از قرآن
•سرود یکتاپرستی: فلسفه نماز، تغییر قبله، زبان نماز، نماز وسطی، نماز چیست؟
•سه گونه اسلام
•شب قدر
•شناخت از دیدگاه فطرت
•شناخت از دیدگاه قرآن
•شناخت اسلام
•شناخت عرفانی
•مبانی نظری قانون اساسی
•محیط پیدایش اسلام
•موسیقی و تفریح در اسلام
•نقش آزادی در تربیت کودکان
•نماز چیست؟
•ولایت، رهبری، روحانیت