نشان سحر
سال نشر : 1388
تعداد صفحات : 216
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 106519
10003022
معرفی کتاب
“نشان سحر” اشعاری درباره ابعاد وجودی «امام زمان «عجل الله تعالی فرجه» و ظهور و غیبت ایشان است. در این کتاب سعی شده است احساسات خاص یک شیعه و مومن به ولایت و امامت درباره امام زمان و اهلبیت (ع) در قالب شعر بیان گردد. نگارنده (شاعر) در این اشعار پریشان خاطری و اندوه خویش را از دوری امام عصر و آرزوی ظهور و دیدار آن امام منعکس کرده و به گوشه هایی از فضایل و کرامات آن حضرت به ویژه اهتمام ایشان نسبت به شیعیان خویش اشاره نماید.این مجموعه غزلیات در شش جلد با اسامی: 1 – عطش گمشده 2 – جرعه آخر 3 – سروِ روان 4 – عهد جانان 5 – نشان سحر 6 – سرودِ معرفت می باشد که ذکر و حمد بر درگاه حضرت دوست و خاصان بارگاه کبریایی ذات اقدس الهی می باشد.
کتاب نشان سحر به قلم احمد قاضی از انتشارات جمکران منتشر شده است.
یا هو
بنام آنکه ما را هستی از اوست به هر میخانه ما را مستی از اوست
بشیدایی دل ما نکته دان است به شهر عشق او امن و امان است
بذکر نام او جان در نهایت باستغنا بود اندر کفایت
جدا از او ز هستیها جدایم رها از او بسختیها رهایم
کمال و معرفت ما را از او شد بحمد او زبان در گفتگو شد
شرار عشق او سوزد جهانی جهاندار است و پیدای نهانی
کمند مهر او ما را کشاند دل بیمهر او هرگز نماند
لب لعل اَر سخن شیرین بگوید غبار کینه را شیرین بشوید
کمال خویش را گیرد بآغوش ز لعل او شکر شیرین کند نوش
فنا جویم فنا خواهم جهانی که او باقی بود در هر زمانی
دل بیدرد او دل نیست ما را به چون او، نمیخواهم چرا را
می صافی بمستان شد مبارک به ذکر او مرا جان شد مبارک
گرم عالم بسوزد عشق او بس گریبان چاک را مهر رفو بس
باحمد نکته میگیرد زن و مرد که ما را چون بود این چهره زرد
بنام آنکه ما را هستی از اوست به هر میخانه ما را مستی از اوست
بشیدایی دل ما نکته دان است به شهر عشق او امن و امان است
بذکر نام او جان در نهایت باستغنا بود اندر کفایت
جدا از او ز هستیها جدایم رها از او بسختیها رهایم
کمال و معرفت ما را از او شد بحمد او زبان در گفتگو شد
شرار عشق او سوزد جهانی جهاندار است و پیدای نهانی
کمند مهر او ما را کشاند دل بیمهر او هرگز نماند
لب لعل اَر سخن شیرین بگوید غبار کینه را شیرین بشوید
کمال خویش را گیرد بآغوش ز لعل او شکر شیرین کند نوش
فنا جویم فنا خواهم جهانی که او باقی بود در هر زمانی
دل بیدرد او دل نیست ما را به چون او، نمیخواهم چرا را
می صافی بمستان شد مبارک به ذکر او مرا جان شد مبارک
گرم عالم بسوزد عشق او بس گریبان چاک را مهر رفو بس
باحمد نکته میگیرد زن و مرد که ما را چون بود این چهره زرد
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1388
-
چاپ جاری1
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات216
-
ناشر
-
شاعر
-
وزن259
-
تاریخ ثبت اطلاعاتشنبه 24 تیر 1402
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتپنجشنبه 7 دی 1402
-
شناسه106519
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط