کتاب «رویای خلوص (بازخوانی مکتب تفکیک)» به قلم دکتر سیدحسن اسلامی از سوی موسسه بوستان کتاب تجدید چاپ شد. اثر حاضر به بررسی ادعای مدافعان مکتب تفکیک پرداخته و کوشیده است ناکارآمدی آن را در نظر و عمل نشان دهد و قوت ادعای «خلوص» را محک بزند.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نام مکتب تفکیک، پرسشهای فراوانی را در ذهن ما برمیانگیزد؛ پرسشهایی نظیر «مکتب تفکیک چیست؟ آموزههای اصلی آن کدام است؟ در برابر دیگر جریانهای فکری چه موضعی اتخاذ کرده است؟ چگونه از آموزههای خود دفاع میکند؟ چگونه به نقد فلسفی میپردازد؟ آیا نقدهای این مکتب، موجه است؟ آیا شرایطی را برای نقد خود فراهم ساخته است؟ آیا خود، تاب ایستادگی در برابر نقد دیگران را دارد؟ آیا تاکنون نقادی شده است؟ آیا به نقد مخالفان خود پاسخی داده است؟ آیا این پاسخ قانع کننده است؟ این مکتب چه قرائتی از دین دارد و در برابر قرائتهای دیگر چه موضعی میگیرد؟ نتایج سیاسی ـ اجتماعی تفکر تفکیکی چیست؟ آیا مکتب تفکیک مخالف فلسفه و عرفان است؟ دلیل این مخالفت چیست؟ آیا تفسیر عقلانی دین را میپذیرد؟ اگر نمیپذیرد، آیا خود بدیلی برای عقل ارایه کرده است؟ آیا آرمان این مکتب پذیرفتنی است؟»
این کتاب میکوشد به برخی از این پرسشها پاسخ گوید و بستری برای بحثی روشن درباره این مکتب فراهم آورد.
پیشینه و اصول مکتب تفکیک
سه منبع شناخت حقیقت وجود دارند، یا دستکم ادعا میشود که وجود دارند؛ وحی، عقل و شهود باطنی یا کشف. در طول تاریخ درباره امکان و حجیت این سه منبع بحثهای فراوانی شده است.
برخی افراد منکر سه منبع بودهاند و آنها را به یک یا دو منبع فروکاستهاند. برخی دیگر نیز با قبول اصالت این سه منبع درباره نسبت آنها با یکدیگر سخن گفتهاند. عدهای از متفکران بر آن بودهاند که این سه منبع در کنار یکدیگر و مکمل هماند و میتوان آنها را بر یکدیگر منطبق ساخت. از این افراد میتوان ابنسینا، شیخ اشراق، ملاصدرا و ابنرشد را نام برد.
همچنین دیگرانی معتقد به جدایی این سه منبع بوده و مدعی شدهاند که این سه منبع از یکدیگر جدایند و یا باید جدا باشند و استفاده از هر یک از منابع به جای دیگری نادرست و موجب گمراهی در رسیدن به حقیقت است. جریان ظاهرگرایی در اسلام و نهضتی که غزالی بر ضد فلسفه و کلام به راه انداخت، نمونههایی از این نگرش به شمار میروند. این نگرش اغلب به تعطیلی یکی از منابع و کنار گذاشتن آن به نفع دیگری انجامیده است.
در این کتاب سخن بر سر اصالت این سه منبع نیست. اصالت، حقانیت و حقیقتزایی هر سه مسلم فرض شده، بلکه در این نوشته، سخن بر سر این است که آیا میتوان نظرا و عملا این سه را مجزا از یکدیگر دید، یا نه، آیا بدون کمک عقل میتوان از فهم وحیانی سخن گفت یا خیر و آیا میتوان با تعطیل عقل از وحی سخن گفت و آن یک را فدای این یک ساخت یا خیر؟
برخی افراد به اینگونه پرسشها پاسخ مثبت دادهاند و برآنند که وحی را میتوان بیدستیازی به عقل، دریافت کرد و اساسا عقل را نباید در این خطه وارد کرد. این افراد در طول تاریخ به شکلهای گوناگونی پدیدار شده و نظرات خود را مطرح ساختهاند. تازهترین روایت این دیدگاه، امروز در کشورمان با عنوان مکتب تفکیک شناخته شده است. روایت استاد حکیمی از این مکتب، با پیش کشیدن «عقل خود بنیاد دینی» این دوگانگی و تمایز را پررنگتر میسازد.
پیشینه
مکتب تفکیک، یکی از جریانهای فکری ـ دینی چند دهه اخیر است که از خطه خراسان برخاسته است. این جریان از سوی مخالفانش نوعی اخباریگری جدید و رویکردی ضد عقلی یا ضد فلسفی شمرده میشود، در حالی که هواخواهان این مکتب نه تنها این اتهام را از خود رد میکنند، بلکه بر آنند که با این نگرش هم به فلسفه خدمت میکنند و هم به دین و با تعیین محدوده هر یک، سهم آنها را ادا میکنند.
بنیانگذاران
این مکتب ریشه در آموزههای پارهای از عالمان دینی سده اخیر دارد. استاد محمدرضا حکیمی از سه رکن عمده این مکتب یاد میکند که عبارتاند از: سیدموسی زرآبادی قزوینی (1294ـ1353 قمری)، میرزا مهدی غروی اصفهانی (1303 ـ 1365 قمری) و شیخ مجتبی قزوینی (1318ـ 1386 قمری).
این نوشته بر دو محور متمرکز است. یک؛ نقد معرفتشناختی روایتی از مکتب تفکیک و دیگر، نقد اخلاقی آن. نویسنده این اثر در پی آن است که روشنسازد آیا میتوان باورهای اصلی این مکتب را موجه ساخت و دیگر آن که آیا اصول اخلاقی در تبیین این مکتب، دفاع از آن و نقد مخالفان رعایت شده است یا خیر. از اینرو، این نوشته صبغه معرفتی ـ اخلاقی دارد. به همین سبب این کتاب در دو بخش فراهم آمده است. بخش نخست، مکتب تفکیک را از منظر معرفتی میکاود و بخش دوم بررسی این مکتب است از منظر اخلاقی بررسی میکند.
اگر دیدگاه «لیندا زاگزبسکی» –فیلسوف دین و معرفتشناس معاصر- را بپذیریم که معرفتشناسی را نیز به اخلاق باور ارجاع میدهد، در این صورت این نوشته یکسره اخلاقی خواهد بود و از این منظر به نقد مکتب تفکیک میپردازد که آیا اخلاقا دعاوی این مکتب دفاعپذیر است، یا خیر. از اینجاست که از مخاطرات این تحقیق آگاه میشویم.
دامنه
مقصود از «مکتب تفکیک» در این نوشته، به طور مشخص، روایت و تقریری است که استاد محمدرضا حکیمی از این اندیشه ارایه کرده است؛ چرا که از مکتب معارفی خراسان تحریرهای دیگری چه بسا ارایه شده باشد که خارج از حوزه این تحقیقاند. این روایت از مکتب تفکیک به مسائل متنوعی پرداخته است؛ از نقد فلاسفه و عارفان تا لزوم رجوع به متون اصیل دینی. در این کتاب به جای بحث از دعاوی گوناگون این مکتب، تنها مدعای تفکیک جریانهای معرفتی مورد بررسی قرار گرفته و از ورود به مسائل دیگر خودداری شده است.
کتاب حاضر در دو بخش و هفت فصل سامان یافته است. «مکتب تفکیک؛ گزارش و بررسی» و «نقد اخلاقی مکتب تفکیک»، عناوین بخشهای این اثرند.
در انتهای این کتاب، نمایهای از آیات، روایات، اعلام، اصطلاحات و موضوعات و اشعار نیز درج شده است.
چاپ دوم کتاب «رویای خلوص (بازخوانی مکتب تفکیک)» با شمارگان 800 نسخه، 368 صفحه و بهای 53000 ریال راهی بازار نشر شد.