loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

شهید بهشتی: شریعتی، درخششی در تاریخ انقلاب

نویسندگان مرتبط : سید محمد حسینی بهشتی | بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید دکتر بهشتی

آیت‏الله شهید دکتر بهشتى، که خود از مشارکت‏کنندگان جدى و ژرف‏نگر نهضت احیاى اندیشه اسلامى شمرده مى‏شد، از معدود افرادى بود که خواستار شناخت واقعیتها و بهره‏گیرى از نقاط قوت آثار دکتر شریعتى بودند. ایشان همواره درباره دکتر شریعتى و آثار او مورد سؤال قرار مى‏گرفت واز همین روى با مطالعه دقیق آثار و مجالست و گفتگوى صمیمانه اما نقادانه با دکتر شریعتى، سعى در فهم و درک مواضع فکرى وى داشت.
«شریعتى، درخششى در تاریخ انقلاب و اسلام» عنوان مصاحبه‏اى است که به تاریخ 24/3/1360 در روزنامه اطلاعات منتشر شده است و هم‌‌اکنون در اختیار مخاطبان گرامی قرار می‌گیرد.

* دکتر شریعتى را چگونه مى‏شناسید و چه تصویرى از شخصیت فکرى، سیاسى و مذهبى او دارید؟
دکتر شریعتى قریحه‏اى سرشار، ذهنى تیز و اندیشه‏اى پویا بود. درباره انسان بیش از هر چیز دیگر کوشیده بود و این اندیشه را در رابطه با اسلام و ادیان الهى، و در رابطه با آنچه فلاسفه و جامعه‏شناسان و انسان‏شناسان متفکر دیگر آورده‏اند و گفته‏اند، دنبال کرده و به نتایج مورد علاقه‏اش رسیده بود.
به‏نظر من، دکتر شریعتى تجلى یک پویش و یک حرکت بود. یک حرکت تند و تیز؛ یک حرکت پرنشیب و فراز؛ یک حرکت تحول‏دار. در سخنانش، نوشته‏هایش و کتاب‏هایش این تحول و نشیب و فراز را بخوبى مى‏شود احساس کرد. در عین حال یک قریحه سرشار و یک ذوق بدیع بود.
نوشته‏هایش، کلماتش، جملاتش، اسلوب نگارشش، اسلوب سخنش و کیفیت برخوردش با مسائل و جامعه خود از ابداع فراوان برخوردار بود. تازه‏آفرینى و نوآفرینى یکى از ویژگى‏هاى برجسته دکتر بود.
از آنجا که دکتر یک پویش و یک حرکت بود، طبیعى است که در اندیشه‏ها و کارهایش موارد متعددى وجود داشته باشد که از دیدگاه صاحبنظران اسلامى مردود بود، یا حتى پایه‏هاى اصیلى نداشت. به همین دلیل هم در موارد زیاد حساسیت‏هایى در برابر گفته‏ها و نوشته‏هایش به‏وجود مى‏آمد؛ البته نه از جانب کسانى که نگرش سطحى نسبت به اسلام دارند، بلکه از جانب صاحبنظران ژرف‏نگر اسلام.
ولى آنچه درباره دکتر باید همیشه منصفانه داورى شود، نقش مؤثر او بود در بازگشت نسل جوان به خویشتن و »اسلام خویشتن«، و اینکه این نسل بار دیگر هویت خودش را در اسلام باز بیابد. کارها و آثار دکتر در بازگشت نسل جوان به خویشتن اسلامى خویش، بسیار مؤثر بود و بسیارى از گروه‏ها و قشرها از مجراى گفته‏ها و نوشته‏ها و دیدهاى او موفق شدند که به خویشتن اسلامى خویش بازگردند.

* آشنایى دکتر شریعتى با فلاسفه اسلامى به چه میزان بود؟
دکتر شریعتى با آثار فلاسفه اسلامى، از قبیل بوعلى سینا، خواجه‏نصیرالدین طوسى، ملاصدرا، میرداماد و... آشنایى سیستماتیک نداشت. کتاب‏هاى فلسفه اسلامى را به صورت درس نخوانده بود و حتى به‏صورت پیوسته هم مطالعه نکرده بود ؛ یعنى چنین نبود که مثلاً آثار بوعلى سینا یا ملاصدرا و یا لااقل »اشارات« و »شفا«ى بوعلى یا »اسفار« ملاصدرا، یا حتى آثار ارسطو و افلاطون را که مربوط به قبل از اسلام است، مانند آن کسانى که در فلسفه مطالعه مى‏کنند، مطالعه کرده باشد. ولى از طریق نوشته‏هاى دیگر با اندیشه‏هاى این متفکران بزرگ آشنایى به‏هم زده بود. در مطالعات جدیدش، یعنى مطالعات پیرامون آثار اندیشمندان غرب، آشنایى خوبى به‏دست آورده بود و در آن زمینه مطالعات ایشان بى‏واسطه‏تر بود. با قرآن، نهج‏البلاغه و آثار دیگر اسلامى، مقدارى آشنایى مستقیم و مقدارى آشنایى از طریق کتاب‏هاى دیگر پیدا کرده بود و از این مجموعه توانسته بود در ذهن نقاد و پرشعله خودش یک گداخته جدیدى به‏وجود بیاورد که داراى گرما و جاذبه و اثر خاصى بود. بعد هم کوشیده بود مقدارى بافت‏هاى فرهنگى و اجتماعى جامعه اسلامى ایران را بشناسد و هم‏چنین درباره کل جامعه بشرى بیندیشد. دکتر توانست از مجراى شعر و ادب، با اندیشه‏هاى فلاسفه و عرفاى اسلامى آشنایى خوبى پیدا کند و به هر حال از این جغرافیا یک نگرش گسترده داشته باشد. گستردگى در نگرش، در آثار دکتر مشهود است.

* تأثیر دکتر شریعتى را در انقلاب تا چه حد مى‏بینید؟
دکتر در توسعه و تقویت شور انقلابى جامعه ما، به‏خصوص نسل جوان، تأثیر بسزایى داشت و توانست قلب و احساس و ذهن جوان‏هاى ما را براى درک پیام‏هاى امام آماده‏تر و به فهم و پذیرش این پیام‏هاى انقلابى نزدیک‏تر کند. توانست پیوند میان نسل جوان و روحانیت مسئول و متعهد را در یک راستاى انقلابى براى نسل جوان قابل فهم‏تر کند. به‏هر حال کار دکتر، به‏خصوص در آن سال‏هاى 50 49 تا 57، چه در داخل ایران و چه در خارج ایران، روى جوان‏هاى ما اثر مثبت داشت.

* برداشت گروه‏ها از نظرات دکتر را چگونه ارزیابى مى‏کنید؟
دکتر یک پویش بود. دکتر یک حرکت و یک دگرگونى بود. مى‏دانیم که مواضع انسان در دگرگونى‏ها تغییر مى‏کند؛ برخى از مواضعش پسند بعضى از گروه‏ها مى‏افتد، در حالى که برخى از مواضعش ضد آن گروه‏هاست. هر انسانى این‏طور است و دکتر یک استثناء نیست.
بعضى گروه‏ها مى‏روند و آن مواضعى را که پسند خودشان است مى‏گیرند و آن مواضعى را که بر ضد موضع‏گیرى خودشان است نادیده مى‏گیرند. گروه‏هاى خودمحور عموماً به این صورتند که از هر شخصیت و جریان و چهره و صاحب‏نظر، روى آن چیزى که به سودشان است تکیه مى‏کنند، و آن را که به زیانشان است دور انداخته و نادیده مى‏گیرند. دکتر هیچ وقت معتقد نبوده که هر چه گفته صحیح است و این را بارها تکرار کرده. مگر مى‏شود یک انسانى هوشیار و آگاه و اندیشمند باشد و بگوید که هر چه من مى‏گویم درست است؟ دکتر در کتاب »یاد و یادآوران« مى‏گوید، پارسال من در عرفات درباره زیارت عاشورا یا زیارت امام حسین یا زیارت وارث که مردم مى‏خواندند نظرم چه بود و امسال نظرم چیست و این دو نظر صد و هشتاد درجه با هم فرق مى‏کنند.
او این دگرگونى پیش رونده را براى خودش کمال مى‏داند و آنچه را که پارسال مى‏اندیشید امسال براى خودش قابل قبول نیست. اما این گروه‏ها مثلاً روى اندیشه پارسال او که به‏وسیله خودش رد شده تکیه مى‏کنند، بى‏آنکه به رد امسالش اشاره‏اى بکنند.

* نقاط مثبت و منفى در اندیشه و مشى شریعتى کدام‏اند؟
دکتر در بعضى از برداشت‏هایش از آیات قرآن و روایات شیوه‏اى را دنبال مى‏کرد که ما آن شیوه را »شیوه اصحاب رأى« مى‏گوییم؛ یعنى شیوه کسانى که مى‏کوشند تا یک عبارت را مطابق با اندیشه دلخواهشان معنى بکنند. این شیوه، شیوه پرآسیب و خطرى است.
در قسمتى از نوشته‏هاى دکتر که سال‏ها پیش مطالعه مى‏کردم در حاشیه آنها از این یادداشت‏ها بطور مکرر نوشته‏ام که دکتر در اینجا یک اندیشه‏اى را دوست داشته، دلش مى‏خواسته که این اندیشه، اندیشه مستند اسلامى باشد. بعد رفته و این آیات یا روایات را پیدا کرده و خواسته آنها را طورى معنا کند که سند اسلامى اندیشه‏هاى دلخواه خودش باشد. ما به‏طور کلى این شیوه را شیوه صحیحى نمى‏دانیم و معتقدیم که انسان وقتى مى‏خواهد دنبال اسلام‏شناسى برود، مى‏تواند با اندیشه‏هاى گوناگون براى فهم قرآن برود، ولى وقتى دنبال فهم قرآن رفت، اول باید تحقیق کند که قرآن کدام اندیشه را تأیید مى‏کند، بعد بگوید که اندیشه قرآنى این است - ولو این اندیشه براى خودش اندیشه‏اى نباشد که از لحاظ استدلال و عقل قابل پذیرش باشد. انسان اگر بخواهد اسلام‏شناسى بکند، باید بدون پیش‏داورى به سراغ اسلام برود - هر چند که درباره همه مکتب‏ها همین‏طور است؛ ولى این مسئله خصوصاً در مورد اسلام که مکتب وحى است دقیق‏تر مى‏باشد. در مواردى )متأسفانه سال‏ها فاصله شده و نمونه‏هایش یادم نیست، اما در آن کتاب یادداشت کرده‏ام( به نظر مى‏رسید که دکتر این‏طور باشد. در دیدارهاى مأنوس‏کننده‏اى که گه‏گاه با مرحوم دکتر شریعتى داشتیم، این نکات را با صداقت و صراحت و برادرانه با ایشان در میان گذاشتم و در ایشان هم مقاومتى ندیدیم - برعکس آنچه در مورد او مى‏گویند که یکدنده بود و روى آراى خود پافشارى مى‏کرد.
یادم مى‏آید که یک‏بار مفصل با ایشان صحبت کردم و ایشان پذیرا بودند. برادر عزیزمان آقاى خامنه‏اى در مورد دیگرى نقل کردند که درباره موضوعى با دکتر بحث کردند و ایشان پذیرا بودند.
بنابراین، طبیعى است که یک انسان جستجوگر و کاوش‏گر و پوینده باید واقعاً آماده پذیرش آن چیزى باشد که به پویش و کاوش سالم او کمک کند. بنابراین، این ضعف در کارهاى دکتر بود؛ اما چنین نبود که ایشان در برابر تذکرات و یادآورى‏ها و بحث‏هاى بى‏غرض، خالص و روشنگرى که مى‏توانست به برطرف‏کردن این نقص و این ضعف کمک کند مقاومت لجوجانه داشته باشد. من دکتر را حتى یک‏بار هم این‏طور ندیدم.
بنابراین، کسانى که آثار دکتر را مطاله مى‏کنند لازم است به این نکته توجه داشته باشند که دکتر در موارد متعدد، روى ذوق و قریحه خودش به برداشتى مى‏رسید که آسیب و زیان همراه دارد. براى اینکه صحیح این است که انسان وقتى بخواهد بداند که قرآن چه مى‏گوید، باید درست دقت کند که عبارت قرآن چه مى‏گوید؛ صرف‏نظر از اینکه این برداشت با برداشت خودش یکى و موافق باشد، یا موافق نباشد. جنبه‏هاى مثبت کار دکتر خیلى زیاد است. انصافاً دکتر درخششى در تاریخ اسلام و تاریخ انقلاب بود.

* میزان انتقادپذیرى دکتر شریعتى را چگونه ارزیابى مى‏کنید؟
تقدیر و ستایش من از دکتر به‏خاطر این است که او را جستجوگرى یافتم که اگر با زبان روشن و منطق بى‏غرضانه با او صحبت مى‏کردى آماده آن بود که در نظراتش، در ساخته‏هاى پیشینش، تجدیدنظر کند و این خود یک بعد زیبا و متعالى در هر انسانى است؛ زیرا حق و حق‏پرستى هم از نکته‏هاى بارز اسلام است.
چرا جامعه ما، به‏جاى استفاده مثبت از چهره‏ها و سرمایه‏هایش، سراغ انگ‏زدن‏هایى مى‏رود که به این استفاده مثبت ضرر مى‏زند؟ این شیوه، شیوه‏اى که من از اسلام آموخته‏ام نیست و آن را نمى‏پسندم.
من معتقدم از دکتر و بسیارى سرمایه‏هاى علمى دیگر مى‏توان استفاده مثبتِ سازنده کرد و این نکته‏هاى ابهام را مانع استفاده سازنده قرار نداد. باز هم تأکید مى‏کنم که مطالعه‏گران آثار دکتر باید توجه داشته باشند دکتر یک شدن تیز و تند است و خود دکتر در یکى از سخنرانى‏هایش این مسئله را درباره عده‏اى از متفکران غیر مسلمان دارد. وقتى مى‏خواهد بگوید مارکس چه مى‏گفت، باید بگویید مارکس در چه زمانى؟ مارکس در زمان نوشتن مانیفست؟ مارکس چه سنى مورد نظر است؟ خود او هم روى این مسئله تکیه داشت که وقتى مى‏گفتند مارکس چه مى‏گفت، باید مى‏گفتند در چه زمانى چه مى‏گفت؟
این را در فقهاى خودمان هم مى‏بینیم. مثلاً علامه حلّى و علامه طوسى از فقهایى هستند که خیلى کتاب نوشتند. وقتى مى‏گویند »نظر علامه حلى«، باید بگویید در چه سال و در چه کتابى؟ چه بسا علامه حلى و شیخ طوسى با نظر و فتوایى که در آثار پنجاه سالگى داشته، نظر و فتوایى را که در سن سى سالگى داشته رد کرده باشند. باید بگویم ذهن‏هاى تیز و تند که یک پویش با شتاب هستند، بدین‏گونه‏اند.
بنابراین، مطالعه‏گران آثار دکتر باید بدانند که دکتر برداشت اسلامى را که در سن سى سالگى داشته در سن چهل یا چهل‏و پنج سالگى رد کرده و بى‏ارزش دانسته است.

* اگر درباره چگونگى استفاده از آثار دکتر نکاتى به نظرتان مى‏رسد بفرمایید.
به‏طورکلى باید بگویم مطالعه‏گرهاى ما لازم است قبلاً با یک مجموعه منقّح که انطباقش با تعالیم اسلامى روشن باشد، آشنا شوند. باید یک برداشت جمعى از اسلام داشته باشند و سپس به‏دنبال این نوشته‏هاى پرنشیب و فراز بروند؛ و الا ذهنشان در این نشیب و فرازها گم مى‏شود و به این آسانى‏ها نمى‏توانند به یک برداشت شکل یافته از اسلام برسند.
من به انتخاب نسل جوان اعتقاد داشته و دارم. این نسل را یک نسل پیشرفته احساس مى‏کنم. حدود سى و پنج سال یا بیشتر است که با این نسل همیشه پیوند فکرى و ذهنى داشته و دارم. معتقدم که خداوند در این مملکت گنجینه‏هاى استعداد سرشار آفریده و این گنجینه‏هاى سرشار واقعاً سرمایه‏هاى بزرگ آینده هستند.
چه ذوق‏ها، چه قریحه‏ها و چه فکرهاى عمیق تجزیه و تحلیل، همه قابل تحسین است. بنابراین، امید فراوان دارم که این نسل با آنچه مى‏خواند، یا آنچه مى‏شنود و آنچه مى‏گوید، راهگشاى توده‏هاى محروم و مستضعف و راهگشاى کل بشریت باشد. باید بگویم نسل جوان بسیار مایه امید آینده ما هستند. به این نسل سفارش مى‏کنم مواظب باشند که در هیچ جریانى غرق نشود. خویشتن خویش را بشناسد و با حفظ هویت اصلى خود این حرکت سازنده پرشتاب را ادامه دهند.

منبع: سایت بنیاد آثار و اندیشه های شهید بهشتی

گفتنی است همه آثار شهید بهشتی در فروشگاه موسسه کتاب فردا و سایت پاتوق کتاب موجود و قابل تهیه است:
•آزادی، هرج و مرج، زورمداری: آیت‌ الله سیدمحمد حسینی ‌بهشتی، دکتر حبیب‌ ا... پیمان، مهدی فتاح ‌پور، نورالدین کیانوری
•بانکداری، ربا و قوانین مالی اسلام
•بایدها و نبایدها
•بهداشت و تنظیم خانواده
•حزب جمهوری اسلامی مواضع تفصیلی
•حق و باطل از دیدگاه قرآن
•خدا از دیدگاه قرآن
•دکتر شریعتی جستجوگری در مسیر شدن
•روش برداشت از قرآن
•سرود یکتاپرستی: فلسفه نماز، تغییر قبله، زبان نماز، نماز وسطی، نماز چیست؟
•سه گونه اسلام
•شب قدر
•شناخت از دیدگاه فطرت
•شناخت از دیدگاه قرآن
•شناخت اسلام
•شناخت عرفانی
•مبانی نظری قانون اساسی
•محیط پیدایش اسلام
•موسیقی و تفریح در اسلام
•نقش آزادی در تربیت کودکان
•نماز چیست؟
•ولایت، رهبری، روحانیت

شنبه 28 خرداد 1390
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط