loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

آن روز سه و نیم بعد از ظهر: خاطرات مهدی صمدی صالح

1 (1)

ناشر سوره مهر

مصاحبه گر سید سعید غیاثیان

راوی کتاب مهدی صمدی صالح

تعداد صفحات : 310

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 13370 10003022
60,000 57,000 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

کتاب آن روز سه و نیم بعد از ظهر خاطرات مهدی صمدی صالح روی این کتاب عکس معروفی دارد که سال­ها او را به عنوان یک شهید زنده می­شناختند اما صاحب این عکس در دانشگاه بوعلی سینا مشغول کار است. سعید غیاثیان تدوین کننده اثر براساس یک اتفاق به مهدی صمدی صالح که در دوران هشت سال دفاع مقدس یکی از دوستان همرزم او بوده برخورد می­کند. وی تصویر او را در میان منتخبی از بهترین عکس­های گرفته شده توسط تعدادی از عکاسان کشور می­بیند. عکس روی جلد کتاب یکی از مشهورترین عکس­های دفاع مقدس است که مهدی صمدی با لباس نظامی روی خاک مشغول نماز خواندن است. ما برای این عکس و چاپ شدنش در یکی از روزنامه­ های پرتیراژ کشور با ذکر خاطره­ای از شهید و پس از نصب این عکس به صورت پوسترهای رنگی بزرگ آن را به یکی از معروفترین آثار به جا مانده از سال­های دفاع مقدس مبدل کرد تا آنجا که این تصویر روی دیوارهای شهرها نیز نقاشی شد. اما در این میان کمتر کسی از نام و نشان صاحب عکس خبر داشت تا آنجا که تدوین کننده کتاب در هنگام دیدار با خانواده به صورت اتفاقی وارد منزل یکی از خانواده شهدا می­شود و در آنجا تعداد فراوانی از این عکس را روی دیوار می­بیند در حالی که مادر شهید آن را متعلق به فرزندش می­دانسته است. تمام این اتفاقات باعث شد تا غیاثیان براساس جمع آوری اطلاعات و ثبت و ضبط خاطرات مهدی صمدی صالح در قالب یک کتاب عکس معروف او را از غربت و گمنامی بیرون آورد. وی در پاییز سال 1368 به زادگاه او رفت و پس از اصرار بسیار خاطرات وی را ثبت کرد. اما بدلیل گذشت سالیان متمادی از پایان جنگ بیشتر وقایع به ویژه جزئیات حوادث از ذهن صمدی پاک شده بودند و فقط کلیاتی از خاطرات آن روزها به خاطر می­آورد. این زوایای پنهان و جزییات خاطرات باعث شد تا غیاثیان و صمدی صالح ساعت­ها در اتاق کوچکی در منزل پدری تدوین کننده کتاب بنشیند و اتفاق­ها و خاطرات گذشته را با یکدیگر مرور کنند سرانجام پس از گذشت دو هفته و با نشست­ های روزانه ­ای که بیش از 6 ساعت طول کشید حاصل کار در 11 ساعت مصاحبه منبع کتاب شد. مهدی صمدی صالح در دانشگاه بوعلی سینای همدان مشغول به کار است. او یکی از نیروهای قدیمی لشکر انصار الحسین (ع) بود که در طول سال­های دفاع مقدس همواره در گردان خط شکن 145 حضرت علی اکبر (ع) حضور فعال و موثر داشته است.

کتاب آن روز سه و نیم بعد از ظهر شامل 25 خاطره است که نخستین آن­ها با عنوان مدافعین تنگه احد از غروب بیست و ششمین روز بهمن ماه سال 1365 از عملیاتی در اروند رود آغاز می­شود و آخرین خاطره با عنوان ملاقاتی عجیب در یکی از شب­های تابستان سال 1380 به پایان می­رسد.

ساعت سه و نیم بعد از ظهر بود و زمان زیادی تا غروب آفتاب شلمچه نمانده بود. با اینکه عرض کانال کمتر از هشتاد سانتی متر بود و در چنین فضایی رکوع و سجود کار دشواری می­نمود اما چند نفر از بچه­ها مشغول خواندن نماز شدند. با یکی جهش از کانال بیرون پریدم و چند متر آن طرف­تر به نماز ایستادم. تمامی بچه­ها مرا از بیرون رفتن منع می­ کردند زیرا هر لحظه احتمال می­رفت خمپاره­ای در اطراف کانال فرود آید. اما من ترجیح می­دادم در فضای باز نماز بخوانم. پس از نماز چند متر آن طرف­تر تعدادی عکاس و فیلمبردار را دیدم که از روبرو به من نزدیک می­شوند. در آن لحظه هرگز فکر نمی­کردم که یکی از آنها عکسی از من گرفته است. عکسی که در آینده او را یکی از شهدا خواهند خواند. غافل از اینکه من هنوز زنده­ام.
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما