loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

قهرمانان انقلاب 17: فصل گل یخ (روایتی داستانی از زندگی استاد شهید کامران نجات اللهی)

ناشر سوره مهر

نویسنده فاطمه فروغی

ویراستار محمدمهدی عقابی

سال نشر : 1388

تعداد صفحات : 74

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 11578 10003022
15,000 14,300 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

کتاب «فصل گل یخ» روایتی داستانی از زندگی استاد شهید کامران نجات اللهی و حوادث 16 آذر و پس از آن است.

کامران نجات اللهی معروف به استاد نجات اللهی متولد 1330 بیجار، استاد دانشگاه پلی تکنیک تهران بود که در حمله مأمورین نظامی حکومت پهلوی به تحصن استادان و دانشجویان دانشگاه های تهران در وزارت علوم به شهادت رسید.

هم زمان با اوج گیری نهضت اسلامی مردم ایران علیه رژیم پهلوی، در دوم دی ماه 1357، نزدیک به هفتاد تن از استادان و مدرسان دانشگاه های تهران در اعتراض به رفتار خشونت آمیز مأموران نظامی رژیم شاه و سرکوب مبارزات حق طلبانه مردم مبارز و مسلمان ایران و نیز تعطیلی دانشگاه ها از طرف رژیم، در ساختمان مرکزی وزارت علوم در مرکز تهران اجتماع و تحصن کردند.

این تحصن، رژیم را به خشم آورد. چراکه دیگر قشر ها هم از استادان متحصن حمایت می کردند. در پی این تحصن، عوامل رژیم پهلوی برای درهم شکستن اعتصاب استادان به آن ها حمله کردند که در این تهاجم، کامران نجات اللهی که از استادان جوان دانشگاه پلی تکنیک تهران به شمار می رفت، در تاریخ پنجم دی ماه سال 1357 هجری شمسی به شهادت رسید.
فردای آن روز ـ ششم دی ماه ـ با حضور ده ها هزار نفر که در پیشاپیش آن ها، آیت الله سیدمحمود طالقانی حرکت می کرد، پیکر شهید نجات اللهی تشییع شد.

مراسم تشییع پیکر استاد نجات اللهی، یکی دیگر از صحنه های خونین دوران انقلاب را رقم زد که با یورش مزدوران پهلوی، به شهادت بیش از 250 نفر از مردم مسلمان در میدان انقلاب تهران منجر شد.

سرانجام پیکر مطهر استادشهید کامران نجات اللهی در بهشت زهرا سلام الله علیها به خاک سپرده شد و این چنین بود که فرزند برومند دانشگاه، پروانه وار، خود را به آتش گلوله جلادان خون خوار زد و در سن بیست و چهار سالگی، با رویی سرخ به لقاء پروردگار خویش شتافت.

کتاب «فصل گل یخ» نیز که هفدهمین کتاب از مجموعه پردامنه «قهرمانان انقلاب» است، با احساسات نوستالژیک راوی آغاز می شود؛ همان چیزی که شاید مخاطبان هم سال با نویسنده کتاب از بیان این احساسات به نوعی همذات پنداری برسند و خود را در فضای دانشگاهی سال های شکل گیری نهضت مردم ایران قرار دهند.

دختری پس از سال ها از خارج کشور برمی گردد. خانه و محله آن ها دچار تغییرات فراوانی شده، اما او به سرعت سراغ درخت خرمالویی می رود که از کودکی دل بسته اش بوده است. در نخستین روزهای بازگشت به وطن، با خواهرزاده اش به تهران گردی می رود و بر اثر برخورد با نام خیابان شهید نجات اللهی، یاد استاد استاتیک خودشان در دانشگاه می افتد.

ابتدا تصور می کند که این قضیه فقط یک شباهت اسمی است، اما در ادامه متوجه می شود که چنین نیست و شهید نجات اللهی، همان استاد جوانی است که در دانشگاه پلی تکنیک به آنان ایستادگی آموخته است. نویسنده در این اثر دو داستان را باهم پیش می برد؛ هم داستان زندگی استاد شهید را و هم ماجراهایی را که راوی در کنار کامران نجات اللهی تجربه کرده و شاخص ترین شان 13 آبان 57 بوده است.

فروغی برای نگارش این اثر از مصاحبه با خانواده و دوستان و یادنامه استاد شهید بیشترین بهره را برده است و از منابعی همچون یادنامه استاد شهید کامران نجات اللهی، جلد هشتم روز شمار انقلاب اسلامی و آرشیو روزنامه اطلاعات استفاده کرده است.

وارد حیاط خانه می شویم. باید که بهار سرسبزی داشته باشد حیاط خانه شان. جز مسیر سنگ فرش باریکی برای عبور، همه حیاط باغچه است. چند بوته گل سرخ بی برگ و بار، منتظر بهارند. از میان همه این بی برگی، درخت گل یخ بزرگی تازه به گل نشسته است و بوی آن تمام حیاط را پر کرده است.
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما