loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

صدا و سیما، عامل تغییر ذائقه مردم در زمینه حجاب

خانم زهرا امین مجد، عضو هیأت علمی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان در گفتگو با خبرگزاری رسا گفت: در کلان شهری مثل تهران تولید برنامه های صدا و سیما تابع ذائقه مخاطبان است اما در اکثر شهرها این صدا و سیما است که ذائقه مخاطبان را تغییر داده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، موضوع حجاب و عفاف از موضوعاتی است که هر از چند گاه مورد توجه اندیشمندان و سیاست مداران جامعه قرار می گیرد و افراد مختلف دیدگاههای خود را درباره آن مطرح می کنند و گاه این ارائه نظرات به جدالهای رسانه ای نیز منجر می شود. اما واقعیتی که ورای این بحث و جدلها وجود دارد این است که جامعه ما در این زمینه آسیب های زیادی را دیده است و روند رو به رشد این آسیب ها نگران کننده است. این وضعیت بیش از همه متوجه نهادهای مسئول و متولی مسائل فرهنگی در کشور است که باید با تحلیل واقع بینانه وضعیت جامعه و آسیب شناسی عملکرد خود نقش خود را در جریان سازی فرهنگی به خوبی ایفا کنند.

در همین راستا طی گفتگویی با خانم زهرا امین مجد، عضو هیأت علمی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان عملکرد دستگاهها و نهادهای مسئول در زمینه حجاب و عفاف را به نقد گذاشتیم.

** در ابتدا تحلیلی از وضعیت کنونی حجاب در جامعه ایران صرف نظر از عوامل آن ارائه بفرمایید. آیا در وضعیت مطلوبی به سر می بریم یا اینکه وضعیت چندان رضایت بخش نیست؟

قبل از پاسخ به سوال شما به عنوان مقدمه عرض کنم که ما باید ابتدا در مورد حجاب به یک تفاهم مفهومی برسیم. باید دقیقا معلوم شود که وقتی درباره حجاب سخن می گوییم چه عناصری در این چارچوب قرار می گیرند. یا چه زمینه هایی باید وجود داشته باشد که حجاب یا به تعبیر بهتر پوشش اسلامی اثر مطلوب خودش را داشته باشد.

ما در اسلام با یک مفهوم به نام عفت مواجهیم که حجاب بخشی از منظومه عفت محسوب می شود. بقیه عناصر این منظومه را عناصری تشکیل می دهند که در آیات و روایات به تصریح به آنها اشاره شده است. در واقع همه آنان به هدف برداشتن موانع بر سر راه حضور فراجنسیتی زن و خارج کردن زن از یک شیء جنسی وضع شده اند. گزاره هایی مثل رفتار بزرگ منشانه که در کلام امیرالمومنین مشاهده می شود. یا حیا در راه رفتن و صحبت کردن با نامحرم و توجه به محتوای کلام، عدم اختلاط، غض بصر.

عناصری از این دست مجموعا نظامی را بوجود می آورند که به آن نظام عفت می گوییم. باید توجه داشت تا زمانی که تمام عناصر این منظومه در کنار هم قرار نگیرند غرض از جعل حجاب محقق نمی شود. در واقع پوشش اسلامی به همراه این عناصر مکمل است که زن را از حالت شیء جنسی خارج می کند و او را تبدیل به موجودی می کند که می تواند حضور اجتماعی فرا جنسیتی داشته باشد. پس باید سر این موضوع تفاهم داشته باشیم.

غرضم این است که هر نوع پوششی حجاب نیست و حجاب تا زمانی که با این عناصر نباشد اثر گذار نیست. بسیار اشتباه است که چنین تصور شود که چادر و کلا پوشش یک مسأله حد اکثری است. بلکه در نظام عفت این حداقلی است چونکه نظام عفت باید کامل باشد تا غرض از آن حاصل شود. بدین لحاظ گاهی اوقات می بینیم خانمی که دارای پوشش نسبتا خوبی هم هست اما هنوز نتوانسته خودش را شیء جنسی خارج کند.

ما وضعیت پوشش در ایران را در چند مرحله می توانیم جریان شناسی کنیم. در یک دوره - اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60- ما با وضع ممیزی های جدید در حوزه حجاب مواجهیم که تا پیش از آن وجود نداشت. در این دوره یک حالت نابسامانی را در حجاب شاهد هستیم زیرا از یک طرف نه حجاب را به شکل دوران طاغوت شاهد هستیم و نه قوانین حجاب و پوشش به صورت کامل و اسلامی تنظیم و اجرایی شده است.

دوره بعد در دهه شصت است. در این دهه فضای عمومی جامعه ما تحت تأثیر جریانات جنگ تا حد زیادی معنوی شده بود یعنی اگر الگوی زیست مردم در این دهه را استخراج کنیم الگوی زیست دینی خواهد بود و نمود آن را در خیلی از عرصه ها می بینیم از جمله در روابط اجتماعی انسانها به خصوص در پوشش. تصاویر آن دوره به خوبی گویا است که وضعیت پوشش نسبتا مناسب بود.

بعد از دهه شصت و خصوصا بعد از باب شدن جریانات مبتنی بر تولید نظام مدرن تحت عنوان سازندگی و آبادگری تخریبات بعد از جنگ، به خاطر طرح نظریات مدرن بدون نقد آنها، به علاوه دسترسی بسیار گسترده تر مردم به وسایل ارتباط جمعی شاهد یک اتفاق خیلی مهم در ایران هستیم. در این دوره هم توسط غربیها و هم روشنفکران داخلی قرائتی از جریان مدرن باب شد که برای مدرن شدن لوازم و مولفه هایی را معرفی می کرد که این مولفه ها اتفاقا واقعی هم نیستند. مثلا گفته می شود که یکی از لوازم پیشرفت حذف مولفه های دینی است که یکی از نمادهایش برهنگی و حذف حجاب است. این قرائت قطعا غیر واقعی است چرا که در غرب هم بار اصلی پیشرفت را کسانی بر عهده داشتند که توانستند حداقل بین عرصه خصوصی و عمومی خود تفکیک قائل شوند. یعنی فساد و برهنگی را وارد محیط کار خود نکردند.

این قرائت بعد از دوران اصلاحات تشدید شد به گونه ای که حذف نمادهای دینی از زندگی رسما از سوی این جریان دنبال می شد. و دستگاه دانش و نهادهای فرهنگی نیز آن را پشتیبانی می کردند. کار به جایی رسید که در فتنه بعد از انتخابات گذشته با اینکه مدتی در فضای دولت اسلامی بودیم از سوی این افراد در منشور زنان مطالبه حذف دخالت حکومت در بحث پوشش را مطرح می شود و در آن تعبیر می شود که حجاب امری اختیاری است. در واقع ما در این دوران به تعبیر مقام معظم رهبری با ناتوی فرهنگی در همه عرصه ها مواجه بودیم و عناصر و افراد داخلی دانسته یا نادانسته در این پازل نقش ایفا می کردند.

این سیاستها به علاوه زمینه های طبیعی گرایش و میل خانمها به تبرج و زینت باعث شده است که این میل به جامعه سر ریز کرده و خود را در قالب سیگنالهای جنسی و بد پوشی بروز دهد.

در نتیجه باید بگویم که در حال حاضر اصلا وضعیت عفاف و حجاب در جامعه ما مناسب نیست به طوری که نگرانی دلسوزان و علما و مراجع را به دنبال داشته است. از این مسأله نباید غفلت کرد و نباید صورت مسأله را پاک کرد. ما امروز در این عرصه با نوعی بحران روبرو هستیم.

بد پوشی امروزه علاوه بر آسیب های رایجی از جمله تغییر ذائقه جنسی مردان و ضعف کارکردهای جنسی در خانواده و آسیب زدن اساسی به بنیانهای خانواده آسیب کاملا جدیدی را ایجاد کرده است و آن ایجاد مانع بر سر زیست دینی زنان جامعه است. وقتی که الگوی زیست بانوان ما تغییر کند دیگر زنان مذهبی نمی توانند با پوشش دینی به راحتی در جامعه حضور پیدا کنند؛ همچنین ذائقه مردان برای انتخاب همسر و نحوه ارتباط با زنان در جامعه تغییر می کند که این یک آسیب بسیار جدی است و الگوی سبک زندگی دینی را تهدید می کند.

** یکی از نهادهای اصلی تولید فرهنگ در جامعه ما حوزه علمیه است. در طول این سالها آیا این نهاد مهم در عرصه پژوهش و تبلیغ توانسته است رسالت خود را در گسترش فرهنگ عفاف انجام دهد؟

فعالیتهای حوزوی در عرصه حجاب معمولا شکل پژوهشی ترویجی دارد نه علمی پژوهشی . در این عرصه کمتر کار پژوهشی با ضوابط صورت گرفته. تحقیقات در این عرصه عمدتا مسأله محور نیستند.

در این بین دفتر مطالعات زنان کارهای پژوهشی خوبی انجام داده است و می توان گفت مرکز اصلی مطالعات اسلامی زنان و خانواده در ایران است. شاید ضعف این مرکز این باشد که در زمینه رسانه کم کاری دارد و کارهای تولید شده را به خوبی اطلاع رسانی نمی کند.

مثلا یک از کارهای خوبی که تولید شده است کتابی با عنوان حکومت اسلامی و مسأله حجاب است که مجموعه مقالاتی را در این زمینه در بر دارد که از آن جمله می توان به مبانی فقهی دخالت حکومت در حجاب اشاره کرد. همچنین قرار است دانشنامه حجاب و عفاف توسط این مرکز تدوین شود که کار بسیار خوب و شایسته ای است.

کارهای ترویجی و تبلیغی در حوزه نیز دو ضعف عمده دارد : یکی اینکه نظام مند نیست که این اشکال تبلیغ در همه حوزه های مسائل دینی است. موازی کاری ها و کارهای متناقض که بعضا یکدیگر را خنثی می کنند در این عرصه زیاد است. همچنین نگاه جامعی نسبت به جایگاه رسانه در تبلیغ نداریم و از ظرفیت های رسانه در حوزه مسائل دینی به خوبی استفاده نمی کنیم.

نکته دیگر اینکه تبلیغات در این عرصه بسیار کلیشه ای است. در زمینه قالبها، جامعه هدف و روشها ما از جذابیت های ارتباطی یا خبر نداریم و یا به سمت آن نرفته ایم. اما طرف مقابل علاوه بر اینکه داعیه های طبیعی را در اختیار دارد از جذابیت های خاص رسانه ای به خوبی استفاده می کند.

مسأله دیگر این است که ما نظام معقول سازی گزاره ها را با اینکه در دین داریم اما چندان به آن توجه نمی کنیم. در تبلیغ حجاب در سخنرانیها و نشست ها معمولا از روش های سنتی استفاده می کنیم . حتی علمای ما در این زمینه بیشتر به ذکر حلال و حرام اکتفا می کنند. علت اصلی آن هم این است که علم کلام ما محدود به علم به مبدأ و معاد است و پاسخ گوی بسیاری از مسائل نیست. در نتیجه شبهات جدید به علم کلام عرضه می شود اما مکانیسم پاسخ به آن در این علم تعریف نشده است.

در علوم حوزوی همان طور که شیوه اجتهاد در فقه داریم شیوه اجتهاد در معارف هم باید تدوین شود به گونه ای که شیوه ها و روش ها ناظر به مباحث جدید باشد.

شما در جریان مقابل می بینید که دانش و علم اغراض سیاسی و فرهنگی آنان را پشتیبانی می کند؛ یعنی علمی تولید می شود که بتواند آن اهداف را تأیید و پشتیبانی کند. مثلا در پزشکی گفته می شود پوشش با سلامت سر یا موی خانمها مغایرت دارد و یا مانع جذب ویتامینD می شود. یا در فلسفه حقوق یا فلسفه علوم سیاسی گزاره هایی تولید می شود که عملکرد نظام اسلامی در زمینه پوشش یا قانون حجاب را با بحث آزادی انسان و یا آزادی های جنسی مغایر عنوان می کند. این مسأله باعث می شود برای کسانی که بد پوشی را انتخاب کرده اند عملکردشان موجه جلوه کند.

اگر ما در زمینه عفاف با گزاره های عقلی رابطه دیالکتیک بد پوشی و ضعف کارکرد جنسی در خانواده و تأثیر بد پوشی در فروپاشی بنیانهای خانواده و ناراحتی های روانی و مشکلات اقتصادی را تبیین کنیم معلوم می شود که تنها راه حضور سالم اجتماعی زن و رشد سرمایه های اقتصادی و انسانی رعایت پوشش است و در نتیجه پذیرش آن آسان می شود.

** حضرتعالی اغراض سیاسی از جمله مخالفت با فضای سیاسی موجود را در بد پوشی خانم ها چگونه ارزیابی می کنید و دخالت جریانات سیاسی را در این مسأله تا چه حد موثر می دانید؟

من به اینکه گفته می شود برخی از زنان به خاطر مخالفت با نظام و با اغراض سیاسی بد پوشی و بی عفتی را انتخاب می کنند چندان موافق نیستم. چون اگر کسی پایبند به حجاب باشد حاضر نیست به خاطر مسائل سیاسی از اعتقادش دست بکشد و کسی هم که پایبند نیست چه مخالف باشد و چه نباشد بدحجابی را دارد. اتفاقا یکی از دلایل مخالفت چنین افرادی با حکومت و نظام اسلامی مسأله لازم بودن حجاب است.

اما جریانات سیاسی در سراسر دنیا به خصوص در ایام انتخابات از عنصر زن استفاده خاص برنامه ریزی شده می کنند. این استفاده هم به دو نحو است. هم به عنوان موضوع و هم به عنوان کنشگر اجتماعی . این مسأله در ایران به دلیل استقرار نظام اسلامی بسیار روشن تر و برجسته تر است. استفاده به عنوان موضوع بدین نحو است که حساسیت های زنان جامعه و اساسا جامعه انسانی را نسبت به نگرش های دینی نسبت به زن ( جایگاه زن در نهاد خانواده ، نقش های جنسیتی زن ، قوامیت مرد نسبت به زن ، اختلافات حقوقی و قانونی زن و مرد ) برجسته کرده و شبهات موجود در این زمینه را مطرح می کنند و اذهان را توسط رسانه ها برمی انگیزانند.

علاوه بر این زن به عنوان کنشگر هم مد نظر این جریانات است. در حرکتهای اجتماعی از احساسات مادرانه و زنانه او برای ایجاد موج اجتماعی استفاده می شود. مثلا جریانی که در حرکت اجتماعی خود تلفاتی را داشته که چه بسا حق هم با او نبوده است برای ایجاد فضای مورد نظر خود از احساسات مادرانه و زنانه استفاده می کند که نمونه آن را در فتنه بعد از انتخابات دیدیم.

** در گزارشات بعضی از مسئولین دخالت بعضی از جریانات به صورت سازمان دهی شده در زمینه بد پوشی مطرح شده است. این جریانات در چه قالبی فعالیت می کنند و اغراض آنها چیست ؟

جریان مداومی وجود دارد که در قالب تهاجم فرهنگی یا جنگ نرم به سازمان دهی و اجیر کردن خانمها برای بد حجابی در سطح جامعه اقدام می کند. این جریان از ابتدای انقلاب هم وجود داشت. امروزه به این جریان مانکنیسم می گویند. به عنوان مثال در سالهای قبل در قم عده ای اجیر شده بودند که به شکل بسیار زننده ای چادر سر کنند و زیر آن وضعیت پوششی نامناسبی را داشته باشند تا ذائقه جنسی مردان را تغییر دهند. این جریانات امروز هم هستند.

اما معضل دیگری که در کنار مانکنیسم بوجود آمده شکل گیری جریانات سازمان یافته اقتصادی حمایت کننده بد حجابی است. بنگاههای اقتصادی تولید کننده لباس و فروشگاههای عرضه کننده، لباسهایی را تولید و عرضه می کنند که مانکن ها بابت پوشیدن آن پول می گیرند و در سطح جامعه می چرخند.

هدف این جریانات به طور کلی تغییر الگوی زندگی مردم به ویژه در شهرهای دینی مثل قم است. در گزارش های محرمانه آمده است که این جریانات جه برنامه هایی را برای این هدف در دستور کار دارند. بد پوشی یکی از این برنامه ها است. یکی از جلوه های آن بحث دکوراسیون خانه است که مسأله ای به ظاهر ساده و ابتدایی به نظر می آید اما چون که با دانش معماری و بحث زیبایی شناختی پیوند می خورد مسأله ساز می شود. در سبکهای چیدمان امروزی که توسط این جریانات ترویج می شود مسأله حریم در خانه از بین می رود. آشپز خانه open و حتی حمام شیشه ای ترویچ می شود و از نظر علمی هم پشتیبانی می شود به طوری که این عمل موجه تلقی می شود. در این سبک معماری دیگر مدل های اسلامی وجود ندارد و مسأله حریم خانه در آن نادیده گرفته شده است.

** در عرصه فرهنگ تمامی ابزارهای تبلیغی اثر گذارند اما بی شک صدا و سیما نقشی تعیین کننده دارد. آیا صدا و سیمای ما توانسته متناسب با ظرفیتهای نظام اسلامی در عرصه حجاب جریان سازی کرده و القائات رسانه های معارض را خنثی کند ؟

در باره صدا و سیما چند نکته را باید مد نظر داشت : اول اینکه اساسا رسانه اقتضائاتی دارد که نمی شود از آن دست کشید مخصوصا در مجمو عه های نمایشی و فیلمها. به عنوان مثال اختلاط زن و مرد و یا نگاه به نامحرم و کنترل نکردن نگاه و یا روابط خارج از عرف و شرع با فیلمها آمیخته است. در بسیاری موارد فیلمها آمیخته با مولفه هایی است که مشروع و اخلاقی نیستند و زمینه فساد را ایجاد می کنند.

متأسفانه الان با وضعیتی مواجهیم که افراد متدین نمی توانند رسانه ای را در اختیار داشته باشند و متناسب با آنان محصولی تولید نمی شود. افرادی که تقید ندارند از ماهواره استفاده می کنند و با محصولات ما از پای ماهواره بلند نمی شوند. افرادی هم که آدمهای متوسطی هستند و چندان به ماهواره رغبتی ندارند از برنامه های صدا و سیما استفاده می کنند اما قشر مذهبی که به دنبال زیست دینی است نمی تواند از رسانه ما استفاده کند .

این مسأله مهمی است که باید روی آن مطالعه کرد و شاید به این نتیجه برسیم که رسانه با این سیاست کنونی نه از گرایش مردم به ماهواره جلوگیری می کند و نه مردم را اصلاح می کند. مثل چادر ملی که دقیقا اثر معکوس داشت چرا که بی چادر ها را چادری نکرد بلکه خانمهای چادری را نسبت به آن کم توجه کرد.

از طرف دیگر ما نشانه هایی می بینیم که ما را به داشتن رسانه دینی و اسلامی امیدوار می کند . چند سال پیش من تصور نمی کردم که برنامه خبری به جذابیت بیست و سی و یا برنامه ای مانند صرفا جهت اطلاع داشته باشیم. یا در عرصه سیاسی برنامه جذابی مانند دیروز امروز فردا بتوانیم تولید کنیم . اینها علاماتی است که ما را نسبت به رسانه امیدوار می کند.

نکته بعدی این است که در رسانه ما جامعه هدف به درستی تعریف نشده است. به نظر می رسد الان جامعه هدف رسانه ما افرادی هستند که از پای ماهواره بلند شده اند و آمده اند جلوی دوربین صدا و سیما نشسته اند. ترانه ها و موسیقی هایی که در صدا و سیما پخش می شود افراد مذهبی آن را نمی گیرند بلکه مورد استفاده قشر غیر مذهبی یا بی تفاوت است. برنامه ریزان صدا و سیما در توجیه این سیاست می گویند که صدا و سیما متناسب با ذائقه مخاطبان تولید محتوا می کند. این توجیه شاید برای کلان شهری مثل تهران درست باشد اما در اکثر شهرهای کشور این صدا و سیما است که ذائقه مردم را عوض می کند. شاهد آن هم این است که بلافاصله بعد از پخش سریالی مانند وفا، مقنعه های شبیه به آن مورد استفاده قرار می گیرد و یا نوع مبلمانها الگو گرفته از سریالهای تلویزیونی است.

نکته بعدی الگو سازی غلطی است که در فیلمها و برنامه های ما ارائه می شود. در فیلمهای ما اغلب خانواده های سطح بالا نشان داده می شوند که در محیط خانه زندگی لوکس و در سطح جامعه بد پوشی دارند. این فضا سازی باعث شده است که طبقات پایین اجتماع احساس کنند که اگر بخواهند جایگاهی در جامعه پیدا کنند باید زندگی لوکس داشته باشند و در پوشش هم همان روش طبقات بالای جامعه را رعایت کنند. شما اگر در قسمتهای پایین تهران و یا کلان شهرها بروید می بینید که خانمها به سبک خانمهای بالای شهر لباس می پوشند و به همان سبک هم آرایش می کنند. این نشان می دهد که خانواده ها هر فشاری را تحمل می کنند تا آن ژست مدرن را حفظ کنند. در این حالت تمرکز نان آور خانه به تولید و تأمین این نیازهای کاذب معطوف می شود. یکی از ابتدایی ترین اثرات آن این است که نیاز عاطفی اعضای خانواده به خصوص خانمها برآورده نمی شود و خانم ها می خواهند این نیاز را از راه بد پوشی در جامعه تأمین کنند.

نکته آخر اینکه در برنامه های صدا وسیما گاهی اوقات نقض غرض و عملکرد متناقض صورت می گیرد. مثلا در شبکه ای مثل شبکه قرآن طی یک برنامه مفصل یا چندین برنامه درباره آسیبهای رابطه آزاد دختر و پسر بحث می کنند اما در شبکه دیگر دختر و پسر به راحتی در کنار هم نشسته اند و روابطی با هم دارند که با آن سخنان متناقض است. در سریالها نیز این مسأله وجود دارد . مثلا سریالی ساخته می شود که آسیب های روابط خارج از خانواده نشان داده می شود اما سریال دیگری ساخته می شود که زنان و مردان در آن به راحتی با هم رابطه دارند و این رابطه موجه و معقول جلوه داده می شود.

منبع: خبرگزاری رسا

دوشنبه 24 مرداد 1390
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط
محصولات مرتبط