سه کاهن
سال نشر : 1400
تعداد صفحات : 190
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 12053
10003022
معرفی کتاب
داستان سه کاهن به یک روز از زندگی پیامبر اکرم (ص) در سن چهار سالگی بازمی گردد. در این داستان حلیمه دایه پیامبر در تلاشی قابل توجه، سعی دارد تا جان پیامبر را از گزند کاهنانی نجات دهد که می خواهند بر اساس نشانه های ظاهری پیامبر خاتم (ص)، وی را در کودکی از بین ببرند.قیصری در مقدمه کوتاهی بر این رمان می نویسد: عاشورا بهانه ای شد تا شماس شامی را بنویسم. بهانه را منتهی الامال شیخ عباس قمی به دستم داد: روایت در روایت، ناب و خواندنی. داستان موسای دیگر و این آخری تا این ساعت، سه کاهن، نیز فرزند همین کتاب اند. کتاب شیخ پر از بهانه است و من هم بهانه جو.
قیصری داستان خود را با عبارات منقطع و جملات کوتاه و پرضرب آغاز می کند و به جلو می برد. بر همین اساس بخش عمده ای از این داستان نیز با دیالوگ های حلیمه و اطرافیان او جلو می رود. اما نویسنده با شگردی قابل توجه هیچ کدام از این دیالوگ ها را از زبان پیامبراکرم (ص) بازگو نمی کند. او درحقیقت سعی دارد تا پیامبر را از زبان اطرافیانش توصیف کند.
کتاب سه کاهن، به قلم مجید قیصری نوشته شده است و در انتشارات کتابستان معرفت به چاپ رسیده است.
نزدیک خیمه زیر درخت، سه اسب سیاه عربی بسته اند، با خورجین های بزرگ، پُر. عبدالله با دیدن جمعیت گریه اش می گیرد. حلیمه می گوید: نترس. جماعت همین که حلیمه را می بینند راه باز می کنند تا خودش را به خیمه برساند. غلام حلقه به گوش، ترکه به دست زیر درخت ایستاده بچه ها را می ترساند. صدای شرق شرق ترکه بالا سر حلیمه و عبدالله می پیچد.
خواهرش صفیه با فاصله کنار اسب ها و غلام ایستاده؛ تا حلیمه را می بیند، می دود طرفش:
مژدگانی بده
حلیمه مشک خالی اش را می گیرد بالا.
این مال تو
صفیه رو ترش می کند
این ها کی اند در خیمه ما؟ چی می خواهند؟
گمشده شان را یافته اند اینجا!
حلیمه با تعجب می گوید: گمشده؟
مگر نمی دانی دختر ابوذویب؟
نه
تمام خیمه ها را یک به یک گشته اند، تا رسیده اند به خیمه پسر سعدی
خیمه پسر سعدی چرا؟
می گویند شاید گمشده شان در این خیمه باشد!
خواهرش صفیه با فاصله کنار اسب ها و غلام ایستاده؛ تا حلیمه را می بیند، می دود طرفش:
مژدگانی بده
حلیمه مشک خالی اش را می گیرد بالا.
این مال تو
صفیه رو ترش می کند
این ها کی اند در خیمه ما؟ چی می خواهند؟
گمشده شان را یافته اند اینجا!
حلیمه با تعجب می گوید: گمشده؟
مگر نمی دانی دختر ابوذویب؟
نه
تمام خیمه ها را یک به یک گشته اند، تا رسیده اند به خیمه پسر سعدی
خیمه پسر سعدی چرا؟
می گویند شاید گمشده شان در این خیمه باشد!
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1400
-
چاپ جاری2
-
تاریخ اولین چاپ1399
-
شمارگان1000
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعجیبی
-
تعداد صفحات190
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن188
-
تاریخ ثبت اطلاعاتشنبه 2 دی 1391
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتشنبه 4 آذر 1402
-
شناسه12053
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط