من هم دلم گریه می خواست
مروری بر زندگی هنرمند فقید عطاءالله صفرپور و نمایش روحوضی در جبهههای جنگ تحمیلی
سال نشر : 1402
تعداد صفحات : 448
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 107897
10003022
معرفی کتاب
کتاب من هم دلم گریه می خواست نوشته حجت شاه محمدی است. من هم دلم گریه می خواست، مروری بر زندگی هنرمند فقید عطاءالله صفرپور و نمایش روحوضی در جبهههای جنگ تحمیلی است و در انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
طبیعی بود که ترس را مهمان دلهایمان کنیم. هیچ تجربهای به جز همان چند دقیقه از آتش و خون نداشتیم. دوستانی که به سمت روستا رفته بودند حرفهای تلخی میزدند. از تکه پاره شدن بدن زنان و کودکان میگفتند؛ از مادرانی که پیکر بچهای بیسر یا بی دستوپا را به بغل گرفته و شیون میکردند؛ از آدمهایی که یخزده و ماتم گرفته گوشهای فقط نظاره میکردند. آنقدر بغضهای گره کرده داشتند که سرگردان مانده بودند کدامش را اول باز کنند. برای ما محیط آنجا جای ماندن نبود.
وظیفهای داشتیم که با آن روحیه ناهنجار انجامش داده بودیم. با دلهایی که از زخم دل و روح مردم آن سامان درهم پیچیده شده بود یادمان رفت که ما هم انسانیم و حق گریه کردن داریم. انگار گریه حرام دلهای ما بود و ما قبل از مردن در حال مجازات کردن خودمان بودیم. حس تاثر یا ترس، هرچه بود، امانمان را بریده بود.
جنس این ترس نتیجهاش قرار نبود. یک جور احساس مسئولیت هم با خودش داشت که نه تنها برای من، بلکه برای بقیه هم ناآشنا بود. باید خودمان را از هر نوع آسیبی دور میکردیم تا میتوانستیم روحیه و دلهای بیشتری را شاد کنیم. سلاح ما در میدان جنگ نمایش بود و باید سعی میکردیم هرچه انرژی داریم صرف خنده رزمندهها کنیم.
وظیفهای داشتیم که با آن روحیه ناهنجار انجامش داده بودیم. با دلهایی که از زخم دل و روح مردم آن سامان درهم پیچیده شده بود یادمان رفت که ما هم انسانیم و حق گریه کردن داریم. انگار گریه حرام دلهای ما بود و ما قبل از مردن در حال مجازات کردن خودمان بودیم. حس تاثر یا ترس، هرچه بود، امانمان را بریده بود.
جنس این ترس نتیجهاش قرار نبود. یک جور احساس مسئولیت هم با خودش داشت که نه تنها برای من، بلکه برای بقیه هم ناآشنا بود. باید خودمان را از هر نوع آسیبی دور میکردیم تا میتوانستیم روحیه و دلهای بیشتری را شاد کنیم. سلاح ما در میدان جنگ نمایش بود و باید سعی میکردیم هرچه انرژی داریم صرف خنده رزمندهها کنیم.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1402
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1402
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات448
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن567
-
تاریخ ثبت اطلاعاتسهشنبه 14 شهریور 1402
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتدوشنبه 20 شهریور 1402
-
شناسه107897
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط