loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

کاشف الاسرار - جلد دوم

تهذیب اخلاق و اسرار عرفانی

2 (1)

ناشر نشر سفینه

نویسنده نظرعلی بن سلطان طالقانی

تحقیق و تنظیم کتاب مهدی طیب

سال نشر : 1386

تعداد صفحات : 666

هم اکنون غیرقابل سفارش!

معرفی کتاب

کتاب کاشف الاسرار بی شک از ارزشمندترین آثار ملانظر علی طالقانی است. این کتاب، بیشتر دو بار در قطع بزرگ (در 394 صفحه با حدود 25 هزار سطر) به شیوه چاپ سنگی در سالهای 1286 و 1385 هجری قمری و یکبار در قطع رقعی در (800 صفحه) با حروف چاپی در سال 1377 هجری قمری در تهران به چاپ رسیده است.
این کتاب حاوی چکیده ی مطالبی که مؤلّف طیّ قریب 20 سال، از محضر عارف بزرگ معاصر شیعی، مرحوم حاج میرزا محمّد اسماعیل خان احمد دولابی، استفاده نموده و اولین مجلّد آن را ذیل قریب 80 عنوان، که در برگیرنده ی اساسی ترین موضوعات در شناخت جهان بینی عرفانی شیعه و نحوه ی سلوک الی االله به شیوه اهل محبّت و جذبه است، تنظیم و دسته بندی کرده است.

کتاب شامل 12 بخش است که به ترتیب عبارت است از:
مقدمه مولف
رساله در اصول عقاید
رساله متمم در اصول دین
رساله فن اخلاق) با مقدمه ای در این باب)
رساله در محبت
اجمال مواعظ سنه 1280
اجمال مواعظ سنه 1278
اجمال المواعظ سنه 1279
اجمال مواعظ عاشورای سنه 1279
اجمال مواعظ سنه 1285
مقاله در معرفت ائمه به نورانیت
اجمال مواعظ سنه 1286

از ویژگی های بارز کتاب این است که مولف به سبب جامعیت علمی و عرفانی خویش، توانسته در هر بحث طرحی ارائه کند که در برگیرنده مشرب های کلامی و فلسفی و عرفانی و منطبق بر مضامین آیات و احادیث باشد.

از این رو بر خلاف برخی نویسندگان، به جای دامن زدن به آتش اختلاف اندیشه ها و اندیشمندان، مولف کاشف الاسرار توفیق یافته است که کثرتها را به وحدت و تقابلها را به توافق کشاند و به خوبی نشان دهد که یک حقیقت است که در آئینه های گوناگون عقل و دل متکلم و فیلسوف و عارف و محدث و فقیه جلوه های متفاوت داشته است و نیز به روشنی آشکار سازد که هر یک از این طوائف از آن جا که دیدگاه و زبان و اصطلاحات خاصی برای بیان مراد خویش بر گزیده و با دیدگاه و زبان و اصطلاحات دیگران ناآشناست، گرچه از همان حقیقتی سخن می گوید که دیگران، اما این اختلاف دیدگاه و زبان و اصطلاح، او را به جبهه گیری و نزاع در برابر دیگران واداشته و تا مرز تکفیر و مهدور الدم دانستن آنها کشانده است.

خواننده کتاب کاشف الاسرار کتابی را می خواند که یک صد و بیست و هشت سال از عمر تالیف آن می گذرد، مع الوصف در موارد متعددی - چه در زمینه عقاید و چه در عرصه اخلاق - با مباحثی عمیق و ارجمند مواجهه می شود که در هیچ کتاب و اثری به آن دست نیافته است.

لحن دلنشین و کلام عمیق موثر ملانظر علی، بویژه آنجا که در نهایت اخلاص و صمیمیت به وضع و نصحیت می پردازد، چنان است که خواننده را با یک کتاب وزین علمی روبرو است به وادی تذکیه نفس و پالایش روح می کشاند و بسا که از اشک بر دیدگانش جاری می سازد و مالا علمی در اختیار او می نهد که نور دلها است نه حجاب اکبر.

مطلب اول از مقاله اول کتاب کاشف الاسرار
در بیان فائده و تکلیف و اهل تکلیف

بدان که غرض از تکلیف، تکمیل بندگان و قرب به خداوند عالمیان است. پس تکلیف مخصوص کسی است که هم ناقص باشد و هم قابل کمال و ترقی باشد
پس اگر ممکنی باشد که همه کمالات او بالفعل باشد، چون عقول مجرده در نزد جمعی از حکماء، ویا ممکنی باشد که از شدت قصور قابل کمال نباشد، چون حیوانات و نبات و جماد، هیچکدام را تکلیف ممکن نیست، زیرا که عبث و بیفائده است و صدور عبث از حکیم محال است
بلک عقول را به مذهب ایشان تکالیف بسیاری است و لکن در آن ترقی نیست و از سنخیت تکلیف ما خالی و عاری است. پس تکلیف به حکم عقل و اجماع و کتاب و سنت مخصوص انسان و ملک و جن است
و لکن ظاهر شد که از انسان، هر که مجنون است ویا طفل غیر ممیز است، تکلیف او محال است و کذا عقول مجرده از ملائکه نزد حکماء، و حالت جنیان بر ما مخفی است،
و هم ظاهر شد که عمل اطفال ممیز صحیح و شرعی است نه تمرینی، پس ثواب یافتن ایشان چون ثواب یافتن ما می باشد در مستحبات و مکروهات که در مخالفت عقاب ندارند و در اطاعت ثواب دارند، و همین برهان عقلی کافی است و محتاج به ذکر اقوال و احادیث نیست.
خلاصه به بدیهه عقل، هر که قابل کمال و قرب است، بر خدا واجب است که او را تکلیف کند و محال است که او را مهمل بگذارد، زیرا که غرض از ایجاد او، به کمال رسیدن او است و رسیدن به کمال بدون تکلیف است.
پس اگر او را مهمل بگذارد خلقت او عبث باشد و نقض غرض لازم آید. مثل کسی که نهال میوه نشاند و او را تربیت ننماید و مهمل گذارد پس خشک و نابود شود. تعالی الله عن ذالک. و هم به برهان عقل، هر چیزک که قابل کمال و قرب نیست تکلیف نمودن او محال است، زیرا که هم لغو و بیفائده شود و هم تکلیف مالایطاق لازم آید. تعالی الله عن ذلک.

مطلب دوم در بیان تفاوت مردم.
قال الله تعالی فی آل عمران (هم درجات عندالله والله بصیر بما یعلمون - ایشان درجات گوناگونی در نزد خدا دارند و خدا بینا است به آنچه می کنند) - و فی الاعراف (والذین امنوا و عملوا الصالحات لا نکلف نفسا الا وسعها - ) الایه. ای امنوا و عملوا کل علی حسب وسعه و طاقته. یعنی آنان که ایمان آوردند و عمل صالح نمودند تکلیف نمی کنیم کسی را مگر به قدر وسع. و فی بنی اسرائیل (انظر کیف فضلنا بعضهم علک بعض و للاخرة اکثر درجات و اکبر تفصیلا - سوره اسرا آیه 21) نظر کن که چگونه تفضیل دادیم بعضی از ایشان را بر بعضی و هرآینه آخرت بزرگتر است به حسب درجات و بزرگتر است بر حسب تفاوت. و آیات بسیار است و اخبار بیشمار، چنانچه ان شاء الله بیاید.
... پس گوئیم که مراتب انسان هفت است. اول مرتبه مجتون و طفل غیر ممیز است که قابل تکلیف نیستند.
دویم مرتبه سفیه است که از مجنون بالاتر و از عاقل پست تر است و واسطه است در میان ایشان.
سوم مرتبه ای است که در آیات و اخبار نام ایشان ضعیف و مستضعف است. (بقره) فان کان الذی علیه الحق سفیها او ضعفا - سوره بقره آیه 282- پس اگر مدیون سفیه یا ضعیف باشد. (نساء) الا المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان لا یستطیعون حیله و لایهتدون سبیلا - سوره نساء آیه 98 - مگر مستضعفین از مردان و زنان و طفلان.
در تفسیر امام ع آیه اول تفسیر شده به کسی که فهم و شعور او ضعف دارد به حدی که تمیز نمی دهد از الفاظ و سخن آنچه اقرار بر ضرر او است و آنچه ادعاء و نفع او است. و آیه دوم در اخبار تفسیر شده به کسی که از کمی فهم و تدبیر، ندارد حیله ای که از خود دفع نماید کفر را و بباید هدایت و ایمان را
... خلاصه مقصود از ایشان کسی است که از مقام سفاهت بالاترند و لکن ادراک مطالب بلند و دقیق را ندارند و از مقام محسوسات چندان برتر نیستند و بیشتر زنان و اطفال و بسیاری از مردان عوام چنین اند به خصوص در اوایل تکلیف و بخصوص کسانی که از سواد اعظم دورند.
چهارم مرتبه متوسط ناس و غالب رجال است و کمکی از اطفال و زنان.
پنجم مرتبه صاحبان ذهن و زیرکی و فطانت و پرعقل است مثل کسانی که صنعت اختراع می کنند و شغلهای عجیب از ایشان صادر می شود و این شان کمی از مردان و بسیار کم از اطفال و زنان است.
ششم مقام علماء و تالیان عصمت و قریب الافق درجه نبوت است.
هفتم مقام انبیاء ع. و ظاهر است که هر یک از مراتب سبعه را عرض عریضی است و این اقسام همان به ملاحظه عقل و شعور بود و اگر منضم شود به قوت بدن و ضعف و ناتوانی و صحت و مرض و درست و تمام و ناقض بودن اعضاء، اقسام زیادی پیدا شود. ...

مطلب سوم
در تفاوت مردم در تکلیف
چون دانستس که مردم در فهم و ادراک و عقل و شعور متفاوتند و هم دانستس که بر خدا لازم است هر کسس را به قدر طاقت او و به اندازه وسعت او تکلیف نماید نه کمتر و نه بیشتر، زیرا که اگر کمتر باشد بخل و ظلم است و لازم آید که از تکمیل او چنانچه شان او است مضایقه کرده باشد، تعالی الله، و اگر بیشتر باشد خوب است و لکن این بیچاره عاجز از کشیدن بار است، پس باز ظلم لازم آید
چون این جمله دانستس ظاهر و هویدا شد که اهل هر مرتبه را تکلیفی است غیر از تکلیف اهل مرتبه دیگر، هر که بالاتر است، تکلیف او نیز بالاتر و مشکل تر و هر که پائین تر است، تکلیف او پائین تر و سهل تر.
اعتقاد مرتبه پائین در نزد مرتبه بالا عین جهالت و ضلالت و سیه است و مع ذالک بر او لازم است که از مقام خود به مرتبه پائین نگوید و چنان نماید که او نیز مثل اوست، زیرا اگر بگوید منکر شود و گمراه و بیچاره از مقام خود نیز باز ماند.
پس ظاهر شد معنی حسنات الابرار سیات المقربین (آنچه براک نیکان حسنه به شمار می آید برای مقربان سیه است) و معنی حدیث معروف، لو علم ابوذر ما فس قلب سلمان لقتله او لکفره او لقال رحم الله قاتل سلمان (مولی محسن فیض کاشانی، حقایق، مقاله اول، باب اول، فصل دوم) یعنی اگر می دانست ابوذر، رضی الله عنه، آنچه در دل سلمان است، هر آینه او را می کشت یا تکفیر می کرد او را، یا می گفت خدا رحمت کند قاتل سلمان را، و معنی اشعار سید الساجدین ع انی لاکنتم من علمی جواهره، که حاصل مضمونش این است که من پنهان می کنم از مردم دقایق علم خودم را که مبادا جاهلان به ضلالت افتند و مسلمانان خون مرا حلال دانند و به ریخن خون من به تقرب خدا جویند.
... و ایصا خادمی از خدام صادق ع روایت میکند که در خدمت آن حضرت ذکر طائفه ای از دوستان اهل بیت شد، من عرض کردم که ما از ایشان بیزاریم به جهت آن که آنچه ما اعتقاد داریم و می گوئیم ایشان ندارند. حضرت فرمود ولایت ما را دارند و نمی گویند آنچه شما می گوئید، از ایشان بیزاری می جوئید؟ عرض کردم بلی.
فرمود پس نزد ما هم هست چیزهائی که در نزد شما نیست و نمی دانید، پس سزاور است که ما نیز از شما تبری کنیم. پس فرمود نزد خدا هست آنچه نزد ما نیست، پس خدا باید ما را طرد نماید. بعد فرمود پس شما با ایشان دوستی کنید و تبری نکنید.
به درستی که بعضی از مسلمین کسی است که از برای او یک سهم از ایمان است و از برای بعضی دو سهم، تا آنکه به هفت سهم برسد. ...

مطلب ششم در تمیز اصول دین از غیر او
بدان که گاهی علم اصل است و عمل تابع است و گاهی عمل اصل است و علم تابع است. بیان دیگر، علم بر دو قسم است. یکی آن است که خود مقصود بالذات است، دویم آن است که او مقصود نیست بلکه عمل مقصود است و لکن چون عمل بی علم نتوان نمود علم بالتبع و بالعرض مقصود است.
حال گوئیم هر علمی و معرفتی و اعتقادی که بالذات مقصود باشد او را اصول دین گویند و این منحصر است در چهار چیز بی کم و زیاد، اول شناخت خدا، دویم شناخت پیغمبر، سوم شناخت امام ع چهارم شناخت قیامت و معاد.
هر علمی و معرفتی و اعتقادی که متعلق به یکی از این چهار چیز نباشد او یقینا مقصود بالذات نیست و تابع عمل است و او را لابد به جهت عملی می خواهند خواه علم شرعی باشد چون علم اخلاق و فقه و اصول فقه و خواه نباشد چون سایر علوم و صنایع و ملکات
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما