loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

مصطفی جمشیدی

مدیریت حوزه اقتباس بنیاد سینمایی فارابی

جمشیدی متولد 1340 ساکن تهران است، در سینما دست دارد و علاوه بر نوشتن سناریو مدیریت حوزه اقتباس بنیاد سینمایی فارابی را نیز عهده دار است. "لغات میغ" از آثار وی، یکی از پنج کاندیدای کتاب سال جایزه ادبیات متفاوت در سال 83 بوده است.
از جمله آثار اوست:
رمان "بوفاری 4"،"بیداری"،"گزارش وقایع نخل"، رمان "شب رنج موسی"،"معبر به آخرالزمان"،"شنیدن آوازهای مغولی"،"خود نوشت"،"بازیافته های شهر دلتنگ"،"وقت نیایش ماهی ها" و رمان "سونات عدن".
مجموعه داستان "شنیدن آوازهای مغولی"، سه گانه ای است درباره جاودانگی که نخستین آن، شنیدن آوازهای مغولی"، شرح جاودانگی انسانی است که طی روایت حوادث اجتماعی گذشته، حرمان ها و آرمان گرایی های خود را تعریف می کنند. او زنده ای است که سودای عشق و جنون خویش را شرح می دهد. اوی من، ضمایر متصل دومین داستان این مجموعه، حکایت شرقی رمالی است که سودای جهان وطنی او اندر حکایت عشق به رشته تحریر درآمده است. راوی زنی است در قهوه خانه ای در سومنات، هند، پامیر و جاهای دیگر، سرگشته از جهان اطراف، حکایت خود را باز می گوید. داستان سوم، یعنی "گام زن و مرد مصری" روایتی است در باب انسان شرقی که طی سفری به مصر و روبه رو شدن با اهرام، با افسانه مومیایی ها مواجه می شود. بدین ترتیب، بر پایه حکایت پست مدرنیستی کتاب، صحبت زندگی از زبان راوی حکایت می شود. مجموعه "معبر به آخرالزمان"، دربرگیرندة داستانی فارسی از جمشیدی است. این داستان بلند، روایت زندگی مردی است با نام مهدی یراقچی، که دو سه سال مانده به پیروزی انقلاب اسلامی از ایران می رود. یک یا دو سال بعد از خروج از ایران، پدر و مادر خود را از دست می دهد. او در جریان زندگی خود، با انسان های متفاوتی روبه رو می شود که هر یک، به نوعی، تأثیری شگرف در رشد او در همة ابعاد، به ویژه بعد مذهبی داشته اند. حال، یراقچی تصمیم دارد به وطن بازگردد و شهرکی را برای مؤمنان واقعی حضرت مهدی(عج) با نام شهرک المهدی بسازد. گزارش ساختن این شهرک و فعالیت هایی که قرار است در آن انجام شود، روایتی است که در ادامة این داستان خواهید خواند. کتاب "لغات میغ"، داستانی است در خصوص جست و جوی فرهنگی در باب تئوری مرگ زبان های بومی که از سوی دو دانشجوی ایرانی در اروپا پیگیری می شود. این دو دانشجو پس از بیست سال در روایتی مدرن، تلاقی اتفاقی خود و مسائل مربوط به پروژه فرهنگی خود را مرور می کنند. این رویداد منجر به ورق خوردن خاطراتی از گذشته می شود. این دو دانشجو ، شخصیت های اطراف خود و تاریخ ملل جهان سوم را بازخوانی می کنند. رمان اجتماعی و سیاسی"سونات عدن" نوشته جمشیدی یک رمان مدرن با ویژگی های کاملا ساختارشکنانه است. این رمان شروعی توصیفی دارد و با روایتی رئالیستی ادامه پیدا می کند."سونات عدن" روایت یک عده آدم است که هر کدام می واهند جای دیگری باشند. جمشیدی سعی کرده با فلاش بک های متعدد مخاطب را بین دو زمان حال وگذشته نگه دارد و به طور غیر مستقیم شرایط جامعه خویش را برایش تداعی کند. "بیداری" روایتی داستانی از زندگی یک فرد عضو ساواک و یک انقلابی است که از پیش با همدیگر آشنایی داشته و در سیر داستان باهم برخورد می کنند. این داستان در واقع نمایشی است از چگونگی به بلوغ رسیدن فرد انقلابی در سیر حوادث سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی که در نهایت به کشته شدن شخصیت ساواکی منجر می شود. نویسنده با نگاهی به وقایع سال های 55 تا 57 به معرفی شخصیتی می پردازد که در عین ناپختگی سیاسی بر اثر مقابله با فردی از ساواک، به بلوغ فکری و اجتماعی می رسد. شخصیت هایی مانند شهید اندرزگو و شهید آیت الله مفتح از جمله شخصیت های حقیقی هستند که در این رمان مورد توجه نویسنده قرار گرفته اند. "وقت نیایش ماهی ها" روایتی است از زندگی پسری با نام جاسم که از سال 1354 در جنوب کشور، مراحل رشد خود را سپری می کند. پدر وی، در یکی از زندان های ساواک در نقطه ای نامعلوم بازداشت شده است. اما با توسل های پسر، سرانجام مکان اختفای پدر، که در سیرجان است، مشخص می گردد. داستان در ادامه با درگیری جاسم با مهندس های مستشار پیگیری می شود. سپس مقطع پس از انقلاب و دل مشغولی های جاسم مطرح می گردد. داستان مذکور یکی از دو داستان مجموعه حاضر است که در آن، از گذشته بندری که شخصیت اصلی داستان در آن زندگی می کند یاد می شود، هم چنین از کشتی های پرتغالی، ایمان آوردن برده های زنگباری و ساخته شدن منبری به وسیله ناخدایی پیر؛ ناخدایی که نذر کرده برای ظهور امام زمان (عج) منبری با نقش ماهی بسازد. این داستان در حوزه ادبیات انتظار جای می گیرد. داستان دیگر این کتاب "بازیافته های شهر دلتنگ" نام دارد. جمشیدی در حال اتمام رمانی با نام "شب رنج موسی" درباره امام موسی صدر است. با سقوط دولت قذافی، مقداری از مشکلات او برای نوشتن رمان در خصوص اوضاع لیبی و قذافی برطرف شده است؛ نویسنده قبل از آن نمی توانست درباره قذافی و لیبی چه بنویسد. از این جهت بعد از این اتفاقات، راه نوشتن و تکمیل کردن طرح اولیه آن به لحاظ روانی و هنری باز شد. بخشی از رمان در لبنان و بخش دیگری از آن هم در لیبی می گذرد.
  • زادروز
    1340
  • تاریخ ثبت اطلاعات
    یکشنبه 12 آبان 1387
  • شناسه
    1737
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
اخبار مرتبط