loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

عقل و احساس (افق)

عاشقانه های کلاسیک

ناشر افق

نویسنده جین آستین

مترجم شهرزاد لولاچی

سال نشر : 1395

تعداد صفحات : 432

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 100742 10003022
280,000 266,000 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

عقل و احساس که با نام حس و حساسیت نیز در ایران شناخته می‌شود نخستین رمان جین آستین است.آستین این کتاب را زمانی نوشت که فقط بیست سال داشت.او ماجراهای عاطفی، خصلت‌های رفتاری و روش زندگی دو خواهر را در این داستان با طنز خاص خود روایت می‌کند.آنگ لی، کارگردان تایوانی‌تبار آمریکایی، بر اساس این کتاب فیلمی به یاد ماندنی ساخته است. جهان نخستین بار و در سال 1811، جِین آستین را با عقل و احساس شناخت. اما آیا واقعاً این‌ گزاره‌ای با صحتِ تاریخی است؟ جواب منفی است.

روی جلد نخستین چاپ این اثر، به جای نام نویسنده این عبارت درج شده: نوشته‌ی یک بانو، چرا که نویسنده هنوز پختگی و جسارتِ لازم برای انتقاد بی‌پروا از سنت‌های جامعه‌اش را نداشته. و داستان درباره‌ی چیست؟ سه خواهر که پس از درگذشتِ پدرشان، و به خاطر قوانینِ وراثتی ابتدای قرن نوزدهم در انگلستان، دار و ندارشان را به برادر بزرگ‌تر می‌بازند، نیازمندِ ترحمِ قوم و خویش می‌شوند و برای نجات از وضع اسفناک خود، باید شوهرانی ثروتمند دست و پا کنند. جِین آستین عقل و احساس را در آستانه‌ی بیست سالگی نوشت. او از همان ابتدا، خواننده را با اِلِنور (خواهر بزرگ‌تر خانواده‌ی دَش‌وود) و ماری‌آن (خواهر دیگر) آشنا می‌کند. شرایط خانوادگی‌شان را شرح می‌دهد.

شخصیت‌های اصلی و فرعی را با جزئیات دقیق و وسواس‌گونه برای خواننده توصیف می‌کند. اسامی املاک و روستاها و وضعیت اجتماعی آن سال‌ها را تبیین می‌کند. اما این تنها پوسته‌ی رویی قصه‌ای است که سراسر فریادِ اعتراض است به جایگاه زنان در جامعه‌ی آن سال‌های انگلستان؛ جامعه‌ای مردسالار که تزویر و دورویی را به شفافیت و عشق ارجح می‌دانست.و آنجا که جِین آستین همه‌ی مکان‌ها، ارتباط‌ها، شخصیت‌ها و حالت‌های روحی‌شان را به تفصیل برای خواننده رو می‌کند، همان‌جاست که معمایش را طرح کرده است: حالا این دیگر خواننده است که باید نقشه‌ی قصه را به دست بگیرد و سر از پنهان‌کاری‌ها، دروغ‌ها و رازهای شخصیت‌ها پرده بردارد.

النور دش‌وود، دختر عاقل و میانه‌روی خانواده، صدای اخلاق و شکیبایی است و خواهرش ماری‌آن، عاشق‌پیشه‌ای بی‌احتیاط و پرشور. بازی منطقی و منحصر به‌فردِ پیرنگ عقل و احساس این است که عقلِ النور تنها در تضاد با احساس‌گرایی ماری‌آن است که تبلور می‌یابد. با این حساب، می‌شود گفت خواهر بزرگ‌تر در آینه‌ی رفتارهای غریزی و تندوتیز خواهر کوچک‌تر است که می‌تواند خوش‌رفتار و عاقل جلوه نماید. این دو در مسیر زندگی با مردانی ثروتمند، دغل‌کار، بزدل، صادق و مصمم آشنا می‌شوند، اما آیا می‌توانند عشق را از دورویی و دروغ و پایمردی را از سست‌بنیانی تمییز دهند؟ نویسنده در مسیر خلق این اثر، به‌وضوح موضع خود را نسبت به درست و غلط، اخلاقی و غیراخلاقی تغییر می‌دهد و انگار برای خود نیز کشف می‌کند که زندگی نه یک «مطلق» که «طیف» است.

و همین عقل و احساس را بُعدی انسانی‌تر می‌بخشد؛ انسانیتی که فراتر از مرزهای جغرافیایی و قرن‌های تاریخی پیش رانده و این اثر را برای خواننده‌ی قرن بیست و یکم نیز جذاب ساخته است. آنگ لی در سال 1995 اقتباس سینمایی عقل و احساس را ساخت و تا امروز، این کتاب بیش از ده بار در تلویزیون، رادیو و تئاتر بازسازی شده است. سایر کتاب‌های جین آستین را که نشر افق منتشر کرده‌است از اینجا ببینید.

ثمین نبی‌پور (برگرفته از وبسایت نشر افق)

خانم جنینگز هم آمد، چون طاقت نداشت صبر کند در باز شود تا داستان خود را برای الینور تعریف کند. با های و هوی به طرف پنجره آمد وگفت: «چطوری عزیز من؟خانم دشوود چه‌طورند؟ خواهرهایت کجا هستند؟ چه! تنهای تنها! پس یک جمع کوچولو حالت را جا می‌آورد. داماد و دختر دیگرم را به دیدنت آورده‌ام. فکرش را بکن، ناگهان آمدند. دیشب که داشتیم چای می‌خوردیم صدای کالسکه شنیدم، اما هیچ فکر نمی‌کردم این‌ها باشند. فکر کردم شاید کلنل برندون برگشته. به سر جان هم گفتم که صدای کالسکه می‌شنوم، و شاید کلنل برندون است که‌ آمده.»
الینور مجبور شد وسط حرف‌های خانم جنینگز رویش را برگرداند تا از بقیه استقبال کند. لیدی میدلتن آن دو غریبه را معرفی کرد. خانم دشوود و مارگرت همان موقع از پله‌ها پایین آمدند. بعد همه نشستند و یکدیگر را ورنداز کردند، و خانم جنینگز در همان حال که همراه سر جان از راهرو به اتاق می‌آمد به شرح داستان خود ادامه داد.
خانم پالمر چندین سال جوان‌تر از از لیدی میدلتون بود و هیچ شباهتی هم به لیدی میدلتن نداشت. کوتاه قد و تپل بود، صورت خیلی قشنگی داشت و کاملا سرحال نشان می‌داد. رفتارش به‌هیچ‌وجه به نزاکت لیدی میدلتن نبود اما دلنشین‌تر بود. با لبخند وارد شد و تمام مدتی هم که آنجا بود لبخند به لب داشت جز مواقعی که می‌خندید و موقع رفتن هم لبخند زد. شوهرش جوانی جدی بود که بیست و پنج شش ساله به نظر می‌رسید و رفتارش مودبانه‌تر و شسته رفته‌تر از همسرش بود، اما رغبتش به خوشحال کردن و خوشحال شدن کمتر بود.
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما