loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

قیدار

3 (1)

ناشر افق

نویسنده رضا امیرخانی

سال نشر : 1395

تعداد صفحات : 294

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 10568 10003022
احتمال تاخیر در تهیه
250,000 237,500 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

قیدار، فرزندزاده ی ابراهیم، شیخِ انبیا، پدرِ "ایمان" است. از آن سو، فرزندِ اسماعیلِ ذبیح است که ردِ سرخیِ گلوش، نشانی از خون دارد. صفتِ قیدار، سرسلسله ی نسلِ سوم، "مدارای با مردمان" بود. این روایت می کوشد که رودخانه ی آیینِ فتیان را همچنان زنده و رونده به مخاطب نمایش دهد.

کتاب قِیدار حکایت مردی است که درخت مردانگی را خود به تنهایی آبیاری کرده و پرورش داده. مردی که امثال او در میان ما کم نبوده و نیستند اما برای خودشان مرام و مسلکی دارند. مرام نامه شان را که بخوانی در مقدمه اش نوشته اند که: "خوش نامی قدم اول است...از خوش نامی به بدنامی رسیدن، قدم بعدی بود...قدم آخر، گمنامی است...طوباللغرباء!"

رضا امیرخانی هم این بار راوی زندگی یکی از این مردان است. مردی به نام قِیدار. اهل تهران. صاحب یک گاراژ بزرگ با کلی ماشین سنگین. دست بده دارد و سر سفره ای که می اندازد کلی آدم دورش می شینن. حتی بارها شده وقتی به همراه شهلاجان- همسرش- به سفره خانه بین راه می رود همه سفره خانه را مهمان می کند.

همچنین کتاب قیدرا در انتشارات افق به چاپ رسیده است و دارای 9 فصل است که در هر فصل امیرخانی به بیان حکایتی از زندگی قیدار می پردازد. از فصل اول که به نام "مرسدس کوپه کروک آلبالویی متالیک" است و به ماجرای آشنا شدن قیدار و شهلاجان و ماجرای ماه عسل رفتن این دو می پردازد بگیرید تا آخرین فصل که خواندنی ترین فصل کتاب است اما برای لذت بردن از آن باید هشت فصل قبل را خوانده باشی.

فضای داستان مربوط به دهه پنجاه است و امیرخانی برای ترسیم فضای قبل از انقلاب از ابزارهای مختلفی استفاده کرده که بهترین آن ادبیات این رمان است. اصلاحاتی که برای نسل سومی ها شاید مانوس نباشد برای همین است که خواننده قِیدار با خواندن فصل اول کتاب مشغول دست و پنجه نرم کردن با اصطلاحات، لقب ها، اسم ها و در کل زبان خاص کتاب است اما همه ی هجی کردن های ناشیانه و دوباره خوانی ها، تنها یک فصل طول می کشد.
بعد از آن تک تک شخصیت ها شروع می کنند به جان گرفتن و زنده شدن. این هنر امیرخانی است که همان اوایل داستان، طوری با شخصیت ها آشنایت می کند که می توانی راجع به هر کدامشان یک کتاب بنویسی، می توانی حدسشان بزنی و پیش بینی کنی که هر کدام در هر موقعیت و شرایطی چه می کنند ...

قِیدار رضا امیرخانی می توان گفت که همان فضای "من او" را دارد. فضایی که در آن به مخاطب مومن واقعی را معرفی می کند و اصول جوانمردی را به وی می آموزد. از موارد جالب این رمان این است که علی فتاح در رمان "من او" هم از دوستای قِیداره. از دیگر شخصیت های تاثیرگذار رمان قِیدار سید گلپا است. روحانی باطن داری که امیرخانی برای خلق این شخصیت از آیت الله گلپایگانی الگو گرفته است.

- در قرآن اسم بعضی پیامبران آمده است؛ اسم بعضی غیر پیامبران هم، چه صالح و چه طالح آمده است... صلحا عاشق حضرت باری هستند... اما حضرت حق، بعضی را خودش هم عاشق است... عاشق خدا توفیر دارد با عاشقی ما... خدا عاشقی است که حتی دوست ندارد، اسم معشوقش را کسی بداند... به او میگوید، رجل! همین... مرد!... همین... میفرماید و جاء من اقصی المدینه یسعی، یعنی این دو رجل با هم فرق می کنند... یکی می آید موسای نبی را نجات می دهد... قوم بنی اسرائیل را در اصل نجات می -دهد... دیگری هم قومی را از عذاب نجات میدهد... اسم ش چیست؟ اسم شان چیست؟ نمی دانیم... رجل است...

------------------------

بی بی های ما پای دار قالی حرف هایی می زدند... می گفتند تاروپودی که زن آبستن و زائو ابزار زده باشد، شل و وارفته است. فرشی که پیرزن بافته باشد، گرم است و به درد خواب زمستان می خورد... فرش دختر مجرد، تیز رنگ است و تند چشم را می زند... اما همان ها می گفتند که امان از قالی نو عروس و دختر عاشق... نقش ش هزار راه می برد آدم را... نقش ش غلط است؛ مرغ ش سر می کند توی گل و گل ش می رود زیر بال و پر مرغ، اما عوض ش تا بخواهی جان دارد...

آدمی که یک بار خطا کرده باشد و پاش لغزیده باشد و بعد هم پشیمان شده باشد، مطمئن تر است از آدمی که تا به حال پاش نلغزیده.... از آدم بی خظا می ترسم، از آدم دو خطا دوری می کنم، اما پای آدم تک خطا می ایستم. به همان قیاس که سفره قیدار باید کباب داشته باشد، سفره آخوند نباید کباب داشته باشد! کباب به سفره آخوند نمی خورد... خود کباب ایراد ندارد، لاکن بوی کباب از خانه آخوند ایراد دارد، برادر جان.
  • زبان کتاب
    فارسی
  • سال نشر
    1395
  • چاپ جاری
    18
  • تاریخ اولین چاپ
    1391
  • شمارگان
    5000
  • نوع جلد
    جلد نرم
  • قطع
    رقعی
  • تعداد صفحات
    294
  • ناشر
  • نویسنده
  • وزن
    367
  • تاریخ ثبت اطلاعات
    چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391
  • تاریخ ویرایش اطلاعات
    چهارشنبه 8 آذر 1402
  • شناسه
    10568
  • دسته بندی :
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
نظرات

علی عرفا

اولین بار که این کتاب رو خوندم ، انقدر که خوب و قوی و بی نظیر و روان و شیرین و عالیه گفتم خدایا شکرت که همچنین نویسنده ای در جهان زیست می کنه اونم ایرانی هنگم واستون...غوغاست...

9 بهمن 1398

شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط
بازدیدهای اخیر شما